اصغر سمسارزاده بازیگر و هنرمند پیشکسوت رادیو، تلویزیون، سینما و تئاتر گفت: تمام امید و زندگیام شبکه مخفی زنان بود. سواد بازی داشتن کمکم فراموش شده است و بازیگران امروزی مانند دیروزیها از جان و دل مایه نمیگذارند.
اصغر سمسارزاده در گفت و گو با ایرنا درباره کم کار شدنش در سینما و تلویزیون و اینکه بیشتر در کارهای نمایشی حضور دارد، اظهار داشت: تا جایی که قدرت داشتم و میتوانستم فعالیت کنم، دوندگی خودم را کردم و کارهایی انجام دادم که بد هم نبودند.
یک سال و نیم عمرم با توقیف شبکه مخفی زنان فنا شد
او از مجموعه شبکه مخفی زنان به کارگردانی افشین هاشمی به عنوان تمام امید و زندگیاش نام برده و میگوید: سوژهای که شبکه مخفی زنان داشت باب روز و از زیباترین کارهای افشین هاشمی با هنرنمایی بازیگرانی چون سیامک انصاری، لیلا حاتمی و … با فیلمبرداری حرفهای علیرضا زریندست بود که اتفاقها دست به دست هم داد و پخش آن توقیف شد.
سمسارزاده گفت: برای این مجموعه یک سال و نیم جان کندم و همه چیز به فنا رفت.
بیشتر از اینها دوست داشتم موفق باشم
بازیگر ۸۳ ساله سینما، تئاتر و تلویزیون که از نقشآفرینیهای او در فیلمهای سینمایی شارلاتان، چپدست، دمسرخها، لازانیا و خالتور در دهههای ۸۰ و ۹۰ میتوان نام برد گفت: بیشتر از اینها دوست داشتم موفق باشم و هدفم خیلی بالاتر از این بود؛ هم مطرب بودم هم هنرمند. در تئاتر لالهزار و با گروههای مرحوم داود رشیدی، مرحوم عباس جوانمرد، مرحوم رکنالدین خسروی و مرحوم جعفر والی که اسطورههای آن زمان تئاتر بودند و کسی هم نظیرشان نیامد کار کردم. اگرچه چند کارگردان جوان آمدند اما مانند مرحوم حمید سمندریان و داود رشیدی کار نکردند.
بیشتر از اینها دوست داشتم موفق باشم و هدفم خیلی بالاتر از این بودسمسارزاده به همکاریهای خود از جمله با مرحوم سعدی افشار(سعدالله رحمتخواه) ، داود رشیدی، حمید طاعتی و مرحوم پرویز فنیزاده اشاره کرده و میگوید: اینها هنرمندان بزرگ زمان گذشته هستند. زندگی همین است. بالا و پایین دارد. شانس هم خیلی دخیل است.
او بار دیگر تاکید کرد: تمام امید و زندگیام شبکه مخفی زنان بود. نقش بسیار زیبا که مال من نبود اما افشین هاشمی معتقد بود به من تعلق دارد و درست هم از آب درآمد همان چیزی که افشین هاشمی میخواست.
عادت ندارم درباره خودم حرف بزنم/ خانهای از خودم ندارم
این بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون گفت: زیاد راجع به خودم نمیتوانم حرف بزنم. عادت ندارم. هیچ وقت هم نتوانستم راجع به خودم بگویم. اسمش را مشکل بگذارم یا نه اما همیشه ساکت بودم. در عرصه تئاتر، تلویزیون، سینما، تئاتر رو حوضی و هنری دخیل بودم و کار کردم. جانم را گذاشتم. ۸۳ سالم است و هنوز خانهای از خودم ندارم که در آن زندگی کنم. نتوانستم خانه بخرم.
در آن سالها با عشق کار می کردیم و به پول هم فکر نمیکردم. هنوز هم تئاتر کار میکنم و روی صحنه هستمسمسارزاده میگوید: در آن سالها با عشق کار می کردیم و به پول هم فکر نمیکردم. هنوز هم تئاتر کار میکنم و روی صحنه هستم.
او که هماینک در نمایشی با عنوان خانه بانوان سالمند به کارگردانی بهزاد محمدی ایفای نقش میکند، گفت: خانم و آقایی سر صحنه گفتند زندگی ما با تو بوده و با آثار تو بزرگ شدیم. من سن زیادی دارم اما بهتر ماندهام.
او خاطرنشان میکند: انرژیام را از مردم دارم. هنوز روی صحنه میروم و با قدرت سعی میکنم بازی کنم. مردم به من انرژی میدهند.
مردم، زن و پسرم داراییهایم هستند
بازیگر پیشکسوت رادیو و تلویزیون که همچنان در برنامه صبح جمعه با شما اجرا دارد میگوید: مردم، زن و پسرم، داراییهای من در زندگی هستند و اینها ماحصل ۸۳ سال زندگی من در کشورم است.
مردم، زن و پسرم، داراییهای من در زندگی هستند و اینها ماحصل ۸۳ سال زندگی من در کشورم استاو به شغل آزاد فرزندش با داشتن مدرک آکادمیک در حوزه طلا و جواهرات و خانهداری همسرش اشاره کرده و میگوید: خانه راهمسرم اداره میکند. با کم و زیاد میسازد و سعی میکند با درآمد اندکی که دارم زندگی را بچرخاند و اجاره خانه را هم پرداخت کند. همسرم بانک مرکزی خانهمان است و مدیریت مالی با اوست. تمام کارتهای بانکیام به نام من اما دست همسرم است. من حتی خودم شماره کارتهای بانکیام را نمیدانم.
سمسارزاده به نحوه آشناییاش با همسر خرمشهریاش هم اشاره میکند و ادامه میدهد: خانواده همسرم در زمان جنگ ایران و عراق ساکن خرمشهر بودند و من از طریق دوستم کاظم اسکندری که همدورهایام و از هنرپیشههای معروف و حرفهای آن زمان بود و بعدها تاجری بنام شد، آشنا شدم.
او به اصالت اصفهانی خود اشاره دارد و در این باره که به همراه خانواده چقدر تئاتر میبیند، میگوید: هر زمانی که بخواهند تئاتر میبینند و هر نمایشی را هم فقط یک بار میبینند.
خانوادهام دیکته و زاویه مرحوم رشیدی را بهتر از هر کار دیگرم میدانند
سمسارزاده از نمایش دیکته و زاویه نوشته غلامحسین ساعدی و کارگردانی داود رشیدی و با همکاری پرویز فنیزاده، خسرو شجاعزاده، یدالله شیراندامی، حمید طاعتی و نعمتالله اسداللهی به عنوان نمایشی نام برد که همسرش آن را بیش از هر نمایش دیگری میپسندد و گفت: پرواربندان غلامحسین ساعدی از نمایشهای بزرگی بود که بازی در آن را دوست داشتم و بابت بازی در آن زمان به هر کدام از بازیگران یک دستگاه ژیان هدیه دادند که قیمتی حدود ۹۰۰ هزار تومان داشت.
بازیگران امروزی مانند دیروزیها از جان و دل مایه نمیگذارند.
در شبکه مخفی زنان اولین بار بود که سیامک انصاری را دیدم
او درباره نحوه آشنایی خود با سیامک انصاری و این که چگونه به برنامه جوکر دعوت شد هم گفت: سر سریال شبکه مخفی زنان که سیامک انصاری نقش دامادم را بازی میکرد، در حال گریم بودم که سیامک به من پیشنهاد حضور در برنامه جوکر را داد و من تا آن روز اسم این برنامه را هم نشنیده بودم. بدون این که فکر کنم پاسخ مثبت دادم و این اولین برخورد من با سیامک بود. هنرپیشهای مثل سیامک ندیدم.
سر سریال شبکه مخفی زنان که سیامک انصاری نقش دامادم را بازی میکرد در حال گریم بودم که سیامک به من پیشنهاد حضور در برنامه جوکر را دادسمسارزاده درباره حضورش در جوکر این را هم اضافه کرد که هیچ چیزی برنامهریزی نشده بود و بازی عادی خودم بود. او به این نکته هم اشاره دارد که برای بازی فقط یک بار نمایشنامه را میخواند و تمام کارهایی که تاکنون در آنها ایفای نقش کرده، پخش شده است. تنها یک کار پخش نشده دارد که آسوده باش با هنرمندی مرحوم شهرام عبدلی بود.
سواد بازی کمکم فراموش شده است
این هنرمند پیشکسوت سینما و تلویزیون درباره بازیگری میگوید: سواد بازی داشتن کم کم فراموش شده است و بازیگران امروزی مانند دیروزیها از جان و دل مایه نمیگذارند.
سواد بازی داشتن کم کم فراموش شده است و بازیگران امروزی مانند دیروزیها از جان و دل مایه نمیگذارندسمسارزاده این را هم گفت که تمام آنچه در سینما، تئاتر و تلویزیون آموخته تجربی بوده و از جمله کتابهایی که خوانده به تکنیک تئاتر خیرخواه و هنر تئاتر عبدالحسین نوشین اشاره کرد. او گفت: اینها هنوز هم حرف اول را در تئاتر و بازیگری میزنند. به استانیسلاوسکی هم خیلی احترام میگذارم.
او در پایان گفت: بیخود، کسی ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی و بهمن فرمانآرا نمیشود.
بدون دیدگاه