المیرا ندائی
بازگشت رسول صدرعاملی به چهل و سومین جشنوارهی فیلم فجر پس از ۷سال دوری، بازگشتی موفقیتآمیز بود. او در شانزدهمین اثر خود در نقش کارگردان، به ما یادآوری میکند که در دههی ۶۰ با آثاری همچون «گلهای داوودی» و «پاییزان»، به عنوان یکی از برجسته ترین ملودرام سازان سینمای ایران شناخته میشد. در دههی ۷۰ و ۸۰ ،با روی کار آمدن دولت اصلاحات و بالطبع یک فضای فیلمسازی آزادتر، صدرعاملی نیز رو به ساختن آثاری آورد که حول محول مشکلات و مسائل مرتبط با نوجوانان دختر در جامعه میپرداختند.
او با هر فیلم هنرپیشهی نوجوانی را نیز به سینما معرفی کرد که بعدها تبدیل به بازیگران زن موفقی شدند، مانند ترانه علیدوستی در فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» در اوایل دهه ۸۰ که بدون شک این بازیگر امروز یکی از بهترین بازیگران زن سینمای بعد از انقلاب است.
شاید به جرأت بتوان گفت که سبک و سیاق و شیوههای خاص و کلیدی رسول صدرعاملی در فیلمسازی، همگی در «زیبا صدایم کن!» در کنار هم قرار گرفته اند.
– در آثار صدرعاملی، همیشه تمرکز زیادی بر روابط انسانی، به ویژه روابط خانوادگی و اجتماعی است. او به خوبی میتواند داستانهایی دربارهٔ پیچیدگیهای انسانی و چالشهای اجتماعی روایت کند.
در «زیبا صدایم کن!» نیز تعامل بین پدر (با بازی درخشان امین حیایی) که مبتلا به نوعی اختلال روانی است و با فرار از آسایشگاه تنها آرزوی گذراندن یک روز کامل در کنار دخترش (با بازی تحسین برانگیز و به دور از خودنمایی ژولیت رضاعی) را دارد، تعاملی زیبا، لطیف و دلنشین است که علیرغم برخورد سرد اولیه، در پایان روز تبدیل به تعاملی گرم و انسانی میشود.
– بسیاری از آثار او دارای فضای طبیعی و واقعی هستند که به تماشاگر احساس نزدیکی به موقعیتها را میدهند. او به دقت از جزئیات محیطی استفاده میکند تا احساسات و مفاهیم داستان را به درستی منتقل کند.
در «زیبا صدایم کن!» نیز صدرعاملی با انتخاب ساختاری ساده و در عین حال تأثیرگذار، موفق به خلق فضایی شده است که هم از لحاظ دراماتیک و هم از نظر روانشناختی دارای عمق است.
فیلمبرداری در زیبا صدایم کن بهویژه تحت هدایت سامان لطفیان، یکی از ویژگیهای برجسته این اثر است. سینماتوگرافی فیلم بهطور عمده روی جزئیات صورت و حرکات شخصیتها متمرکز است که این خود کمک میکند تا درک بهتری از درونمایههای روانی شخصیتها پیدا کنیم. همچنین، در بسیاری از سکانسها، قاببندیهای بسته و نیمرخ شخصیتها فضای درونی و تنهایی آنها را به خوبی به تماشاگر منتقل میکند.
در برخی صحنهها، فضاهای باز تهران به نمایش درمیآید، جایی که میتوان حس گمگشتگی و سردرگمی شخصیتها را مشاهده کرد.
این تضاد بین فضاهای بسته (آسایشگاه روانی) و فضای آزاد (خیابانهای تهران) نوعی بیقراری در روان شخصیتها ایجاد میکند.
نقطه قوت «زیبا صدایم کن»، کارگردانی سرشار از ریزه کاری و جزئیات است که تماشاگر حرفهایتر سینما را به وجد میآورد. در عین حال، از جغرافیای تهران به درستی بهره گرفته شده است و به فیلم هویت بخشیده است.
– صدرعاملی به پرداخت به احساسات و درونمایههای شخصی اهمیت فراوان میدهد. کارگردانی او اغلب بر درونمایههای شخصی و احساسی متمرکز است. شخصیتها در فیلمهای او معمولاً با مشکلات فردی و درونی خود دست و پنجه نرم میکنند که این موضوع به عمق و تاثیرگذاری داستانها میافزاید.
در «زیبا صدایم کن»، شخصیت اصلی، پدر (با بازی امین حیایی)، که مبتلا به اختلالات روانی است در تلاش است تا در شانزدهمین سالگرد تولد دخترش که پس از مدتها از او دور بوده، او را پیدا کند.
فیلم با تمهایی همچون بحران هویت، پیچیدگیهای روانی و جستجو برای هویت شخصی در دنیای پرتنش اجتماعی و روانی شکل میگیرد.
«زیبا صدایم کن»، بهطور خاص به تأثیرات روابط خانوادگی و فشارهای اجتماعی بر سلامت روانی افراد میپردازد.
هر دو بازیگر اصلی در این فیلم نقشهای خود را بهطور بسیار مؤثری ایفا کردهاند؛ امین حیایی در نقش خسرو، پدری مبتلا به اختلالات روانی، با دقت و ظرافت بازی کرده است. او توانسته است لایههای مختلف یک فرد مبتلا به اختلالات روانی را به نمایش بگذارد، از جمله ضعفها و قوتهای درونیاش، میل به محبت و در عین حال ترس از عدم درک شدن. حیایی در کنار ژولیت رضاعی در نقش زیبا، رابطهای باورپذیر و عاطفی خلق کردهاند که تماشاگر را درگیر داستان میکند.
ژولیت رضاعی به خوبی توانسته است بازیای متناسب با شخصیت خود ارائه دهد. زیبا، دختری است که همزمان با درک نارساییهای پدرش بهدنبال هویت خود است و با تناقضات درونی زیادی روبهرو است. او در به تصویر کشیدن تنشها و سردرگمیهای عاطفی این دختر نوجوان، زیبا، عملکردی موفق و موثر داشته است.
– صدرعاملی در فیلمسازی، غالبأ از سبکی ساده و بیپیرایه استفاده میکند و کمتر به افکتهای پیچیده یا تکنیکهای پیچیده سینمایی روی میآورد. این ویژگی باعث میشود که تماشاگر بیشتر روی محتوا و پیامهای درونی فیلم تمرکز کند. در مجموع، شیوه کارگردانی رسول صدرعاملی به دقت در انتخاب داستانها، توجه به جزئیات انسانی و اجتماعی و استفاده از سادگی در روایت شناخته میشود.
موسیقی فیلم اثر کریستف رضاعی، یکی از نقاط قوت دیگر اثر است. ترکیبهای ارکسترال و ملودیهای دلنشین که در پسزمینه صحنهها قرار میگیرند، فضای درونی شخصیتها را بهتر منتقل کرده و به تأثیر احساسی فیلم افزوده است. این موسیقی بهویژه در صحنههای تنشزا و دراماتیک بهخوبی عمل میکند و به شدت با جو حاکم بر داستان همراستا است. یکی از ویژگیهای موسیقی فیلم، تأکید بر لحظات بحرانی است که همراه با سکوتها و نواهای آرام میآید و بهویژه در صحنههایی که شخصیتها در جستجوی هم هستند، این موسیقی بهطور کامل فضای داستان را تسخیر میکند.
با وجود تمام نقاط قوت، پایانبندی فیلم میتوانست بهتر باشد. به نظر میرسد که فیلم در پایان، کمی از مسیر اصلی خود منحرف میشود و شخصیت خسرو را از جایگاه قهرمانی که در طول فیلم داشت، دور میکند. شاید اگر فیلم به جای این پایان، خسرو را به عنوان قهرمانی نشان میداد که با وجود بیماریاش، دنیای اطرافش را حتی برای یک روز به جای بهتری تبدیل میکند، تأثیرگذاری بیشتری داشت.
فیلم «زیبا صدایم کن» به تهیهکنندگی سیدمازیار هاشمی و نویسندگی مشترک آرش صادق بیگی، میلاد صدرعاملی و محمدرضا صدرعاملی، در پنجمین روز از چهل و سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و توانست نظر بسیاری از منتقدان و تماشاگران را به خود جلب کند.
این فیلم که اقتباسی از رمان «زیبا صدایم کن» نوشته فرهاد حسنزاده است، در ژانر درام روانشناختی قرار دارد و در عین حال که به مشکلات روانی و روابط پیچیده انسانی میپردازد، سعی دارد تجربهای عاطفی و انسانی برای تماشاگر به ارمغان آورد.
بدون دیدگاه