نشر اسم در تازهترین کتاب خود کتاب “جاسوسِ اولشخص” نوشته سم شِپارد نمایشنامهنویس شهیر آمریکایی را با ترجمه آراز بارسقیان روانه بازار کرد.
به گزارش رسیده، در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است: سَم شِپارد کار روی کتاب جاسوس اولشخص را در سال 2016 شروع کرد. نسخهٔ اولش را با دستخط خودش نوشت، چون دیگر به خاطر بیماری لوگهریگ نمیتوانست از ماشینتحریر استفاده کند. وقتی نوشتن با دستهایش هم ناممکن شد، بخشهایی از کتاب را ضبط کرد، بعد صداهای ضبطشدهاش را خانواده او پیاده کردند. وقتی ضبط کردن صدا هم دشوار شد، شروع کرد به دیکتهٔ صفحات باقیماندهٔ کتاب.
پَتی اسمیت، دوست قدیمی سم شپارد، در ویرایش دستنوشتهها به او کمک کرد. سم به همراه خانوادهاش کتاب را بازبینی کرد و نسخهٔ آخر کتاب را چند روز پیش از مرگش، در تاریخ 27 جولای 2017، به خانوادهاش دیکته کرد.
“جاسوسِ اولشخص” آخرین نوشتۀ خاطرهگونه یکی از نمایشنامهنویسان مهم قرن بیستم است که در اواخر عمر خاطرات خود را به شکل داستانی نوشته است. خاطرات طوری نوشته شدهاند که درست از زبان آدمی فلج باید ارائه شود. این آدم فلج خود را میبینید. خود را به زبان سومشخصی میبیند که دنیا برایش تمام شده است. از شهر نیویورک، از هیاهوی هالیوود، از دنیای هنر به دور افتاده است و در گوشهای منتظر پایان زندگی است.
در بخشی از متن کتاب شِپارد نوشته است:
یک سبد آزمایش برایم نوشتند، درست وسط دل صحرا، صحرای پِینتد، سرزمین آپاچیها، سرزمین کاکتوسهای ساگوارو. البته که آزمایش خون هم برایم نوشتند، همه نوع آزمایش خون برای بررسی گلبولهای سفید و قرمزم، آزمایش این در مقابل آن. بعد آزمایش از ستون فقراتم. حتی توی ستون فقراتم سوزن فرو کردند. امآرآی ازم گرفتند. به تمام بدنم لوله وصل کردند تا ببینند آیا در عضله یا استخوان ازکارافتادگیای وجود دارد یا نه. سطوح متقاطع بدن، سطوح غیرمتقاطع. رادیولوژی. عکس از روحِ جسمم. زوال جسمم را دیدند و هر چیز دیگری هم که بود دیدند و در نهایت به هیچ جوابی نرسیدند تا اینکه یک یارویی که موسیاه بود و روپوش سفید تنش بود و عینک زده بود و به گمانم یکجور عصبشناس بود، با میلهای فلزی شروع کرد به من شوک الکتریکی دادن.
جاسوسِ اولشخص در 88 صفحه و با قیمت 22 هزار تومان تیر ماه 1400 راهی کتابفروشیها شده است.
بدون دیدگاه