گامپنجم: «بازگشت فیلمسازی ایدئولوژیک»
دو جور ایستادن خیلی خوبه: روی پای خودت، و پای حرف خودت …
سینمای ایران، به ویژه در سطح حرفهای، دچار فضایی بسیار پیچیده، تحت فشار و پر چالش است.
به سبب تضادهای موجود در سیستمهای نظارتی و محدودیتهای فرهنگی، هنرمندان گاه تحت تأثیر فشارهای احساسی، تصمیماتی بیپشتوانه گرفته و دست به دامان “قهر” یا “کنارهگیری” میشوند.
هر چند معمولأ بعد از مدت کوتاهی، وقتی فضای سینما یا جامعه به علت تغییر در مقامات مسوول مرتبط هنری، تغییر میکند یا هنرمندان در قهر، مدعی میشوند که رویکرد و نگاهشان را نسبت به امور جاری تغییر دادهاند، بازگشت دوباره به عرصه سینما، امری منطقی تلقی میشود.
هنرمندان سینمای ایران، به ویژه کارگردانان، بازیگران و نویسندگان که در پروژههای بزرگ و کوچک درگیرند، در نهایت با نیاز به تأمین معیشت و فرصتهای شغلی روبهرو هستند. صنعت سینما در ایران به شدت وابسته به تولید پروژههاست، و بسیاری از هنرمندان برای ادامه فعالیت حرفهای خود، از جمله تولید فیلمهای جدید، مجبور به تعامل با فضای سینما میشوند، حتی اگر قبلاً از آن فاصله گرفته باشند. همچنین، به طور طبیعی هنرمندان سینما به عنوان افرادی با حس و ایدههای خاص خود، ممکن است از قهر یا انقطاع موقتی احساس نارضایتی کنند، اما در نهایت به فرصتهای جدید و چالشهای هنری فکر کنند که میتواند دوباره آنها را به عرصه بازگرداند. گاهی نیز هنرمندان متوجه میشوند که هنوز راههایی برای تأثیرگذاری دارند و میتوانند حرف خود را به شیوهای مؤثرتر در عرصه سینما بیان کنند. نکتهی دیگری که از بسیاری جهات حائز اهمیت است این که، سینما برای بسیاری از هنرمندان یک دلبستگی عمیق است. قطع ارتباط کامل با سینما برای فیلمسازان و سینماگرانی که سالها در این عرصه کار کرده و آثار برجستهای در کارنامه ی هنری خود ثبت کرده اند، احتمالاً بسیار دشوار است.
سینما در واقع برای بسیاری از این افراد نه تنها شغل، بلکه بخشی از هویت و زندگی آنهاست. بنابراین، علیرغم تصمیمات ابتدایی مانند قهر یا کنارهگیری، بازگشت به این عرصه نشاندهنده وابستگی عاطفی و حرفهای به آن است.
آنچه در بالا بدان اشاره شد در خصوص فیلمسازان مستقل و هنرمندان برخاسته از بدنهی تجربی سینما، به هیچ عنوان نشاندهنده رفتار غیرحرفهای آنها نیست، اما برای یک فیلمساز و سینماگر بنام مانند «ابراهیم حاتمی کیا» که معروف به انعطافناپذیری، قرار گرفتن در دایره یک سینمای ایدئولوژیک است، بازگشت از قهری ۵ ساله آن هم پس از یک مونولوگ جنجالی در اختتامیهی جشنواره ۳۶، بعد از دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی برای فیلم «به وقت شام»، جای حیرت دارد.
حاتمیکیا در این سالها اعتراضات خود را نسبت به آنچه «ناامیدی سینماگران انقلابی» و «بیتوجهی به ارزشها و موضوعات مذهبی» در سینمای ایران میدانست، مطرح کرده بود.
او به شدت از رویکردهای سینمایی که به نظرش گاه از ارزشهای اجتماعی و دینی فاصله گرفته بودند، انتقاد کرد. این فاصله گرفتن از جشنواره فجر به مدت پنج سال، از دید بسیاری از منتقدان نشاندهنده یک «قطیعت» در سینمای ایران بود، تا آنکه فیلم «موسی کلیم الله» جدیدترین ساختهی او به جشنواره ۴۳ راه یافت که برخلاف تلاشهای تبلیغاتی موسسهی فرهنگی و هنری تولیدکنندهی فیلم، با استفاده از ترکیب «بازگشت استاد»، اما آن طور که باید تبدیل به یکی از «غافلگیریهای» جشنوارهی ۴۳ نشد زیرا که ما پیشتر در بخش دبیرخانهی جشنواره غافلگیر مانده بودیم.
ابراهیم حاتمی کیا قهر کرد زیرا که معتقد بود:
– سینمای ایران بهویژه در جشنواره فجر، از آرمانها و دغدغههای خود فاصله گرفته است.
او بارها از وضعیت سینماگران انقلابی و دغدغههای سینمای دینی و دفاع مقدس انتقاد کرده بود.
به نظر او، جشنواره فجر بیشتر به سمت آثار ناتورالیستی، سیاسی و غیردینی رفته بود و سینماگران انقلابی یا مذهبی نادیده گرفته میشدند.
– او همچنین احساس میکرد که به فیلمهایی با مضامین دینی و ارزشی در جشنواره فجر کمتوجهی میشود یا از نظر داوری و مخاطب، کمتر به عنوان آثار برجسته شناخته میشوند.
این انتقادها باعث شد که او احساس کند دیگر جایگاهی در جشنواره فیلم فجر ندارد و به همین دلایل از حضور در این جشنواره خودداری کرد.
– حاتمیکیا در چندین مصاحبه، انتقادهای شدیدی از فضای سیاسی و اجتماعی سینمای ایران کرده بود. او در برخی موارد گفته بود که جشنواره فجر به یک عرصه سیاسی و جناحی تبدیل شده و به سینماگران مستقل و غیرجناحی کمتر توجه میشود.
شگفتیهای بارز جشنواره ۴۳:
باید پرسید که آیا در طی این ۵ سال، تغییراتی در فضای جشنواره فجر و سینمای ایران رخ داده است؟
البته که تغییراتی بس شگرف رخ داده اند اما آیا فضای فرهنگی و اجتماعی هنر هفتم در ایران فرهیختهتر شده است؟ و یا آیا سینما بهویژه در سطح ملی تبدیل به بستری برای گفتوگوی فرهنگی و اجتماعی شده است و این فرصت را باید مغتنم شمرد؟
بازگشت ابراهیم حاتمی کیا شاید تنها از این منظر قابل توجیه باشد که:
– او به دنبال تعامل دوباره با فضای سینمایی کشور است. این اتفاق، در واقع میتواند یک بازنگری در تصمیمات گذشته و تعامل مجدد وی با دنیای سینما و جشنواره فجر باشد.
– به نقل از عوامل تولید، طراحی این جلوههای بصری برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران به صورت کامل توسط هوش مصنوعی انجام شده است.
آنچه مخاطب انتظار دارد عبارت است از:
1. ساخت دکورها، طراحی صحنه ها و فضاهای تاریخی مرتبط به زندگی روزمرهی قوم بنی اسرائیل در مصر باستان؛
2. استفاده از جلوههای ویژه مدرن دیجیتال (CGI) به منظور ایجاد بعدی حماسی و تأثیرگذار -احتمالأ برای به تصویر کشیدن معجزات یا وقایع طبیعی- ابعادی که هریک به نوبه خود میتوانند تأثیر بسزایی در جذب مخاطب داشته باشند؛
3. استفاده از نورپردازیهای خاص و طیف وسیعی از رنگهای نمادین؛
4. تصویربرداری با دوربینهای خاص و کادربندیهای پیچیده؛
5. تأکید بر جزئیات در طراحی لباس و گریم؛ به طور مثال، در خصوص گریم شخصیتهای اصلی فیلم، «موسی کلیم الله» انتظار می رود طراحی به گونهای صورت گرفته باشد که علاوه بر تأکید بر ویژگیهای جسمانی، جنبههای معنوی و روحانی شخصیت را نیز به نمایش بگذارد.
6. و در نهایت، آنچه از حاتمی کیای سالهای دور انتظار میرود وسواس به خرج دادن در انتخاب موسیقی متن فیلم به منظور ایجاد فضاهای حسی و معنوی است.
بدون شک انتخاب موسیقیای حماسی و صداگذاری هماهنگ با جلوه های بصری، اثری دوچندان بر تأثیرگذاری این اثر نوآورانه خواهد داشت.
– از طرف دیگر، ابراهیم حاتمیکیا از رکوردداران دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر با ۵ سیمرغ بلورین برای بهترین فیلم («مهاجر»، «از کرخه تا راین»، «آژانس شیشهای»، «به نام پدر» و «به رنگ ارغوان») و سه سیمرغ بلورین برای بهترین کارگردانی فیلمهای «آژانس شیشهای»، «به رنگ ارغوان» و «به وقت شام» است.
بدیهی است که زمانی که قرار است یک پروژهی پرسر و صدای عظیم تاریخی-مذهبی که برای نخستین بار با مدد هوش مصنوعی و فناوری تولید مجازی روانهی جشنواره شود، با مد نظر قراردادن بودجهی -احتمالاً- فرای کلانی که صرف تولید جلوههای بصری آن شده است، محکمترین سکو و محل اتکا، برای یک سرمایهگذاری دولتی امن، اعتماد چند باره به ابراهیم حاتمی کیاست.
– با وجود ناخشنودی برخی اهالی سینما از ابراهیم حاتمیکیا، به دلیل نگاه سیاسی و ایدئولوژیک خاص او که برخی بیشتر حاتمیکیا را فیلمسازی ایدئولوژیک میدانند تا فیلمسازی هنری، همچنان بسیاری از دستاندرکاران سینما مشتاق و داوطلب کار کردن در آثار او هستند، چرا که این خود یکی دیگر از عجایب هفتگانهی مرتبط به اهالی سینماست.
و نکتهی آخر تاکیدی بدون شرح بر این گفته حاتمیکیاست که در آخرین سال حضورش در جشنواره و هنگام گرفتن سیمرغ بلورین گفته بود: من از جنگ به سینما آمده ام. من یک فیلمساز حکومتی هستم. این یعنی استقلال ندارم. هنرمند مردم نیستم بلکه هنرمند حکومتم…»
بدون دیدگاه