آزادی، ذات زندگی است. زندگی زمینه فضیلت است. فضیلت تفاضل آزادگی است. این گونه است که انسان در مواجهه با جهان، همواره سربلند بوده است و جاودان. برای این جاودانگی، ابزارهایی به کار میآید که برترین و برجستهتریناش، همانا هنر است.
هنر، حضور همیشگی دارد و داشته است در دنیای انسان. بی هنر، جهان بی معناست و دائما در سکون. از این رو، آنگاه که سقراط گفت: «گفت وگو، اندیشه میزاید»، هنر در سرزمین اندیشه، ارج والاتری یافت. چرا که هنر حاصل گفت وگو و ادامه دهنده و غنابخشنده آن است. گفتوگو، مخالف جنگ است، مخالف توهین است، مخالف خرابی و ویرانی است، مخالف زوال است، مخالف بی معنایی ست. گفت وگوی با هنر، حامل لحظه های محترمانه است.
پیامبران، همه داشته شان و رهاوردشان، کلام بوده است و گفت وگو. و با همین وسیله، زمین و زمان و زبان، به تسخیر درآمده است. آنجا که گفت وگو به پایان می رسد، جنگ آغاز می شود. فحاشی زبان میگشاید. جنگ طلبان، با کلام بیگانه اند و با ظلم و دشنام، همسو. پس، گفت وگو از والاترین هنرهاست. اینجاست که سینما در میانه همه هنرها، زندگی بخش ترین و آشتی آفرینترین هاست.
مستند «داستان های هزار و یک روز» کاری از حبیب احمدزاده و با حضور پرویز پرستویی، این روزها در ایالات متحده آمریکا به نمایش در آمده است. پرستویی به آنجا رفته و با ایرانیان مقیم آن سرزمین، درباره این کار به گفت وگو نشسته است. حواشی این حضور، پررنگ شده و ماجراهایی به وجود آورده است. عدهای که زیاد نیستند، افتادهاند به جان این هنرمند و با فحاشی و تهمت، آزارش دادهاند و اعتقاداتاش را نیزه کشیدهاند. گفتهاند چرا از مظلومان دفاع کرده است و چرا از مظلومان دفاع نمیکند! به زور خواستهاند که همچو آنان، بیندیشد و همچون آنان سخن بگوید و احتمالا همچون آنان، زندگی کند. جالب آنجاست که آدمیان کم تعداد، به آنانی که طرفدارشان هستند هم میتازند که چرا شبیه اینان نیستند!
البته پرداختن به افرادی که حق را به تمام، از خود میدانند و ناهمسو با تفکرات شان را باطل، کاری بیهوده است. چون آنها خوابزدگان ناهوشیاری هستند که از بیداری دیگران گلایه دارند. هنر نزد آنان، آن چیزی است که دشنام و زخم و خشم داشته باشد. هنر برای آنها، سیاهی و تباهی و چرک است. در نتیجه، هر آن کس که از زندگی بگوید، از آرامش بگوید و دوستی بگوید، مزاج آنان به هم می ریزد و فحاشی، زبان گفت وگویشان میشود.
پرویز پرستویی، هنرمند کار کشتهای ست و بر آنچه که میاندیشد استوار است. بیش باد چنین هنرمند و هنرمندانی. صاحبان هنر، برای رسیدن به حقیقت در برابر طوفان میایستند و زیر بار رگبار حوادث، قد خم نمیکنند. به چنین هنرمندانی که کرامت انسانی را در دشوارترین شرایط، حفظ میکنند، افتخار میکنیم.
بدون دیدگاه