جبار آذین
خائن کشی، سیو سومین فیلم مسعود کیمیایی سینماگر بزرگ و جریان سازِ سینمای ایران، سه سال قبل در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با واکنشهای متفاوتِ منقدان موافق و مخالف فیلم و سینمای کیمیایی روبرو شد. این فیلم جوایزی را هم از این جشنواره از آن خود کرد و بازیهای بعضی بازیگرانش، نظرهای مثبت تماشاگران را به همراه داشت.
«خائنکشی» سال گذشته به صورت یک مینیسریال چهار قسمتی در شبکه خانگی پخش شد و علاقهمندانش به تماشای آن نشستند.
اکنون نسخه سینمایی «خائن کشی » بر پرده سینماهای کشور رفته است. اینکه فیلمی که پیشتر به شیوه سریال در معرض تماشا قرار داشته و بسیاری آن را دیدهاند، تا چه حد میتواند در اکران سینما نظر موافقِ مخاطبی که کامل آن را در قالب سریال دیده جلب کند و در گیشه به توفیق برسد، موضوعی است که با توجه به اینکه، چنین روندی پیشتر برای برخی فیلمها و سریالها تجربه شده و اغلب، قرین موفقیت نبوده، چقدر میتواند در سرنوشت اکران فیلم کیمیایی نقش ایفا کند، در گیشه مشخص خواهد شد.
در هر حال «خائن کشی» فیلمی از جنس تفکرات و تعلقات و سینمای آشنای کیمیایی است و همان عناصر مضمونی و ساختاری دیگر آثارش را در بطن و متن داستان و فیلمنامه و ساختار سینمایی خود دارد.
«خائن کشی» یک فیلم خوش ساختِ سینمایی و دارای عیار بالای سینمای حرفهای است و تمام ارکان سینمایی و محتوایی فیلمهای این سینماگر ماندگار ایران در آن دیده میشود. مضامین عشق و رفاقت و نارفیقی و خیانت و انتقام، عناصرِ اصلی فیلم «خائن کشی@ او هم هستند و این بار کیمیایی آنها را در چارچوب داستانی لحاظ کرده که از یک ماجرای واقعی برگرفته شده است. ماجرایی که در یک برهه مهم تاریخی و در بستر جریانهای مبارزاتی مردم و مصدق برای ملی شدن صنعت نفت در این فیلم روایت میشود.
«خائن کشی» بخشی از داستان زندگی فردی به نام مهدی بلیغ و دوستانش را که در آن شرایط به بانک ملی دستبرد میزدند و او در درگیری با پلیس زخمی و راهی زندان میشود، اما قبل از رفتن به زندان، تمام دارایی خود را به رفیقش میسپارد، لیکن این رفیق، درحق او نارفیقی و خیانت میکند و مهدی برای گرفتن انتقام، تصمیم به فرار از زندان میگیرد و… را روایت میکند. البته این نکته که سارقان چرا از بانک ملی که در اختیار دولت مصدق است، برای کمک به دولت مصدق سود میجویند، مسئلهای است که در فیلم به آن پرداخته نمیشود.
در واقع سوژه اصلی فیلم همان حادثه سرقت و موضوعهای رفاقت و نارفیقی است که با چاشنی عاشقانه هم آمیخته شده و ربط دادن آن به واقعه ملی شدن صنعت نفت، چندان مورد تأمل تماشاگر قرار نمیگیرد. فیلم و شخصیتهای آن که به جز مهدی، زیاد و کامل پردازش نشدهاند، مملو از دیالوگهایی به سبک و شیوه اغلب فیلمهای کیمیاییاند و در جایجای فیلم، از قاببندیها و میزانسنها، تا بازیها از حضور یک کارگردان قدرتمند و توانا بر فراز تولید این اثر حکایت دارند.
با این همه، مضامین و محتواهای اجتماعی و تاریخیِ مهم فیلم تحت شعاع رخدادهای رفاقتی و عاشقانه «خائن کشی» قرار گرفتهاند که جای کار و توجه بیشتر و عمیقتر را داشتهاند.
به رغم برخی کاستیهای این فیلم پر بازیگر، «خائن کشی» فیلمی بزرگ از یک کارگردان کبیرِ سینمای ایران است و در ردیف آثار خوب سینمای مسعود کیمیایی و سینمای ایران جای میگیرد.
بدون دیدگاه