یک شاعر با بیان اینکه حسین منزوی به چیزی به غیر از فرم جدید و ریخت‌شناسی غزل توجه داشت، گفت: منزوی با تصویرسازی‌های بدیع و آمیختن تصویرسازی‌ها با نگاه‌های عاشقانه، عناصر جدیدی به غزل معاصر اضافه کرد.
بهروز جلالی با گرامی داشتن یاد حسین منزوی در سال‌مرگ او، درباره تاثیر منزوی در غزل‌ و غزل‌سرایان به خبرنگار کتاب ایرنا گفت: اگر بخواهم درباره حسین منزوی یک تک جمله بگویم، باید گفت او تاثیر شگرفی در تحول و ماندگاری غزل ایفا کرد. می‌توان اینطور تحلیل کرد که ریل‌گذاری و بنیان نهادن غزل معاصر امروز توسط چهار شاعر خانم سیمین بهبهانی، آقایان نوذر پرنگ، منوچهر نیستانی و حسین منزوی انجام شد.
این شاعر درباره وجه تمایز شعرهای منزوی و غزل‌هایش با سه شاعر دیگر توضیح داد: آقای منزوی تنها به فرم و رفتارهای فرم‌گرایانه روی نیاورد، بلکه به چیزی به غیر از فرم جدید غزل و ریخت‌شناسی غزل توجه داشت. او در محتوا با به‌کارگیری و استخدام تصاویر، ایماژهای بدیع و آمیختن آن‌ها با یک نگاه و تفکر عاشقانه (که از مولفه‌های ویژه غزل است) توانست اقبال جوانان را به غزل خودش و غزل معاصر بیشتر کند.
شاعر مجموعه شعر به جای گالیله می‌نویسم ادامه داد: می‌توان گفت آقای منزوی هم مانند آن سه شاعر تاثیرگذار بود، با این تفاوت که آقای منزوی با تصویرسازی‌های بدیع و آمیختن تصویرسازی‌ها با نگاه‌های عاشقانه و عاطفی، عناصر و چهارچوب جدیدی به غزل معاصر اضافه کرد و به همین دلیل جوانان سه دهه اخیر (از دهه ۷۰ به بعد) به غزل‌های حسین منزوی اقبال بیشتری نشان دادند.

شعر هنر اول ایران است
جلالی درباره تداوم جلسات شعرخوانی و نقد شعر به خصوص بعد از همه‌گیری کرونا، بیان کرد: آقای منزوی با جلسات و گعده‌هایی که برگزار کرد موجب رونق در شعر و جوانان هم نسل خودش شد. در دوران کرونا تعطیلی و کسادی خیلی از جمع‌های هنری مانند شعر رقم خورد. خیلی از جلسات تاثیرگذاتر مانند جلسات محمد سلمانی که در فرهنگسرای نیاوران برگزار می‌شد، جلساتی که انجمن شاعران و انجمن شعر جوان برگزار می‌کردند و آقای ساعد باقری و بیوک ملکی در آن حضور داشتند از سامان و نظم قبلی خارج شده است.
آقای منزوی با جلسات و گعده‌هایی که برگزار کرد موجب رونق در شعر و جوانان هم نسل خودش شد
سراینده مجموعه شعر عرض نکرده بودم می‌آیم در معرفی یکی از نشست‌هایی که این روزها برگزار می‌شود، گفت: یکی از شاگردان خوب آقای منزوی به نام آقای غلامرضا طریقی بعد از عید فطر یک یا دو جلسه در مجموعه خانه ادبیات برگزار کرده است. با اینکه در این جلسه شرکت نکردم؛ فکر می‌کنم از نظر بار آموزشی برای جوانان، جلسه خوبی بود و مورد اطمینان و اعتنا است.
این شاعر افزود: جوانان حتما پیگیری و جستجو کنند، از نهادهای متولی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر نهادهای فعال در حوزه ادبیات درباره این جلسه‌ها بپرسند، ممکن است بتوانند جلسات خوبی پیدا کنند. اگر جلسات خوبی نبود می‌توانند از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و متولیان فرهنگ‌سراها مطالبات به حقی داشته باشند. زیرا شعر هنر اول ما است و جوانان می‌توانند در این زمینه مطالبات خود را مطرح کنند و به نتیجه برسانند.
جلالی درباره میزان مخاطب‌های قالب شعری غزل در مقایسه با دیگر قالب‌های شعری بیان کرد: اقبال به قالب غزل خوب است و حتی شاعرانی مانند محمدعلی بهمنی بعد از منزوی در زنده نگه داشتن غزل نقش بسزایی داشتند. اما شرایط اجتماعی و میل وافر جوانان به شاعر شدن و شعر سرودن این شرایط را ایجاد کرده که جوانان کمتری نسبت به سال‌های قبل، سراغ غزل و شعر کلاسیک می‌روند. به دلیل اینکه در شعر آزاد محدودیت‌های ساختاری و فرمی وجود ندارد، جوانانی که کمتر حوصله مطالعه داشته‌باشند (نه اینکه لزوما افرادی که کمتر مطالعه دارند) احساس می‌کنند شعر سپید حرف دل آن‌ها را راحت‌تر بیان می‌کند.
این روزها اقبال به غزل نسبت به قبل کمتر است اما ناامیدکننده نیست
او با اشاره به حق خواندن جوانان در انتخاب قالب شعری برای بیان دیدگاه‌ها و احساساتشان، ادامه داد: کمتر می‌توان به جوانان ایراد گرفت. از شاعران قالب آزاد، افراد بسیار زیادی را می‌شناسم که غزل و مثنوی را می‌شناسند، چهارپاره، قطعه و تمام قالب‌های شعر را به خوبی می‌شناسند. حتی در قالب‌های مختلف طبع آزمایی کردند، اما سال‌ها است که شعر سپید و آزاد می‌گویند اگر این موضوع و نگاه را مد نظر قرار دهیم اقبال به غزل در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ بسیار بود و حتی دهه ۷۰ بعد از آقای منزوی و آن سه بزرگوار اقبال به غزل زیاد شد. این روزها اقبال به غزل نسبت به قبل کمتر است اما ناامیدکننده نیست.
دو شعر از حسین منزوی با صدای شاعر:

از زمزمه دلتنگیم، از هم‌همه بیزاریم
نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم
آوار ِ پریشانی ست، رو سوی چه بگریزم؟
هنگامه‌ی حیرانی ست، خود را به که بسپاریم؟
تشویشِ هزار «آیا»، وسواس ِ هزار «امّا»
کوریم و نمی بینیم، ورنه همه بیماریم
دوران شکوه باغ، از خاطرمان رفته است
امروز که صف در صف، خشکیده و بی‌باریم
دردا که هدر دادیم، آن ذاتِ گرامی را
تیغیم و نمی‌بّریم، ابریم و نمی‌باریم
ما خویش ندانستیم، بیداری‌مان از خواب
گفتند که بیدارید، گفتیم که بیداریم!
من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امیّدِ رهایی نیست، وقتی همه دیواریم
شتک زده‌است به خورشید، خون‌ِ بسیاران‌
بر آسمان که شنیده‌است از زمین باران‌؟
هرآنچه هست‌، به جز کُند و بند، خواهد سوخت‌
ز آتشی که گرفته است در گرفتاران‌
ز شعر و زمزمه‌، شوری چنان نمی‌شنوند
که رطل‌های گران‌تر کشند میخواران‌
دریده شد گلوی نی‌ زنان عشق‌ نواز
به نیزه‌ها که بریدندشان ز نیزاران‌
زُباله‌های بلا می‌برند جوی به جوی‌
مگو که آینه جاری‌اند جوباران‌
نسیم نیست‌، نه‌! بیم است‌، بیم‌ِ دار شدن‌
که لرزه می‌فکند بر تن سپیداران‌
سراب امن و امان است این‌، نه امن و امان‌
که ره زده‌ است فریبش به باورِ یاران‌
کجا به سنگرس دیو و سنگبارانش‌
در آبگینه حصاری شوند هشیاران‌؟
چو چاه‌ِ ریخته آوار می‌شوم بر خویش‌
که شب رسیده و ویران‌ ترند بیماران‌
زبان به رقص درآورده چندش‌آور و سرخ‌
پُر است چنبرِ کابوس‌هایم از ماران‌
برای من سخن از «من‌» مگو به دلجویی‌
مگیر آینه در پیش خویش بیزاران‌
اگرچه عشق‌ِ تو باری است بردنی‌، اما
به غبطه می‌نگرم در صف سبکباران‌

حسین منزوی اول مهر سل ۱۳۲۵ به دنیا آمد و ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ از دنیا رفت. او بیشتر به عنوان شاعری غزل‌سرا شناخته شده است، در سرودن شعر نیمایی و شعر سپید هم تبحر داشت. نقش منزوی، در زنده کردن غزل معاصر، چشمگیر ارزیابی شده است و حتی بعضی از منتقدان کار او را انقلابی در غزل امروز می‌دانند و آن را با کاری که نیما یوشیج در تحول شعر فارسی کرد، مقایسه کرده اند. وی در ترانه سرایی نیز توانا بود و آلبوم نسیما به خوانندگی علیرضا افتخاری از سروده های او است. بسیاری از غزل‌های او توسط خوانندگان مشهوری مانند کوروش یغمائی، همایون شجریان و … خوانده شده است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *