جبار آذین
همگان با واژه های حجاب و عفاف و مفاهیم و مصادق آن به خوبی آشنا هستند و به دلیل زندگی در یک جامعه دین محور، مولفه‌ها و ویژگی‌ها و مختصات آن را می‌شناسند و چون این مسائل با مناسبات اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی درهم آمیخته و از میان خطوط زندگی‌ها می‌گذرد، آن را با پوست و گوشت خود لمس کرده‌اند. زندگی در جمهوری اسلامی، از منظر عرف و شرع، مواردی را وارد الزامات اجتماعی کرده که رعایت آن ها بیش از آنکه شکل قانونمند به خود گیرد، از سوی مردم با هر باور و عقیده با احترام به حقوق مدنی انسان‌ها در کشور و تکیه بر خرد و فرهنگ و ادب اجتماعی رعایت و اجرا می‌شود.
در واقع هیچ انسانی با معانی درست حجاب و عفاف که متذکر مراقبت از جان و روح خود و دیگران در جامعه است، مشکل ندارد و زیست سلامت و مسالمت‌آمیز و محترمانه افراد و گروه‌های مختلف طی سالیان و در طول تاریخ در کشور، این مهم را به اثبات رسانده است.
به عبارتی، هیچ زن و مرد و دختر و پسر آزاده‌ای که ارزش‌های انسانی خود را می‌داند و به ارزش‌های پوشش و رعایت عفت شخصی و خانوادگی و اجتماعی احترام می گذارد، با حجاب و عفاف، مشکلی ندارد.
مشکل از جایی آغاز می‌شود که این دو کلمه آشنای اجتماعی در مسیر سلیقه و استنباط غیر واقعی و اجبار قرار می‌گیرند.
اساساً یکی از بزرگترین معضلات ما در کشور، نگاه و اجرای سلیقه‌ای امور گوناگون اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است و عده‌ای بر این باور مصرند که آنچه آن‌ها بر مبنای دریافت و سلیقه خود از مسائل دینی و‌ اعتقادی و ارزشی و آرمانی دارند، درست بوده و باید منطبق با سلیقه آن‌ها اجرا گردد‌.
از بزرگ‌ترین مشکلات و موانع فعالیت‌های هدفمند و امید آفرین و زندگی ساز و فرهنگی، سلطه همین نگرش سلیقه‌ای و من درآوردی است که با برداشت‌های غلط و اجرای غلط‌تر همراه بوده و بر بیماری‌های هنر و فرهنگ و سینما و صدا و سیما افزوده است.
صریح اینکه، مشکل جامعه این نیست که حجاب و عفاف وجود دارد، معضل این است که نگاه و برداشت نسبت به آن و قانونی کردن چنین تفکری که به بایدها و نبایدها محدود است می‌تواند بر کوه مشکلات کشور بیفزاید و واکنش‌ها و برخوردها و حاشیه‌ها و جنجال‌های فراوان به بار آورد.
باید پذیرفت که حجاب و عفاف، از مفاهیم معنوی و دینی و انسانی و اخلاقی هستند و راه رعایت آنها از بزرگراه فرهنگ می‌گذرد. یعنی تنها راه موفق توجه احترام‌آمیز به آن فرهنگ و به همت انسان‌های فرهنگی است و هیچ وقت نشده و نمی‌شود، هیچ چیز را به اجبار به کسی یا جامعه‌ای تزریق کرد.
از همین رو، تهیه و تدوین قانونی به نام حجاب و عفاف و اجبار در رعایت مفاد آن و در نظر گرفتن مجازات‌های مختلف برای آن‌ها که به هر دلیلی قادر به اجرای این قانون نیستند، ربطی به دین‌مداری، آزادگی و حقوق اجتماعی و مدنی نداشته و حاصل آن ایجاد هرج و مرج در جامعه خواهد بود.
بر همین سیاق اگر قرار باشد که این قانون در مناسبات و تولیدات فرهنگی و هنری و سینمایی، لحاظ شود، که قرار است چنین شود، اوضاع هنر و فرهنگ را از این هم که هست وخیم‌تر می‌کند و اهالی هنر و قلم از این پس افزون بر سانسورچی‌های هزار رنگ، با گروهی جدید از سانسورچی‌های قانونی طرف خواهند بود که از صفر تا صد تولید و روابط تولیدی آثار فرهنگی و هنری با اهرم قانون حضور خواهند داشت و این به معنای سلب اعتماد و آزادگی و حاکمیت اجبار خواهد بود که با روح هنر و هنرمند و تعالی فرهنگی و اجتماعی سازگار نیست.
بنابراین راه احترام به فرهنگ حجاب و عفاف، اجبار، حتی در پوشش قانون نیست، بلکه فرهنگ و احترام فرهنگی به انسان‌های دارای دانش و باور و فرهنگ و رعایت حقوق مدنی است که در جامعه و احترام به قانون الهیِ اختیار که خداوند به انسان‌ها هدیه کرده.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *