‏The 78th Annual Cannes Film Festival (May 22, 2025)
«زن و بچه»/Woman and Child
جسارت فرمی ناتمام در دل سکوتی دلنواز به دور از جسارت محتوایی

المیرا ندائی

در دهمین‌ روز از هفتاد و هشتمین فستیوال فیلم کن‌، «زن و بچه»، تاز‌ ترین ساخته‌ی سعید روستایی، به نمایش عمومی درآمد و از سوی تماشاگران و منتقدان با واکنش‌های متفاوتی روبه‌رو شد.
برخی منتقدان آن را دستاوردی درخشان از حیث کارگردانی و بازیگری دانسته‌اند اما هم‌زمان، نقدهایی جدی از منظر محتوایی و جهان‌بینی سینمایی بر آن وارد شده است.
این یادداشت، با رویکردی تحلیلی، برخی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین اشکالات این فیلم را واکاوی می‌کند؛ فیلمی که در نگاه نخست، جسورانه و مسئله‌محور به‌نظر می‌رسد، اما در لایه‌های عمیق‌تر، گاه به سکوتی محافظه‌کارانه فرو می‌غلتد.
در سینمای ایران، جایی که روایت‌های انسانی اغلب در دل محدودیت‌ها زاده می‌شوند، سعید روستایی، فیلمساز جوان و خوش آتیه کشورمان، با آثاری چون «ابد و یک روز»، «متری شش و نیم» و «برادران لیلا»، توانست خود را به‌عنوان صدایی جسور و صریح معرفی کند؛ صدایی که درد را بی‌واسطه به تصویر می‌کشید و میان زخم‌های اجتماعی و فرم سینمایی، توازن حیرت‌انگیزی برقرار می‌کرد.
از همین‌رو، انتظارات از تازه‌ترین اثر او، «زن و بچه»، که دیروز در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد، بیش از همیشه بود.
اما این بار، صدای آن خشم فروخورده و آن خشونت تلخِ زیستن، به نجوا تبدیل شده است؛ نجواهایی که اگرچه در فضایی زیباشناسانه و فرمی پرداخت‌شده جریان می‌یابند، اما در عمق خود، از شکافی میان نیت و جسارت حکایت دارند.
«زن و بچه»، نه در قالب یک شکست آشکار، بلکه در سکوتی محافظه‌کارانه، مخاطب سینمای روستایی را با پرسشهایی بی‌پاسخ تنها می‌گذارد. (به نقل از کارگردان فیلم)، «زن و کودک» ساخته شد تا سنت سینمای اجتماعی احیا شود، سینمایی که در بافت هنر هفتم در ایران ذاتاً سیاسی است. این فیلم ساخته شد تا تصویرگر زنان و مادرانی باشد که در برابر یک نظام مردسالارانه محکم ایستاده‌اند. این در حالی است که روستایی با پایانی مبهم، هیچ تخلیه‌ی روانیِ دقیقی ارائه نمی‌دهد و هیچ تعظیمِ منظمی در برابر این حجم از درد ندارد.
«زن و بچه»، در ظاهر به وضعیت زنی می‌پردازد که میان عشق، مادری و پذیرش اجتماعی گرفتار شده است. اما آن‌چه به‌عنوان کنش روایی در اختیار این زن قرار می‌گیرد، نه ایستادگی است و نه حتی مقاومت درونی. مهناز- با بازی تحسین‌برانگیز پریناز ایزدیار- با آن‌که صاحب دو کودک از ازدواجی قبلی‌ست، به‌راحتی در برابر مرد محبوبش سکوت می‌کند، بچه‌هایش را پنهان می‌کند، و تن به شرایطی می‌دهد که عملاً پاک‌کردن بخش مهمی از گذشته‌اش را طلب می‌کند.
این ساختار روایی، نه تنها نقدی صریح به نظام پدرسالار نیست، بلکه در اجرا، ناخواسته منطق همان نظم را بازتولید می‌کند: زن باید برای بقا، بخشی از خود را حذف کند. در این میان، هیچ سکانس کلیدی یا تصمیم‌سازی وجود ندارد که این وضعیت را به چالش بکشد، معکوس کند، یا آن را در معرض فروپاشی قرار دهد.

سعید روستایی در کارگردانی و خلق فضای بصری، مهارت قابل تحسینی دارد. قاب‌بندی‌های بسته، استفاده از نورهای خنثی و رنگ‌های سرد، میزانسن‌های خفقان‌آور و تدوین حساب‌شده، همگی فیلم را از نظر فرمی در سطحی بالا قرار می‌دهند. اما تناقضی بزرگ در میان است: این جسارت فرمی، در محتوا جای خود را به احتیاط و محافظه‌کاری می‌دهد.
در دورانی که سینمای زنانه ایران تلاش دارد نقش زن را از سطح واکنش‌پذیر به کنش‌گر برساند، روستایی با زن و بچه زن را دوباره به درون حباب حذف و تسلیم بازمی‌گرداند.
یکی از امکانات بالقوه‌ی روایی فیلم، مواجهه صریح و چالشی میان فردیت زن و ساختار دینی–فرهنگی مرد است. اما فیلم این تقابل را از بین می‌برد و آن را به یک تصمیم شخصی تقلیل می‌دهد.
حمید- با بازی جذاب پیمان معادی- نه نماد نهاد خانواده است، نه نماینده ساختار دینی، و نه حتی بازتابی از عرف اجتماعی. او مردی‌ست که به‌سادگی تصمیم می‌گیرد حضور فرزندان را نپذیرد، بی آن‌ که زمینه‌های اجتماعی و روانی این تصمیم به‌ درستی تحلیل شود.
نتیجه این تقلیل‌گرایی، ناتوانی فیلم در ورود به لایه‌های پیچیده‌ی تضادهای جامعه‌ی امروز ایران است؛ تضادهایی که میان سنت و مدرنیته، بین عرف و قانون، و میان فرد و جامعه قرار دارند. فیلم، با پرهیز از هرگونه موضع‌گیری صریح، عملاً از تبدیل شدن به یک اثر مهم اجتماعی بازمی‌ماند.
«زن و بچه»، از نظر ساختار دراماتیک نیز با مشکل مواجه است. شخصیت‌ها، به ویژه مهناز، در طول فیلم دچار هیچ تحول بنیادی نمی‌شوند. او از ابتدا تا انتها، همان زن ساکت، دچار اضطراب، و بدون ابزار مقاومت باقی می‌ماند.
پایان فیلم نیز نه برون‌رفت است و نه انفجار احساسی‌. این ایستایی روایی، موجب فرسودگی تدریجی انرژی درام می‌شود.
مخاطب پس از گذشت نیمه‌ی اول فیلم، منتظر یک گره‌گشایی روایی، یا دست‌کم یک تحول روان‌شناختی در شخصیت‌هاست، که رخ نمی‌دهد. گویی فیلمساز تعمداً از ورود به مرحله‌ی درگیری نهایی اجتناب می‌کند؛ نه از منظر هنری، بلکه از هراس مواجهه مستقیم با پیامدهای اجتماعی داستان.
شاید ناخواسته‌ترین پیامد این فیلم، تثبیت یک کلیشه آشنا در ذهن مخاطب غیرایرانی باشد: زن ایرانی، مادری‌ست زیر نقاب سکوت، عاشقی‌ست بی‌قدرت، و انسانی‌ست به حاشیه‌رانده‌شده در چرخ‌دنده‌های سنت.
فیلم هیچ تصویری از مقاومت، امید یا مسیر ممکن پیش‌روی زن ارائه نمی‌دهد. مخاطب غربی، که هم‌اکنون بیش از هر زمان دیگری نسبت به وضعیت زنان ایران کنجکاو است، در این فیلم با زنی روبه‌رو می‌شود که نه سخنی دارد، نه انتخابی، و نه راهی برای شکستن نظم تحمیلی. به این ترتیب، فیلم ناخواسته به ابزاری برای تثبیت نگاه شرق‌شناسانه به زن ایرانی بدل می‌شود.
در مجموع، «زن و بچه» فیلمی‌ست با فرمی پخته و زبان سینمایی قدرتمند، اما از نظر محتوایی، گرفتار محافظه‌کاری، تقلیل‌گرایی و بی‌تحولی دراماتیک است.
سعید روستایی با مهارت فنی خود، جهانی بصری از اضطراب و تناقض می‌سازد، اما در نهایت، از ورود به عمق این تناقض‌ها سر باز می‌زند. فیلم نه نقدی بر ساختار است، نه بیانیه‌ای زنانه، نه تراژدی‌ای قابل لمس. بلکه روایتی‌ست از انفعال، در لفافه‌ای از سکوت و قاب‌های زیبا. سکوتی که شاید از ترس، شاید از احتیاط و شاید از ناتوانی در ترجمه‌ی درد به کنش، شکل گرفته است.
«زن و بچه» فیلمی ا‌ست که در مرز بین نقد اجتماعی و خودسانسوری حرکت می‌کند. در حالی‌که فرم روایی، بازی‌ها و میزانسن‌ها قدرت هنری فیلم را تثبیت می‌کنند، محتوای آن با چالش‌هایی جدی مواجه است: محافظه‌کاری در بیان، شخصیت‌پردازی‌های ناتمام، و سکوت در برابر برخی از بنیادی‌ترین تضادهای اجتماعی. شاید بتوان گفت این فیلم بیش از آن‌که بازتابی از «زن، زندگی، آزادی» باشد، سندی از دشواری‌های بازنمایی زن ایرانی در سینمای رسمی است؛ سینمایی که هنوز برای جسارت در محتوا، باید هزینه‌ای بیشتر از زیبایی در فرم بپردازد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *