جشنواره فیلم کوتاه تهران این روزها جهان دیگری را به مخاطبانش هدیه داده و طیفی رنگارنگ از ترکیب لحن‌ها را پیشِ روی آنها گذاشته؛ جهانی که هر مخاطبی از خیال‌انگیزی «شازده کوچولو» تا واقع‌بینی تلخِ «تنها کنار هم» را در آن تجربه خواهد کرد.

به گزارش ایرنا، مزیت روی پله‌ها نشستن و فیلم دیدن در این روزهای پردیس سینمایی ملت این است که عمق ترس، لذت، انتظار، شادی و هر حسی که از فیلم‌ها به مخاطب دست می‌دهد را می‌شود با تغییر شمایل نشستن هر کسی فهمید. گاهی می‌شود که از ترس پاهایشان را درون خودشان جمع می‌کنند، گاهی از انتظار به جلو خم می‌شوند و کمی بعد با لذت به دیوار تکیه می‌زنند و چهارزانو می‌نشینند.

واقعیت این است که هر باکس از فیلم‌ها، غافلگیری خودش را دارد؛ انگار آنهایی که وظیفه چیدن فیلم‌ها را در کنار هم داشته‌اند به خوبی می‌دانستند هر فیلم با فیلم قبلی و بعدی خودش چه تفاوت‌هایی باید داشته باشد تا مخاطبِ مشتاقِ بر زمین نشسته‌ این روزهای جشنواره را ثانیه‌ای غرق لذت، دقیقه‌ای غرق غم و ساعت‌ها غرق خودش و دنیای درون فیلم‌ها سازد.

در جهان خیال‌انگیز فیلم‌هایی که می‌بینیم، عنصر ثابتی پرسه می‌زند. عنصری که بی‌پروا از تناقض می‌گوید و تضادها را به چشم می‌آورد

در جهان خیال‌انگیز فیلم‌هایی که می‌بینیم، عنصر ثابتی پرسه می‌زند. عنصری که بی‌پروا از تناقض می‌گوید و تضادها را به چشم می‌آورد. «بهش میگن منمنداس» ساخته محمد معتمدخیال‌انگیزترین فیلم جشنواره نیست اما عناصری که به این خیال‌انگیزی پر و بال می‌دهند را به درستی برگزیده تا جهان متفاوت خودش را بسازد.

جایی در جنوب افسانه‌ای از حضور موجودی ماورایی در قالب زنی خبر می‌دهد که هدفش کشتن مردهاست. حالا هر زنی، سوءظنی است که فیلمساز سعی کرده با چاشنی ترس و طنز از مواجهه کاراکتر اصلی با آنها قصه‌اش را پیش ببرد. نکته جالب توجه، خود کاراکتر اصلی است؛ شمایلی فربه و لباسی روشن که بیش از آنکه ترس را القا کند به لحنِ طنزِ قصه تنه می‌زند.

نقطه عطف فیلم جایی است که این تناقض به اوج خودش می‌رسد و تلاقی احساسات به بیننده منتقل می‌شود. جایی که شخصیت اصلی از زن راننده‌ای که کنارش قرار گرفته هم می‌ترسد و هم شیفته او می‌شود. این شیفتگی تا جایی ادامه پیدا می‌کند که در میزانسنی طنز در پایان، به زن ابراز علاقه می‌کند و تمام آن احساساتی که تا اینجا دیده بودیم، جای خود را به طنز محسوسی در قصه می‌دهد که فیلمساز آن را با هر چیزی که می‌توانسته جایگزین کرده است.

171460036.jpg

فیلم کوتاه «جشن هنر»

این لحن طنز در «جشن هنر» ساخته علی توکلی نیز حضور پررنگی دارد. توکلی به مشکلاتی پرداخته که پیش از انقلاب برای روی صحنه‌بردن نمایش‌ها وجود داشت. لحن طنزی که در سراسر قصه جریان دارد، با رویارویی زنی که مسئول برگزاری نمایش‌هاست با مردی که برای جلوگیری از اجرای نمایش‌ها قد علم کرده، بیشتر هم می‌شود.

حال و هوای «جشن هنر» عطر نوستالژیکی دارد که با یاد کردن از کافه کوچینی، کادیلاک و عناصر دیگر مخاطب را به سال های پیش از انقلاب می‌برد

حال و هوای قصه نیز عطر نوستالژیکی دارد که با یاد کردن از کافه کوچینی، کادیلاک و عناصر دیگری که مخاطب را به سال های پیش از انقلاب می‌برد، حس آن سال‌ها را به مخاطب منتقل می‌کند.

در جهان سطحی داستان، همه چیز از رنگ و لعاب سرشار است و رفت و برگشت‌های پینگ پونگی میان زن دل نگران قصه و مردی که از اساس نمی‌خواهد هنری وجود داشته باشد، از مخاطبان خنده می‌گیرد و سالن را به وجد می آورد اما «جشن هنر» پر مغزتر از این حرف هاست و تلخی قصه‌اش را به عمیق‌ترین لایه های خودش می‌برد تا مخاطب با گرایی که از جای جای قصه می‌گیرد، روایت اصلی را دریابد.

171460041.jpg

فیلم کوتاه «شازده کوچولو»

اگر بخواهیم به همان خیال‌انگیزی که ذکر آن رفت بازگردیم، «شازده کوچولو» ساخته عمار خطی شاید خیال‌انگیزترین فیلم جشنواره باشد. دنیایی که از درگیری کودکان در جنگ می‌گوید و متفاوت‌تر از هر فیلم دیگری در نمایش زخم‌هایی است که کودکان از جنگ بر تن حمل می‌کنند.

خیال‌انگیزترین بخش «شازده کوچولو» ستاره‌های دنباله‌داری هستند که با واقعیت گره می‌خورد

«نفس» ساخته نرگس آبیار در سینمای بلند یا «حنابندون» به کارگردانی عرفانه کریمی در همین جشنواره فیلم کوتاه امسال، فیلم های دیگری هستند که جنگ را از زاویه نگاه کودکان روایت می‌کنند اما «شازده کوچولو» به واسطه تازگی موضوع، به حمله موشکی ایران به اسرائیل هم اشاره می‌کند و خیال‌انگیزترین بخش قصه که ستاره‌های دنباله‌دار هستند را با واقعیت موشک هایی گره می‌زند که همین چند هفته پیش آسمان رژیم صهیونیستی را روشن کرد.

«شازده کوچولو» عناصر خیال‌انگیزی را طوری به واقعیت گره می‌زند که در پایان نمی‌توان نام فیلم را خیال‌انگیز گذاشت؛ بلکه این فیلم واقعی‌تر از هر اثری به رد جنگ بر زندگی بچه ها تنه می‌زند و آن را روایت می‌کند. در کنار «شازده کوچولو»، «راوی» خیال‌انگیزتر است. این فیلم جهان راویان قصه ها را پیش چشم مخاطب می‌گذارد و از نظر فنی و جلوه های ویژه نیز اثری رو به جلو در سینمای کوتاه است.

171460043.jpg

فیلم کوتاه «آپاترید»

«تنها کنار هم» و «آپاترید» دو فیلم دیگری هستند که از قضا واقع‌بینانه‌تر روایت می‌کنند. هر دو به مهاجرت غیرقانونی و مشکلات آن پرداخته‌اند و «تنها کنار هم» عمق بیشتری در روایت خودش دارد.

نکته جالب توجه در اغلب فیلم‌هایی که در صدر آرای مخاطبان قرار گرفتند و در این گزارش نیز ذکر آنها رفت، خط داستانی آشنای آنهاست. روایت‌هایی که شاید اولین بار نبود می‌شنیدیم یا می‌دیدیم اما تلاقی لحن‌ها در هر اثر باعث شده بود، متفاوت جلوه کنند و ما مخاطبان را نیز در فاصله‌ای که نور سفید به چشمانمان می‌خورد و خبر از اکران فیلم بعدی می‌داد، غرق تجربه حسی جدیدی بسازند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *