عضو هیات انتخاب چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر گفت: باید برای انتقال و آموزش تجربه بزرگان سینما به نسلهای بعدی برنامهریزی شود تا بتوان افراد جدیدی را کنار آنها تربیت کرد تا بتوان افراد جدیدی را کنار بزرگان سینما تربیت کرد.
به گزارش ایرنا، حسین زندباف گفت: بزرگان سینمای ما و آنهایی که در مسیر فیلمسازی و سینما زحمات بسیاری کشیدهاند، وقتی عمرشان تمام میشود دانششان را هم با خود میبرند. باید گونهای عمل کرد که دانش این افراد باعث رشد سینما شود و از کنار این آدمها، کسانی پدیدار شوند که بزرگتر و با دانش بیشتری باشند.
وی افزود: در زمینه تدوین هنوز هم وقتی فیلمهایی که زندهیاد روحالله امامی تدوین آنها را انجام داده میبینیم، همچنان جذاب و تکاندهنده است. اما چه کسی شاگردش بود؟ چه کسی دستپرورده او یا موسی افشار و آدمهای بزرگ در این زمینه است؟ متاسفانه در موضوعات دیگر هم همین مشکل وجود دارد.
کارگردان فیلم مرگ سفید افزود:باید برای انتقال و آموزش تجربه به نسلهای بعدی برنامهریزی شود تا بتوان افراد جدیدی کنار بزرگان سینما تربیت شود. مثلا از کنار ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی یا مسعود کیمیایی چه کسی را میشناسید که نام ببرید؟ حتی کسانی مانند عباس کیارستمی را داشتیم که در سطح بینالمللی مطرح بود. بهخاطر دارم برای فیلم سفر که عباس کیارستمی نویسنده آن بود، به جشنواره سنسباستین رفته بودیم و در آنجا وقتی اسم عباس کیارستمی آمد، کسی نمینشست و همه او را تشویق میکردند. آن لحظه نمیدانید چه احساس عجیبی به ما دست داده بود که عباس کیارستمی را داریم.
از کنار شهدای ما، انسانهای فرهیخته و بزرگی پدیدار شدند
زندباف با تأکید بر انتقال تجربهها و دانشها گفت: همانند شهدای ما که از کنار آنها انسانهای فرهیخته و بزرگی پدیدار شدند، متأسفانه در انتقال دانش اینگونه نیستیم و از ابتدا هم نبودهایم.
وی گفت: مثلا در تاریخ به فاصله سالهای زیادی شاعرانی مثل حافظ، سعدی، فردوسی داریم که نظیر آنها نیست. آن زمان ابزارهای ارتباطی نبوده است اما اکنون ما ابزار ارتباطی زیادی داریم که میتواند کمککننده باشد. متاسفانه کسی هم برای این موضوع برنامهریزی نمیکند و مسئولان هم سلیقهای برخورد میکنند. مثلا احمد بخشی را کنار علی حاتمی داشتیم که اکنون از او خبری نداریم. لازمه سینما این است، سینما باید مسیر خود را طی کند و شرایط به گونهای باشد که آدمها زیردست سینماگران بزرگ رشد کنند.
این تدوینگر با مقایسه سینمای جهان و ایران در بحث انتقال تجربه نسلهای قدیم سینما به نسل جدید گفت: در سینمای جهان بسیاری از سینماگران، دستیار سینماگران پیش از خود بودهاند که رشد کردهاند. متأسفانه در کشور ما برنامهریزی برای این موضوع وجود ندارد. مثلا همین خانه سینما که متشکل از صنوف مختلف است، باید افراد را معرفی و از آنها حمایت کند. بهخاطر دارم در فرانسه به دنبال یک صدابردار ایرانی بودیم که کار ما را انجام دهد، او گفت من نمیتوانم به شما کمک کنم چرا که فرد بهتری پیش از من وجود دارد که شما باید به او مراجعه کنید. این نشاندهنده پیوند و حمایت آنها از یکدیگر است. همچنین مسئولیت کار آنها با صنفشان است. اگر کاری ایرادی پیدا کند، شما دست به دامن صنفی خواهید شد که او را معرفی کرده و به او کارت و مجوز فعالیت داده است. در این مورد نیز باید از بزرگان سینما استفاده شود.
مشکل اصلی سینمای ما قصه است
زندباف در ادامه با اشاره به مشکل فیلمنامه در اکثر فیلمهای ایرانی گفت: مشکل اصلی ما قصه است. ما استادی در عرصه تلویزیون داشتیم که میگفت یک فیلمنامه خوب میتواند تبدیل به یک «فیلم خوب» یا «فیلم بد» شود. پس اهمیت فیلمنامه بسیار بالاست. اکثر فیلمهایی که امروز در سینمای کشورمان میبینیم، مشکل فیلمنامه دارند که از کمبود مطالعه است. در قصهگویی، ادبیاتی غنی داریم که علاقمندان عرصه سینما میتوانند آنها را مطالعه کنند. باید درباره فیلمی که قرار است تولید شود بحث کنید. همچنین معتقدم که فیلم، در پیشتولید، تولید میشود و زمانی که سر فیلمبرداری میآییم، باید تکلیف همه چیز روشن باشد. زمان خود ما در ابتدای کار، تمام گروه را جمع میکردیم و همه حرفها و نظرات خودشان را میگفتند. درواقع، همه کارگران صحنه بودند، برای همین کارمان طی شش یا هفت هفته فیلمبرداری تمام میشد.
او ادامه داد: نظم نیز از اهمیت زیادی در سینما برخوردار است. مرحوم نادر ابراهیمی تنها کسی بود که آییننامه مشخص برای تولید فیلم داشت. من سفرهای دور و دراز را تدوین میکردم و او طی یک آییننامه، تمام افرادی را که در آن پروژه بودند، مشخص کرده بود که چه مسئولیتی دارند. این نظم ضرورت فیلم و سینمای ماست که تاثیرش را در طول کار حس میکنیم.
بدون دیدگاه