بانیفیلم: هفته گذشته خبری شنیدیم که در نوع خود در حال و احوال این روزهای سینمای فلکزده کشورمان، جدید و تازه است. داستان از این قرار است که یک کارگردان برای اطمینان یافتن از بیمسئله بودن بودجه و سرمایه آورده شده توسط تهیهکننده [صوری] فیلمش، از او دستخط تضمینی گرفته است!
این رویه هرچند به نظر میرسد برای اطمینان یافتن شخص فیلممساز مذکور از کثیف نبودن بودجه و سرمایه فیلمش باشد اما در نوع خود یکی از جدیدترین ترفندهاییست که در حرکتی تازه، برخی از فیلمسازان برای آسودگی وجدان(؟!) یا برای پاک کردن صورت مسئله و سرپوشگذاری بر موضوع احتمال متهم شدن برای استفاده از سرمایههای مشکوک، از این شیوه نوظهور استفاده میکنند!
این مسایل حاشیههای در حالی توسط برخی فیلمسازان مطرح میشود که موضوع سرازیر شدن پولهای مشکوک به سمت برخی از تولیدات سینمایی و نمایش خانگی، همچنان ادامه دارد.
روال ورود برخی سرمایههای نوظهور که تناسب چندانی با موضوع فیلم و سریال هم ندارند، هرچند با گسترده شدن پاندمی کرونا، از صدر اخبار پایین آمد، اما بر اساس خبرهای رسمی و غیررسمی، روند خرج شدن سرمایهها و پولهای کلان میلیاردی در پروژههای برخی تهیهکنندگان و کارگردانان (اهل بخیه!)، شتابی بیشتر از قبل یافته است.
شرایط ناگوار اکران فیلمها در سالنهای سینما، شیوع و ماندگاری ویروس کرونا، تعطیلی گاه و بیگاه سالنهای سینمایی و مهمتر از همه، انفعال مدیریت در ارایه طرح و برنامهای برای بهبود شرایط ناگوار فعلی، باعث شده تا کانال ورود این گونه پولهای مشکوک به تولیدات سینمایی و سریالی تسریع بیابد.
یکی از مهمترین دلایل گرایش بیشتر تولیدکنندگان به جذب این گونه سرمایهها، در کنار انواع مزایای اقتصادی برای بهرهمندان، نداشتن نگرانی صاحبان این سرمایهها از بایت بازگشت سرمایه است.
این پولهای بعضاً سرگردان که خودخواسته در «تور» برخی از تهیهکنندگان با وساطت «حقالعملکاران» حرفهای وارد به جذب این گونه پولها، میافتند، خود دلیلی برای بیحساب بودن «خرجوبرج» بودجههای میلیاردی و حاتمبخشهاییست که عدهای از تهیهکنندگان بهرهمند از این مزایا و مواهب، عادت کردهاند با پول دیگران انجام دهند!
خارج شدن قطار تولیدات فیلم و سریال از مسیر عادی و طبیعیاش، این فرصت را برای برخی از دستیاران سابق کارگردان و عوامل دونپایه گروه تولید فراهم کرد تا بتوانند از راههای مختلف، برای فیلمها، بودجه و سرمایه جور کنند.
این عوامل در نهایت و پس از فراهم آوردن سرمایه برای یکی دو فیلم سینمایی، خود را دارای صاحب جایگاه دیدند و رفته رفته به کسوت تهیهکنندگی درآمدند.
اگر برخی از تهیهکنندگان تازهوارد به سینما، در سالهای گذشته (پانزده – بیست سال پیش)، صرفاً از طریق ایجاد روابط با برخی از نهادها و سازمانهای دولتی میتوانستند در تولیدات تلویزیونی و بعد در ساخت فیلمهای سینمایی مشارکت کنند، اما در سالهای اخیر، روال تامین پول و ریلگذاری آوردن سرمایههای میلیاردی، دچار تغییرات اساسی شد که به تبع آن روشهای جدید و منابع مالی جدیدی هم وارد این عرصه سودآور گردید.
به خاطر است که در فهرست تولیدات سینمایی و شبکه نمایش خانگی – به ویژه در سه چهار سال اخیر-، به نام برخی شرکتها برمیخوریم که تا پیش از این حتی هیچ نام و نشانی نداشتند!
این رویه موجب شد تا فرهنگ رفتاری صاحبان سرمایهها و تامینکننده «پول» پروژهها برخلاف اسلاف خود، از سایه بیرون بیایند!
اگر چه بیشتر صاحبان بنگاههای تامین سرمایه، در آغاز ورودشان، علاقهای به رسانهای شدن نام و انتشار تصویرشان نداشتند و ترجیح میدادند همچنان ناشناس مانده و این ناشناسی را پشت سر برخی افراد معمولی پنهان کنند، اما در یکی – دو سال اخیر این امر رویهای معکوس یافته است.
این گروه پولدار و «دست به جیب»، با آشنایی ضمنی از روال تولید فیلم و شناخت فضای حاکم بر روابط برخی از عوامل سینما، رفته رفته از سایه بیرون آمدند.
طعم معروف شدن و در معرض دید قرار گرفتن به ذائقه این گروه سرمایهگذاران «مزه» کرد و آنها کم کم از لاک پنهانکاری و ناشناسی خارج شده و جلوی دوربین رسانهها ایستادند.
در این میزانسنهای تبلیغاتی، البته برخی کارگردانان، تهیهکنندگان و بازیگرانی «نمکگیر» هم بودند که در کنار صاحبان سرمایه میایستادند.
این جماعت بهرهمند از مواهب همنشینی و امتیازهای اقتصادی تلاششان این بود که در برابر دوربینهای تبلیغاتی با «ژست گرفتن»، کمترین کار را در قبال حاتمبخشیهای صاحبان سرمایه انجام دهند!
اصرار به استفاده از چنین پولهایی مانند اپیدمی، بخش بزرگی از تولید فیلم و سریال را گشترش یافت و طولی نکشید که نظام ساخت و ساز فیلمها و سریالهای شبکه نمایش خانگی، از مسیر طبیعی خارج شد و روال مخرب تامین سرمایه از موسسات، افراد، نهادها و برخی سازمانها، تیشه به ریشه بخش حصوصی حرفهای سینما زد. ضربههایی که خسارتهایش، ساختارهای بنیان فیلمسازی حرفهای را دجار آسیب کرد..
در طول سالها ترکتازی بهرهمندان از سرمایههای خارج از مجموعه سینما، هشدارهای دلسوزان و کارشناسان سینمایی، نه شنیده شد و نه به خرج مدیرانی رفت که نظارهگر رونق اقتصاد پنهان در تولید بودند!
در میان البته باید این نکته را هم یادآور شد که در بین صاحبان پول و سرمایهگذاران جدیدالورود، گروه کوچکی هم بوده و هستند که به شیوه معمول و مشخص به مبحث تولید فیلم وارد شدند و فارغ از ریختوپاشهای مشکوک، سرمایهگذاری و تهیهکنندگی تعدادی فیلم را انجام دادند. هرچند افراد این گروه نیز در ابتدای فعالیتشان در سینما از آفت سوءاستفادههای اقتصادی در امان نماندند و سوی برخی تهیهکنندگان و فیلمسازان، مورد عنایت حرفهای قرار گرفتند(!) اما بعد یکی دو فیلم، توانستند با آشنا شدن به نحوه هزینهها و خرجکردها، جلوی ادامه سودجویی فرصتطلبان را بگیرند!
حرف آخر اینکه این دوران برای سینمای ایران، دوران گذاریست که مشخص نیست آیا سینما میتواند از این دوران به سلامت عبور کند یا نه!
واقعیتهای موجود همچنان ناامیدکننده است، به عبارت دیگر نمیتوان چندان امیدوارانه در انتظار ایجاد تغییر و بازگشت به شرایط مطلوب بود اما آنچه که قطعی به نظر میرسد، ادامه روال موجود سرمایهگذاریها و سرازیر شدن پولهای بیحسابوکتاب اشخاص، شرکتهای گمنام و برخی از نهادها و سازمانها برای تولید فیلم و سریال، منجر به نهادینه شدن شرایط ناسالم اقتصادی میشود و پیکره سینمای جدی بخش خصوصی را دچار صدمههای غیرقابل جیران میکند.
با کنارهگیری و خانهنشینی جریان مهم فیلمسازی، باید فاتحه هنر هفتم را خواند و سرنوشت محتوم و مرگ سینما را نظاره کرد!
بدون دیدگاه