نمایش «محاکمه النا» این روزها در تماشاخانه ارغوان روی صحنه است؛ اثری که به دور از پیچیدگیهای صحنه و میزانسن، به دنبال انتقال مفهوم به مخاطب است.
به گزارش خبرنگار مهر، «محاکمه النا» به نویسندگی و کارگردانی فرشید ذوالفقاری فرد این روزها در تماشاخانه ارغوان در حال اجرا است. این نمایش روایتگر ماجرای برگزاری دادگاهی عجیب در صبح ۲۴ جولای سال ۱۹۸۲ در شهر منت هولد است. این جلسه دادرسی یکی از تاریکترین روزهای ایالت کالوینور شناخته میشود. این دادگاه بنا به دلایلی هرگز بازتاب خبری در جهان نداشت.
ذوالفقاری نویسنده و کارگردان «محاکمه النا» درباره روند تولید این اثر نمایشی به خبرنگار مهر گفت: تقریباً ۲ ماه و نیم تمرینهای ما طول کشید. هزینه پلاتوها سنگین بود و بازیگرانی که چند سال قبل با آنها کار میکردیم به دلیل شرایط اقتصادی ساعتهای کاریشان بیشتر شده بود و به همین خاطر اختصاص زمان بیشتر برای تمرینها برای بازیگران چالشبرانگیز بود.
وی یادآور شد: دادگاهی که ما تشکیل میدهیم رئال نیست و با وجود اینکه متن گروتسک است شیوه اجرایی ما شیوه متداول اجرای گروتسک نیست. در کشور ما بار طنز کلامی و بدنی طنز سیاه را زیاد میکنند که البته درست است. کار ما گروتسک است اما موقعیت دادگاه ما این است که از یک شوخی شروع میشود و به یک موقعیت جدی و دراماتیک ختم میشود.
ذوالفقاری درباره طراحی صحنه، نور و لباس «محاکمه النا» اظهار کرد: ما برای کارمان به سمت تولید میز و صندلی رفتیم ولی چون هزینهها خیلی زیاد میشد از حامی خصوصی بهره بردیم. طراحی نور نمایش خیلی ساده است. موقعیت زمانی نمایش در ۴۰ سال قبل و در یک ناکجاآباد است و طراحی لباس به گونهای است که تفاوت چندانی با لباسهای امروزی و لباس آدمهای معمولی ندارد.
وی درباره روند رسیدن بازیگران به نقشهای خود در این اثر نمایشی، توضیح داد: در بازیگردانی نمایش متفاوت عمل کردیم. یک ماه اول بازیگرها هیچ متنی نداشتند و حتی در جلسات اول نقش خود را نمیدانستند. با فضاسازی شروع و با نزدیک کردن بازیگر به ضمیر ناخودآگاه و دنیای درونی خود کار را شروع کردیم زیرا معتقدم بازیگری باید مثل همه هنرهای دیگر از درون بجوشد تا اینکه نمود بیرونی داشته باشد. بعد از یک مدت بازنویسی اول متن را داشتم و فقط به بازیگران کاراکتر آنها را معرفی کردم ولی موقعیت را برایشان مطرح نکردم. بازیگران نیز به من اعتماد داشتند.
کارگردان «محاکمه النا» ادامه داد: با توجه به اتودهایی که بازیگران انجام میدادند بازنویسی دوم متن را انجام دادم. بعد از آن متن را به بازیگران دادم و آنها دیگر موقعیت نمایش را میدانستند. از بازیگران خواستم تا بدون توجه به متن موقعیتها را به صورت بداهه ایجاد کنند و در آن مرحله بر اساس ایدههایی که گرفتم بازنویسی نهایی را انجام دادم و در نهایت متن نهایی یک ماه بعد به دست بازیگران رسید.
ذوالفقاری یادآور شد: در فضاسازیها به موقعیت قبل و بعد از نمایشنامه رفتیم تا بازیگر بداند پیش از شروع نمایش نیز چه روندی برای شخصیت مورد نظر طی شده است. سپس به سراغ خوانش متن رفتیم که شاید مهمترین بخش کار ما بود تا بازیگر دیالوگی را که بیان میکند از تمام مناظر از جمله دیدگاه خود بازیگر، ریتم کلی نمایش، دیدگاه مخاطب خوانش کند. در این مسیر در خوانشها هدایت کارگردانی در میزانسنها شروع شد و خواستههای خودم را از موقعیت و مفهومی که انتظار داشتم مخاطب متوجه شود بیان میکردم و بازیگران کمک میکردند تا میزانسنها را پررنگتر کنند.
وی در پایان سخنان خود تأکید کرد: در کل کار بسیار ساده است؛ دکور، لباس و میزانسنهای پیچیدهای ندارد چون موقعیت، موقعیتی ایستا است. این خواست ما بود که مخاطب درگیر پیچیدههای میزانسنی و دکور نشود و به مفهومی که میخواستیم انتقال دهیم توجه کند.
بدون دیدگاه