در حالی که به تازگی اصغر فرهادی بیانیه تندی را علیه منتقدان فیلم «قهرمان» منتشر کرده، برگزارکنندگان جشن حافظ اصلیترین جوایز بخش سینمای ایران را به فیلم او تقدیم کردند.
به گزارش فارس، هفته گذشته به رغم انتشار متنی از سوی اصغر فرهادی، تنور سینمای ایران که طی سالهای اخیر به دلیل کرونا، سرد شده بود، دوباره داغ شد.
ماجرا هم از این قرار بود که داوود مرادیان مدیر گروه مستند بنیاد روایت فتح در مصاحبه ای درباره اصغر فرهادی گفته بود: «آقای اصغر فرهادی فیلمساز تیزهوشی است که هم حکومت را دارد و هم بیرون حکومت را. اصغر فرهادی با هر آنکه دوست داشته است فالوده خورده و میخورد. همین اصغر فرهادی چقدر با جریان روشنفکری نزدیک است؟ کاملاً در بطن جریان روشنفکری حضور داشته و دارد اما فقط چون از امیر جدیدی که سابقه بازی در یک فیلم ملی با موضوع گرفتن یک تروریست خشن و کثیف را در کارنامهاش دارد، در فیلمش حضور داشته، ببینید محمد رسولاف با او چه کرد؟ یعنی از نظر اینها تو حق بازی در فیلم ضد تروریسم هم نداری. یعنی به وضوح دست رسولاف با ریگی و داعش در یک سفره است. این خیلی ترسناک است. سادهترش میکنم. فکر کنیم یک نفر فیلمساز در هر سطحی جرات کند به بازیگران هالیوود بگوید چون در فلان فیلم نقش عنصر ضد فاشیسم بازی کردی باید بایکوت شوی. با او چه میکنند؟ مگر میتوان با این افراد در یک کادر قرار گرفت؟»
اصغر فرهادی اما علی رغم انتقادات بسیاری که در این مدت به «قهرمان» شده بود، اما ترجیح داد این بار پاسخ مرادیان را بدهد و در پازلی که دقیق طراحی کرده، صدای خود را به گوش جهانیان برساند! در حقیقت بسیاری از منتقدان از طیف های مختلف، نظرشان درباره فیلم جدید اصغر فرهادی مثبت نبود. آنها اعلام کرده بودند که هم از نظر تکنیک و هم از نظر داستان، فیلم حرف جدیدی برای گفتن ندارد! اما حالا که «قهرمان» به نمایندگی از سینمای ایران به اسکار فرستاده شده، فرهادی برای جلب نظر هیات داوران آن هم با یک فیلم متوسط چه باید بکند؟
بهترین کار این است که در گام اول زمان را درست و دقیق انتخاب کند! آبان ماه. ماهی که از سال 98 و پس از بی کفایتی دولتی که فرهادی از حامیان آن بود، در ماجرای گرانی بنزین و اعتراضاتی که به اغتشاش تبدیل شد، تبدیل به یک سرخط ایجاد بحران برای دشمنان ایران شده است.
گام بعدی فرستادن پالس برای هیأت داوران در زمانی است که همه حواس ها بر ایران متمرکز است و می خواهند ببینند آیا می توانند در این ماه دوباره برای کشور بحران ایجاد کنند؟
تا اینجای کار اصغر فرهادی کارش را درست انجام داده و حالا باید منتظر بماند که آیا برنامه ریزیش درست بوده یا خیر. اما بدنیست یکبار دیگر بیانیه او و پاسخ مرادیان و در نهایت آنچه شب گذشته در جشن حافظ گذشته را با هم مرور کنیم.
فرهادی در این بیانیه با ادعای اینکه «در تمام سالهای گذشته بنا بر این داشتم که از ورود به هر حاشیهای پرهیز کنم و همواره تمرکزم بر نوشتن و فیلم ساختن باشد» آورده است: «تصورم بر این بود که پاسخ بسیاری از حاشیهها، تهمتها و تخریبها در حاصل کارم داده میشود و نیاز به توضیحی نیست. اما این سکوت، برخی را بر آن داشته تا یکسویه هرآنچه را در ذهن بافتهاند بروز دهند، با این اطمینان که فرهادی ورود نخواهد کرد و پاسخی هم نخواهد داد. بهانه این نوشته اظهارنظر فردی است که او را نمیشناسم و من را همزمان منتسب به حکومت و خارج از کشور کرده است. خیلی صریح و روشن بگویم: من از شما بیزارم!»
او در ادامه نوشته است: «چگونه من را فریبکارانه منتسب به حکومتی میکنید که رسانههای تندرویش از هیچ تلاشی برای تخریب و حاشیه سازی و انگ زدن به من در سالهای قبل فروگذار نکردهاند؛ حکومتی که نظرم را به صراحت درباره مصائبی که همه این سالها موجبش شده، گفتهام؛ نوشتهها و گفتههایم درباره تمام آنها موجود است، از دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ تا فاجعه تلخ و نابخشودنی مسافران کشته شده هواپیمای اوکراینی، از تبعیضهای ظالمانه بر زنان و دختران تا بردن کشور به مسلخ کرونا.
فرهادی در ادامه بیانیه خود با ادعای ممانعت از خروجش از کشور و برپایی جلسات بازجویی در حالی که قبلاً هیچ گونه اعتراضی از سوی وی به این مسایل (در صورت صحت این مدعا) نشده بود گفت: «چگونه من را منتسب به خود میکنید در حالی که بارها در فرودگاه پاسپورت من را جلب کردهاید و جلسات بازجویی گذاشتهاید؟ چگونه من را منتسب به حکومتی میکنید که بارها پیغام فرستاده: «بهتر است فرهادی به ایران بازنگردد»؟ من نه هیچگاه کوچکترین قرابتی با منش و تفکر واپسگرای شما داشتهام و نه سر سوزنی به گزافهگوییهایتان در پوشش حمایت و تعریف و تمجید نیاز دارم. شما که سالها برای فرار از پذیرش مسئولیت خود سعی در جا انداختن واژه «سیاهنمایی» در کنار تکتک فیلمهای من کردید و شگفت که در سوی مقابلتان همین تلاش برای متهم کردن من به سفیدنمایی در جریان است! اگر تا به حال از آزارهایی که برای من پیش آوردهاید سخن به میان نیاوردهام تنها به این دلیل بوده که نخواستهام راهم را جز با کارم که به آن ایمان دارم پیش ببرم؛ هرگز گمان نکنید که از سر همراهی با شما بوده است.
در حالی که دو اسکار کسب شده وی در گذشته نتیجه حمایت مستقیم دولتی و به زعم وی حکومت ایران است لغو معرفی فیلم «قهرمان» به اسکار را بلامانع دانسته و نوشته است: «اگر معرفی فیلم من از سوی ایران برای مراسم اسکار شما را به این نتیجه رسانده که من زیر سایه پرچم شما هستم، صراحتاً اعلام میکنم که هیچ مشکلی با لغو این تصمیم ندارم. دیگر برایم سرنوشت فیلمی که با جان و دل ساختهام، مهم نیست؛ چه در ایران، چه در بیرون از ایران. این فیلم ساخته شده است و اگر جانی داشته باشد میماند، اگر نه، فراموش میشود.متاسفم که تلاشم برای ماندن در ایران، ساخت فیلم در ایران و نمایش آن در ایران، این تعبیر را با خود همراه دارد که او در حال یک بازی دوسویه است. من همواره با تمام وجودم نوشتهام و فیلم ساختهام. کسانی که از نزدیک مرا میشناسند میدانند همیشه عاشق زندگی در میان این مردم و فیلم ساختن برایشان بودهام، با آنکه امکان کار و زندگی در هر جای دیگر از دنیا و به دور از حاشیهها را داشتهام.اما گویی این بار تلاشی گسترده از هر سوی در کار است تا این عشق و امید به سمت دلسردی برود، تعدادی با نشر خاطرههای تحریف شده و جعلی، عدهای دیگر با تهمت و ادعاهای خلاف واقع، برخی هم با انتساب من به حکومت. گرچه اطمینان دارم که بدخواهان همچنان به راه خود میروند اما به احترام آنان که در پی حقیقت اند، این نوشته را منتشر میکنم و به زودی سعی خواهم کرد درباره حواشی دیگر نیز با صراحت صحبت کنم.»
اما در همان مقطع مرادیان نیز این بیانیه فرصت طلبانه را بی پاسخ نگذاشت و به فرهادی یادآوری کرد: برای مطرح شدن در حوزه سینما و نوشتن در سیما، مسیر بسیار سختی وجود دارد. آنقدر که بسیاری از استعدادهای این کشور،بهعلت نداشتن اتصالات و رانتهای معمول، پشت در اتاق مدیران فیلم و سریالها در تلویزیون میخشکد و فرو میریزد. اما در سریالسازی هیچگاه بر روی استاد فرهادی بسته نبوده و ایشان در یک حساب سرانگشتی چندین سریال را قرارداد بسته و نوشته است. روزگار جوانی را ایشان نوشته است. داستان یک شهر را هم نوشته و هم ساخته است. سریال دیدنی! فرج و فرخ را هم آقای فرهادی ساخته است. به گفته مهران مهام، متهم گریخت و خانه به دوش رضا عطاران هم به قلم ایشان است اما بدون اسم! جذابتر اینکه در سریالسازی در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نه فقط به روی ایشان باز بوده که دولنگه دیگرشان هم برای همسر محترم ایشان باز شده بود. سریالهای پشت کنکوری ها را چه کسی ساخته است. سریالهای ماه مهربان، چشم به راه، پزشکان، یادداشتهای کودکی و…
آقای فرهادی سینما را با مردی شروع کرده که همقطارانش اورا با سنگ حکومتی بودن میرانند! آقای ابراهیم حاتمی کیا که مقایسه ایشان با حاتمیکیا هم قصه جذابی است که خواهم گفت. ارتفاع پست به قلم آقای فرهادی است.
تا قبل از درباره الی آقای فرهادی برای تامین هزینه فیلم هایش وضعیت پر مشکلی داشته اند. سکوی پرش آقای فرهادی فیلم سینمایی درباره الی است. سرمایه گذار این فیلم آقای محمود رضوی از نزدیکترین افراد به شهردار وقت تهران و رئیس فعلی مجلس است. نسبت آقای رضوی با حاکمیت مقدس جمهوری اسلامی نیاز به توضیح دارد؟ سرمایه گذار فیلم سینمایی نادر و سیمین بانک پاسارگاد است. از جمله بانکهای زیرنظر بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران.
نادر و سیمین آقای فرهادی پنج سیمرغ از جشنواره ای گرفته که در آن آقایان ابوالقاسم طالبی و حسن عباسی داور بودهاند! (فارغ از نظر مثبت یا منفیشان درباره فیلم) نسبت ایشان و جشنواره نیز با جمهوری اسلامی ایران واضح است.
در سیام مهرماه سال 1396 رسماً از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت جمهوری اسلامی اعلام شد اصغر فرهادی نیازی به ارسال فیلمنامه برای پروانه ساخت ندارد! داروغهزاده اعلام کرد: همین الان هم برخی فیلمسازان هستند که فیلمنامههای شان خوانده نمیشود اما پروانه ساخت میگیرند و این براساس سابقه آنها و اعتمادی که جلب کردهاند رخ میدهد، مثل اصغر فرهادی یا ابراهیم حاتمیکیا که فیلمنامه کامل آنها خوانده نمیشود و این اصلا به نظر من یا مدیریت سازمان ارتباط ندارد بلکه کاملا با نظر شورا انجام شده و این اتفاقی است که بهتدریج در حال شکلگیری است.
نادر و سیمین محصول 1389 است. یعنی یک سال بعد از روی کار آمدن دولتی که آقای فرهادی با مچبند سبز علیه اش در خیابان قدم زده و عکس گرفته. این دولت به این فیلم با آن هیات داوران پنج سیمرغ داده و به اسکار هم معرفیاش کرده.
سی بهمن 1391، مشاور عالی رئیس جمهور ایران که آقای فرهادی علیه اش در خیابان با مچبند سبز عکس گرفته، رئیس سازمان سینمایی وقت آقای شمقدری رسماً اعلام کرد که به دستور رئیس جمهور ایران، برای آقای فرهادی لابی شده تا ایشان بتواند به راحتی به اسکار دست پیدا کند. تا امروز برای دیگر نامزد ایرانی اسکار یعنی آقای مجید مجیدی هیچ صحبتی از لابی نشده است. این ادعا منحصراً به آقای اصغر فرهادی اختصاص دارد. آقای شمقدری با این ادبیات درباره فیلم آقای فرهادی سخن می گوید: «در فرآیند اسکار فیلمی انتخاب شد، رفت و حمایت شد. برنامهریزی شد اما بعضیها منکر هستند و میگویند برنامهریزی شده نبود، تصادفی بود. آنها ممکن است خلقت و هستی را هم تصادف بدانند البته آنها در خیالات خودشان سیر میکنند. بیایند ببینند در کجا میتوان در راستای خلقت تصادفی کار کرد و به جایی رسید. ممکن است بر حسب تصادف به نتایج اولیه برسید، اما یک قله را هدف گرفتن و به آنجا رسیدن هیچ وقت بر حسب تصادف اتفاق نمیافتد. ما طراحی کردیم و حتی لابیگری کردیم تا این اتفاق بیفتد و برای همه ایرانیان مهم بود که یک فیلم ایرانی اسکار بگیرد. فیلمساز برای ما مهم نبود بلکه مهم این بود که فیلم از سینمای ایران جایزه بگیرد.»
در سینمای ایران به درست یا غلط تقریباً همه فیلمسازان طعم ممیزی را چشیده اند. ابراهیم حاتمی کیا که نزدیکان فرهادی حکومتی اش خطاب می کنند فیلم توقیفی دارد (گزارش یک جشن) فیلم هایی دارد که بعضا به مساله خورد و روی پرده دچار مشکل شد (برج مینو، موج مرده) رسول ملاقلی پور نیز با این مسائل دست به گریبان بود. چگونه است آقای اصغر فرهادی تا کنون حتی یک فریم سانسور روی فیلمهایش اعمال نشده.
در همه دولت ها کارگردانانی هستند که توسط دولت پیروز در انتخابات برصدر می نشینند و قدر می بینند. تا جایی که جایزه ویژه هم در دولت اقای روحانی برای آقای هومن سیدی طراحی شد. به همین میزان کارگردانانی هستند که توسط همان دولتها نادیده گرفته می شوند. فیلم چ آقای حاتمی کیا چنین داستانی را تجربه کرد. چگونه است که آقای فرهادی در همه دولتها قدر می بیند و بر صدر می نشیند؟ نامزد همه دولتها برای اسکار است؟ آیا ایشان استعدادی دارد که فرابشری است و میان هشتاد میلیون ایرانی یکی مثل او نیست؟
در پایان گمان می کنم آقای فرهادی بهتر از هر کسی میداند من هرگز مثل اویی را تمجید نکرده و نمی کنم. صرفاً توصیف کرده ام. این توصیف را نیز سالهای سال است که دهخدا در تعریف واژه کانفورمیست آورده است. آقای فرهادی بهتر میداند واپسگرا؟! بودن که تهمت شوخ ایشان به من است بهتر است از طبیعت فرصت طلب و حزب بادی که امروز در آستانه اسکار با فیلمی که شائبه شدید کپی کاری بر آن محتمل شده زور می زند با نظام جمهوری اسلامی فاصله گذاری کند شاید بتواند دوباره چیزی دشت کند. نظامی که از موی سر تا نوک پای فرهادی مدیون وجود اوست. آقای فرهادی ماهم از شما بیزاریم اما شما حتماً نه از ما نه از هیچکس در جمهوری اسلامی نمی توانی بیزار باشید. درست مثل محسن مخملباف. شما از موی سر تا نوک پایت مدیون جمهوری اسلامی است ای کودک لوس، محبوب و غرغروی همه دولتها! جمهوری اسلامی که ما برایش میمیریم اما شما هم نانش را می خوری هم با فحش دادن به آن برای خود اسکار دست و پا می کنی.»
نکته قابل توجه دیگر اما برپایی جشن حافظ در شب گذشته است. اختتامیه این جشن درحالی برگزار شد که در این میان فیلم «قهرمان» به کارگردانی اصغر فرهادی در 5 بخش تدوین، بهترین بازیگر مرد سینمایی، بهترین فیلم، فیلمنامه و کارگردانی جوایز را از آن خود کرد.
آن هم درست چند روز پس از اعلام صریح فرهادی مبنی بر اینکه من از شما بیزارم! آیا او که گفته: من نه هیچگاه کوچکترین قرابتی با منش و تفکر واپسگرای شما داشتهام و نه سر سوزنی به گزافهگوییهایتان در پوشش حمایت و تعریف و تمجید نیاز دارم؛ چرا همچنان در جشنواره های ایرانی حضور پررنگی دارد و همچنان ترجیح می دهد که با گرفتن ژست اپوزسیون به گفته مرادیان هم حکومت را داشته باشد و هم بیرون حکومت را. آقای فرهادی؛ همه این جایزه ها که در میهنتان به شما تعلق می گیرد؛ از روی «بیزاری» است! اما حالا یک بار هم بیایید و بگویید جایزه هایی که از جشنواره های خارجی دریافت می کنید، از روی «چی» است؟
اگر تا امروز به خط مشی و منش شما و نشریه شما شک داشتم؛ با خواندن این متن سراسر کینه علیه اصغر فرهادی ، قضیه کاملاً برایم شفاف و مشخص شد. با این تخریبها میخواهید به کجا برسید؟ سعی کنید لااقل چند هنرمند خوب و حسابی را برای خودتون نگه دارید.
و ضمناً جشن حافظ هم خدا را شکر، یک جشن دولتی نیست و به همین علت هم هنرمندان دوستش دارند و از آن استقبال میکنند. روح باعث و بانیش شاد.
سلام بر شما؛
اگر کمی دقت داشته باشید متوجه میشوید که این مطلب گزارش سایت فارس است که توسط بانیفیلم بازنشر شده!
بدیهیست باید از تمام دیدگاهها و آرای موافق و مخالف آگاه شد و در نهایت داوری و قضاوت را به مخاطب سپرد.
موفق باشید…