غم عظیم شهادت سردار سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی با تمام تلخی؛ برکاتی را نیز خود بههمراه داشت، جایی که تلألوای از آن شعشعه درخشان به دمیدن آتش هنر انقلابی و متعهد منتج شد، گویی لازم بود جَزرِ مفهوم تئاتر مقاومت در مَدِ مکتب سلیمانی به جوشش و خروش دوباره درآید که آمد.
به گزارش ایرنا، فراز و فرودهای تاریخ شکلگیری یک تمدن را بی تردید میتوان در تورق برگبرگ تولیدات و فعالیتهای فرهنگ و هنر مردمان آن تمدن در درازنای تاریخی آن به رصد نشست. اما انچه مسلم است روح بلندپرواز بشر از برداشتن نخستین گامها در این جهان اثیری تا به امروز نتوانسته صرفاً در قالب گفتار، کردار، کنش و زیست اجتماعی او بازتابدهنده تمامی منویات و احساساتش باشد و اینجا بوده که هربار زبان هنر بهعنوان بستری حاصلخیز یاریگر انسان برای بازتاب شادیها، غمها، موفقیتها، شکستها و هر آنچه که در نهایت به تجمیع تعریف تاریخ تمدن بشر بدل شدهاست شتافته است.
تعریف انسانِ غارنشین از حوادث پیرامون او از بلایای طبیعی گرفته تا فرآیند شکار برای تهیه قوت زندگیاش شاید امروز برای باستانشناسان، دیرینهشناسان، فذهنگشناسان و پژوهشگران تاریخ تطور و تحول تمدن بشری در قامت جنبشهای هنری تعریف شود؛ اما همان نقش کشیدهها بر دیواره غارها فصل مهمی از زیست انسانی را تشکیل میداد که در مقام پرسشگری از جهان طبیعت و عدم دریافت پنداشت ذهنی برای رسیدن به پاسخی منطقی تلاش میکرد. تلاش میکرد تا ذهن ناآرام اش را با سیلانِ روح، احساس و عواطفش درهم آمیزد و حاصل آن چراها و پرسشهای ذهنیاش را در قالب دیوارنگارهها و نقاشیها برای آیندگان به یادگار بگذارد.
انسان آغازین در مسیر تکوین حرکت خود در این جهان اثیری هیچگاه نمیاندیشید که بازتاب تفکر و سیلان احساسش در پاسخگویی به سوالات ذهنی که در قالب نقش نگارهها در دیوارهی غارها به یادگار گذاشته به سندی برای کشف شیوه چگونگی زیست او بدل خواهد شد
او تنها به این میاندیشید که بتواند در کنار زندگی توأم با مبارزهاش به طبیعتی که هنوز به چنگ او رام و گرفتار نشده، پاسخی شایسته دهد؛ تا بتواند فصلی از آلام و دردهای زندگی را برای خود و معدود افرادی که کنار او زیست میکردند به یادگار بگذارد.
اما آرام آرام با پیمودن مسیر پیشرفت و ترقی انسانِ غارنشین به سمت زیست و تعریف جامعه مدنی رفتار او نیز بهسان حرکتش در حوزه زندگی دستخوش تغییرات شد. این تغییرات تا جایی پیش رفت که دیگر نتوانست خط تمیزی از جایگاه تولیدات هنری با تاروپود زندگیاش دریابد و این آغاز راهی بود که امروز بهزعم قاطبه کارشناسان به تعریف تاریخ هنر بهعنوان مهمترین بستر شکلدهنده تمدن بشری اشاره دارد.
هنری که حتی اگر مصنوع دست بشر بوده نیز نتوانسته تعریفی فراتر، والاتر، متفاوتتر و جدا از زندگی او پیدا کند. در این سیر تکوین و تکامل انسان، هربار با هر نگرشی بازهم میتوان رگههای قدرتمند از ارتباط خلق آثار هنری با زیست انسان را در تمام فرازوفرود تاریخ رصد کرد و این همان تاریخ تمدن بشر است.
ورود به دوران مدرنیزم شاید فرآیند و تحولات بیشماری در حوزه صنعت، تکنولوژی و درنهایت رام و آرام کردن زندگی انسان با خود بههمراه داشت؛ اما همین تجربه دوران مدرن نیز تلخیهای مختلفی را با خود به ارمغان آورد.
دیگر جنگها و نبردها صرفاً برای حفظ قلمرو، اثبات قدرتمندی یا تملک بر داراییهای فردی استوار نبود. تفکر ماشینی و زندگی مدرنیزم ابزاری برای سلطهجویی و گام برداشتن به سمت استعماری شد که کمترین فرآیندش نضج پیدا کردن تفکر استکباری بود. جاییکه قوی بار دیگر با وجود ادعای زندگی مدرن و قدم گذاشتن در پس پشت هزارههایی که از سر گذرانده به زیست متفاوتی که شأنیت انسانی را قدر میدانست؛ نگاهش بار دیگر به همان قانون جنگل بازگشت جاییکه قوی باید ضعیف را بکشد.
این قید «باید» شروع تلخی بود برای زندگی بشر که اخلاقیات، دین و هویت انسانی را کنار گذاشته بود تا دلداده به تفکر ماشینی به سمت اثبات سلطهجویی، استعمار و بهرهکشی از نیروهای ضعیفتر برود. این آغاز جنگهای خونین جهانی بود. جنگهایی صرفاً برای اثبات قدرت ماشین، تفکر استعماری و استکباری بشر همواره زیادهخواه!
جالب اینجاست که بار دیگر تمدن، فرهنگ و هنر خط تمیز میان کشورهایی شد که سابقه تاریخی را در پس تفکر انسان هنرمندش به تاریخ تدوین و تکامل تمدن بشری سنجاق کرده بودند و نمونه بارز آن کشورمان ایران بهعنوان یکی از پنج کشور شکلدهنده تمدن بشری بود.
تاریخ ایران در هر فراز و فرودی بهویژه طی یک قرن اخیر که سابقه تسلط مدرنیزم و سیر قهقرائی خوانش نادرست از تمدن را بهویژه در کشورهای غربی شاهد بودیم، خود بازتابدهنده آن است که ایرانیان طی این تاریخ پرشکوه ولو با تمرکز بر یک قرن اخیر حتی یک سنگ – شاید این کلمه اغراق باشد؛ حتی یک ریگ – به سمت همسایههای خود پرتاب نکردهاند که هیچ، تازه تلاش کردهاند برای رسیدن به آرامش و توسعه مفهوم انسانیت، حریت و آزادگی یار دیگر کشورهای همسایهای باشند که بهعنوان طعمهای به دست کشورهای زورگو، مستبد و استعمارگر گرفتار شده بودند.
توفیق ایرانیان در تحقق این مهم بر بال دو محور دین و فرهنگ استوار بود. آغوش باز ایرانیان برای پذیرش دین هدایتگر و مبین اسلام با تمامی آموزههایش که بر سینه خاتمالنبیین حضرت محمد مصطفی(ص) بهعنوان اکمل ادیان خداوندی مسیر سعادت بشری را به سمت قرب و رستگاری استوار کرده بود، بار دیگر تاریخ تمدن، تاریخ فرهنگ و تاریخ هنر ایرانی را به بستری بدل کرد تا ایرانیان پیشقراول مبارزه با تفکر استعماری و ایستادن در برابر زورگویان و مستکبرانی باشند که دیگر برای اثبات قدرت خویش بر سهگانه حریت و آزادگی؛ انسانیت و دینمداری پای گذاشته بودند.
این همان اولین جرقه ستیز با رژیم ستمشاهی و حرکت برای کاشت نهال انقلاب شکوهمند اسلامی و قرار گرفتن زیر چتری بود که جمهوریت، حریت و مدنیت در سایه دینداری را همه با هم میخواست. که ثمره آن درنهایت در بهمن ۱۳۵۷ به دستان بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی به ثمر نشست. نهالی که امروز بعد از گذشت بیشاز چهار دهه به چنان درخت پهناور و پرثمری بدل شدهاست که حاصل میوههای آن نهتنها پاسخگوی نیاز فردفرد ایرانیان است که ثمرهِ حلاوت و شیرینی این آزادیخواهی، انقلاب و ایستادن در برابر ظلمِ ظالمان و مستکبران به پرچمی برای حریت انسانی و مدنیت دینی در سراسر جهان بدل شدهاست.
اتفاق و رخدادی که بار دیگر با ماشین جنگی کشورهای غربی پاسخ داده شد. اما هشت سال دفاع مقدس ثابت کرد که انسان مسلح به دو بال دینداری و فرهنگ نهتنها تسلیمپذیر نیست که برای حفظ هویت و شناسنامه فرهنگی خود در قالب آزادگی و عدم سرسپردن به یوغ بندگی باوجود آن که خاکش مورد هجمه قرار گرفته؛ ایستاده، جانانه و پایمردانه برای عزت و شرف کشورش خون میدهد اما خاک را چون مادر زمین مقدس میشمارد و از تکتک ریگ های آن در برابر هجوم دشمنان مقابله و حفاظت میکند. و این همان راز و سری است که در تاریخ معاصر سرزمینمان میتوانیم بهوضوح دریابیم
آنچنانکه در این نوشتار شرحش رفت و بیش ازین سیاهه تاریخ تمدن بشر آن را به اثبات نشسته؛ پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، تجربه حماسهسازی هشت سال دفاع مقدس و تمام فراز و فرودهای تاریخ معاصر ایرانِ انقلابی و اسلامی را میتوان در تولیدات هنرمندانی به نظاره نشست که اینبار در کنار ریشه داشتن در تاریخِ هویتساز، فرهنگساز و تمدنساز ایرانی؛ شیفته تفکری انقلابی و ضد استعماری در سایه حمایت از مظلومان و ایستادگی در برابر ظالمان بودند.
اینجا بود که در کنار تمامی تولیدات هنری؛ عرصه هنرهای نمایشی بهویژه تئاتر در تکتک گامهای مسیر پیروزی انقلاب، حماسه هشت سال دفاع مقدس و درنهایت شکلگیری مفهوم مقاومت بهعنوان تنها هنر زنده که جریان حیاتش را با نفس مخاطب دادوستد میکند برگی درخشان از حوزه تولیدات فرهنگ و هنر کشورمان را به خود اختصاص داد.
دیر و دور نیست کاوش و مداقه در تاریخ انقلاب شکوهمند اسلامی و رصد فعالیت هنرمندان تئاتر از ماههای ابتدایی سال ۵۷ و تشکیل و تشدید تظاهرات مردم انقلابی برای بیرون راندن رژیم ستمشاهی! زمانی که رگههای درخشان نمایشهای میدانی با محوریت و هویتِ مفهوم انقلاب اسلامی جانشینی مهم برای بیان سخنرانیها و گفتههای امامخمینی(ره) شد که فرمایشات او در قالب شبنامهها و نوارهای کاست در آن زمان اگر از دست فردی گرفته میشد توسط نیروهای ساواک و امنیتی رژیم ستمشاهی بهشدت سرکوب میشد.
اینبار صحنه هنرهای نمایشی و تئاتر بود که به زبان گویای سخنان رهبر انقلاب، شکلدهی جریانهای مردمی و انقلابی بدل شده بود. اتفاق و رخدادی که به بستری دیگر برای بیان شادیها و تحقق حلاوت و شیرینی پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی بدل شده بود.
هنوز از انقلاب زمانی نگذشته بود که بار دیگر خاک ایران مورد هجوم ارتشی قرار گرفت که شاید پسوند بعث عراق را با خود همراه داشت اما موتور محرکه، مشوق و حامی تمامقد آن کشورهای غربی بودند که ایستادگی ملت ایران در برابر تفکر استعماری و استکباری آنها را برنمیتافتند. همین بهانهای شد برای تبدیل آنها به دشمن قسمخورده این انقلاب!
با آغاز حماسه هشت سال دفاع مقدس اینبار سنگرهای رزمندگان جبهههای حق علیه باطل در کنار رشادت سربازان ایران انقلابی و اسلامی در جنگ سخت به بستری دیگر برای عرصه هنرهای نمایشی و تئاتر بدل شد. جاییکه نخستین بارقههای تفکر تئاتر دفاع مقدس و فرزند و میوه پرثمر آن تئاتر مقاومت نخستین گامهای خود را در جبههها آن هم در خط مقدم جبهههای حق علیه باطل همدوش رزمندگان برداشت.
گواهی این مدعا خیل شهدا، آزادگان، ایثارگران و جانبازانی است که در سالهای حماسه هشت سال دفاع مقدس شاید سلاح بر دوش نداشتند اما تفکر و اندیشه هنرمندانه آنها در قامت فعالیتهای نمایشی و تئاتری آنها را در زمره قهرمانان هشت سال حماسه دفاع مقدس قرارداد.
پایان جنگ، آغازی دیگر برای عرصه هنرهای نمایشی بود. اینبار عصر، عصر سازندگی بود. روحیهبخشی و امید بخشی به کشوری که به فاصله کوتاهی بعد از انقلاب درگیر جنگی تحمیلی شد و حال زمان آن بود تا شاهد صرف فعل یکپارچگی اتحاد و دست در دست یکدیگر نهادن برای ساختن و آبادی کشوری که هشت سال جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشته باشیم.
بار دیگر مفهوم هنرهای نمایشی و تئاتر دفاع مقدس رنگوبو، شکل و جلای دیگری یافت. اتفاق و رخدادی که خود به شکلگیری مهمترین رویداد تئاتری کشور یعنی جشنواره تئاتر فجر منتج شد.
تلخی تاریخ آنست که همواره با گذر زمان و سپری کردن سالها شاهد نشستن غبار و خاکستری شدن آینه تاریخ هستیم. این شاید مهمترین آسیبی است که در درازنای تاریخ در سیر تطور و تحول پیشرفت بشر شاهد آن بودیم و همین آسیب خود به چشم اسفندیار جریان تئاتر دفاع مقدس و مقاومت در کشورمان طی دهههای بعد از جنگ منتج شد.
اتفاق و رخدادی که بهویژه با آغاز دهه ۹۰ خورشیدی و سپری کردن آخرین دهه قرنی که در آن زیست میکنیم در زبان و نقلقولهای مختلف و متعدد هنرمندان نسبت به کمرنگ شدن یا کلیشهای شدن جریان تولید آثار دفاع مقدس در قالب تمامی هنرها ازجمله عرصه هنرهای نمایشی و تئاتر به مجرایی برای جریان آسیبشناسی سیر تحول هنر تئاتر در کشورمان بدل شد.
آسیبی که بار دیگر جرقهای بزرگ برای شعلهور شدن آتش زیر خاکستر آن طلب میکرد. این اتفاق در سیزدهم دیماه ۱۳۹۸ رخ داد! جاییکه اسوه ایستادگی و مقاومت در برابر تفکر تکفیری و تروریستی داعش، سردار دلها سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی به دست دشمن زبون ترور شد. نوشیدن شربت شهادت توسط او و همرزمانش بهمثابه دمیدن بر آتشی بود که هنرمندان همواره متأثر از از رخدادهای تاریخ زیست انسان را واداشت تا با اتکا به این رشادت و شهادت بزرگ و عظیم، آتش زیر خاکستر غبار گرفته هنر انقلابی و متعهد را شعلهور کنند
هنرمندان با همه تلخی،غم و اندوه سترگی که شهادت سردار سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی بر کل جامعه ایران و جهان مستولی کرد به فاصله کوتاهی تا گام گذاشتن به اربعین شهادت او، بار دیگر دست به کار شدند و چه زیبا که باز این هنرمندان عرصه تئاتر بودند که با اتحاد و همدلی در سراسر کشور به یاد و نام سردار دلها آثار نمایشی مختلف و متعددی را با اتکا به مفهوم مقاومت، ایثار و شهادت تولید کرده و به صحنه تئاتر سردار آسمانی هدیه کردند.
اما غم از دست دادن مجاهدی نستوه، سربازی شجاع و دلاوری بیهمتا و ایرانیای انقلابی و اسلامی، بزرگی چون سردار سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی با تمام تلخی؛ برکاتی را نیز خود بههمراه داشت. تلألؤای از آن شعشعه درخشان به دمیدن آتش هنر انقلابی و متعهد بهویژه جریان تئاتر انقلاب و دفاع مقدس منتج شد
جاییکه گویی لازم بود تا جذر مفهوم تئاتر مقاومت در مد مکتب سلیمانی به جوشش و خروش دوباره درآید تا ققنوس خاکسترنشین تئاتر مقاومت به طلایهداری هنر تئاتر دفاع مقدس در کشور جانمان ایران بدل شود که شد.
بدون دیدگاه