یکی از پژوهشگران و هنرمندان پیشکسوت موسیقی نواحی ایران با انتشار متنی در قالب «نامهای به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آینده» به طرح نکاتی پیرامون اوضاع فرهنگی و وظایف دولت آینده پرداخت.
به گزارش مهر، هوشنگ جاوید از پژوهشگران شناخته شده موسیقی نواحی کشورمان با انتشار متنی در قالب عنوان «آخرین وجیزه این قرن» که خطاب آن به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آینده است به طرح نکاتی پیرامون اوضاع فرهنگی و وظایف دولت آینده پرداخت.
در متن سرگشاده هوشنگ جاوید که آن را در اختیار گروه هنر خبرگزاری مهر قرار داده، آمده است:
سلام آقای وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی آینده
من از اهل پژوهش موسیقیام که نمیشناسیدم، همان گونه که من شما را نمیشناسم اما:
امیر کشور خویشم به ملک خیره سری
غلام درگه آنان که معرفت دارند
اینک در روزهای پایانی قرنی هستیم که پر از ماجراهای فراوان برای هنری به نام موسیقی در ایران بود، و در پایان آن زمانهای که موسیقی زیر زمینی، «روی زمینی» شده، «دیژیتال بازی» موسیقی راه افتاده، با یک دستگاه رایانهای میشود یک ارکستر پدید آورد، نوازندگان را تا دههای دیگر میشود جزو فراموش شدگان وادی هنر دید و در کار تولید ترانه به جایی رسیدهایم که به جای شعار، مقابله با آثار در اصطلاح لس آنجلسی و آثار مخرب ماهوارهای، آن قدر پیشی گرفته شده که آن آثار به گرد پای تولیدات بی در و پیکر ما نمیرسد.
در کار تولید ترانه به جایی رسیدهایم که به جای شعار مقابله با آثار در اصطلاح لس آنجلسی و آثار مخرب ماهوارهای، آن قدر پیشی گرفته شده که آن آثار به گرد پای تولیدات بی در و پیکر ما نمیرسد خیلی دوست دارم بپرسم: حال وزارت خانه مطبوعتان را میدانید؟ امیدوارم ملالی نباشد جز پرداخت معوقههای یاران و دعای باران! در این تابستان خشک و گرم.
تندی مرا ببخشید، اما چه کنم که این بخش از میراث معنوی فرهنگی، دردسری شده برای گنجینه دارانی چون من و شما، با این تفاوت که دودش به مشام هنرمند میرسد و خودش در کف با کفایت شما قرار میگیرد.
خودمانیم، چه قدر زیبا بود که پیش از آمدنتان و قرار گرفتن در دفتر وزارت و در را بستن، میآمدید و از جماعت هنر میپرسیدید: «عریضه پژوهشی تان در چه حال است؟ چرخ پنچرشده تان میچرخد یا نانتان را با چه میخورید؟ کاش میپرسیدید: کجای کار به شمار میآیید، هستید، نیستید؟
گرچه خیلی دلم میخواست از وزیران پیشین شما بپرسم: خدمت شما به فرهنگ موسیقی ایرانی و ذات هنر موسیقی ایرانی درست در این دههها چه بود؟ اما میگذرم و پرسشهایم را از شما که هنوز نیامدهاید میپرسم:
۱- میدانید که هنرمندان نسل امروز خلاقیت هنری را در قالب عبور از مرزهای خط قرمز نظام میبینند؟
۲- میدانید مبحث نگاه شما به خلاقیت هنری برای هنرمندان مهم است؟
۳- میدانید با ترویج اندیشههای نازل در جهت بازگشت از سوی سرمایه گذاران خلاقیت، عملاً حرفی نمیماند؟
۴- آیا میدانید ایجاد محدودیت از طریق سیستم نظارتی موجب گردیده که بسیاری به نام هنر، مرزها و چارچوبهای مد نظر وزارت خانه را دور زده و موجبات نزول متنی و ساختاری موسیقی را فراهم آوردهاند، به گونهای که قلندران درشت استخوان این هنر، بیشتر خانه نشین و نظارهگر شدهاند و فقط به آموزش شاگردان خود اکتفا میکنند؟
۵- میدانید که اینک در زمانهای قرار گرفتیم که بر اثر بی توجهیها و نداشتن استراتژی درست برای هنرها به ویژه موسیقی و ارتقا آن، شرایط مبهم و ناگواری را میگذرانیم؟
۶- میدانید سرمایه گذارانی که از فیلترهای حراستی گذشته و کارت ویژه دریافت میکنند، هیچکدامشان حاضر به سرمایه گذاری در مورد اجرای موسیقی اقوام و نواحی نیستند و برای موسیقی دستگاهی نیز به دنبال چهره شاخص میروند؟ این گونه که هیچ جوانی نمیتواند استعداد خود را به جامعه بنمایند.
۷- ایا میدانید تاثیر فرهنگهای وارده بر نسل جوان و از سویی برهم زدن کنسرتهای موسیقی ایرانی (سنتی) موجب گردیده تا بیننده مخاطب آن کم شده و از سویی بی تفاوتی رسانه ملی بر تولید موسیقی ردیف و دستگاهی این بی توجهی و دور مانده جوان از هنر ایرانی را دامن زده؟
۸- آیا میدانید موج دشمنی نسبت به سنتها و مواریث فرهنگی هنری از میانه دهه چهل قوت گرفت و از دهه هشتاد به بعد جلوه قویتری یافت و کار را به جایی رسانده که کاربرد واژه «ارزش» در برابر هر «بی اصولی» و «بی تعریفی» جایزه شده است؟
۹- آیا میدانید در تحول فرهنگی صنفی پدید آمده در جامعه کار هنری به مثابه بازیچه شده، تا جایی که حمله به ارزشهای فرهنگی و نادیده گرفتن فخامت هنر به عنوان «ارزشمند» شناخته میشود؟
۱۰- آیا میدانید پایین آمدن سطح شنیداری جامعه، نزول ادبیات ترانهای، نفوذ فرهنگ موسیقایی بیگانه، ایجاد زمینههای مسخ فرهنگی و نفی مداوم موسیقی ایرانی، بیگانه پذیری را آسان کرده است؟
آقای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آینده شما که در جایگاه مدیریت فرهنگی قرار میگیرید نخست به همه جوانب بنگرید و بعد در اتاقتان را با خیال راحت باز بگذارید و غرفه وقت ملاقات را بردارید، مطمئن باشید هنرمندان گل برایتان میفرستند، اما هیچ وقت به دنبال وقت ملاقات مزاحم شما نمیشوند۱۱- آیا میدانید کسانی که شعار میدهند: «تعریف هنر بسیار مشکل است» جریانی هستند که تلاش میکنند تا هرگونه ناشایست هنرگونه را موجه جلوه دهند؟ البته به نظر من این به مثابه آن عبارت معروف «والله اعلم» است که گذرگاه هر تنزلی را میتوانست فراهم کند و بازگوی کمبود اندیشه نسبت به مشکلات و معضلات و راه یابی ها و پیدا کردن راه کارها است.
۱۲- آیا میدانید که غرب نمیتواند در اثر شعارهایی که به عنوان دموکراسی داده، جلوی رشد ترانههای زشت و قبیح و کلام نفرتانگیز و موهن و اشاعه افکار ناشایست را بگیرد؟ چرا دستگاههای فرهنگی ما به این جهت آگاهی بیشتر از مساله به کتاب «در سراشیبی به سوی گومورا» نوشته پرفسور بورک از انتشارات حکمت نگاهی کنید.
۱۳- آیا میدانید طی سه دهه گذشته، عدهای با گشودن «چتر هنر مدرن» بر سر موسیقی کشوری که در هنوز در ناشناختگی آن شک وجود ندارد، اجازه داده شد تا با پر طاووس هنر موسیقی ایرانی بازی شود؟
۱۴- آیا میدانید به جای حمایت درست مالی و معنوی، طی دوره دو ساله کوتاه مدت از هنرمندان موسیقی اقوام و نواحی که میتواند منجر به رویدادهای زیبایی شود، آنان را به سمت و سوی بهرهگیری از ادوات موسیقی فرنگی کشانده و وادار شدهاند که با شیوههای صدای اروپایی ترانههای خود را با ساز فرنگی و نقاب «موسیقی محلی!!» اجرا کنند؟ این کار اگر از بین بردن فرهنگ ایرانی نیست، پس چیست؟
۱۵- آیا میدانید وقتی یک فرنگی (اروپایی) هنگامی که یک سوگ ترانه مذهبی ما را با ادوات موسیقی خود و نوع صداهای مربوط به موسیقی خود میشنود، غیر از اینکه به تسلط خود بر فرهنگ ایرانی ببالد و به نفس کار ما بخندد، واکنش دیگری نخواهد داشت؟
۱۶- آیا میدانید موسیقی ایرانی در شاخههای گوناگون خود در چه وضعیتی قرار دارد و حال و روز هنرمندان اصیل آن در شاخه اقوام و نواحی و ردیف دستگاهی چیست؟
۱۷- آیا میدانید آنچه در آشفته بازار امروز فرهنگ و هنر رایج است، هرگز نمیتواند جای فرهنگ اصلی درون وطنی ایران بنشیند، مگر که بی تفاوتی و کم توجهی به داشتههای خود و پژوهشها داشته باشیم؟
۱۸- آیا میدانید با نفی موسیقی ایرانی به ویژه ردیف و دستگاهی و اقوام و نواحی، و بی تفاوتی نسبت به ذات موسیقی مذهبی ایرانی و بهرهگیری از شکلهای موسیقی فرنگی، مهمترین شعار انقلاب اسلامی ایران، یعنی «استقلال»، که همانا استقلال در هنر را نیز شامل میشود، زیر پا نهادهاند و عملکرد خوبی ندیدهایم؟
در پایان «وجیزه ام» میگویم: با گسست از میراث معنوی خود، چیزی عاید این کشور با دیرینه تاریخی و هنری که دارد، نمیشود، چندان که امروز هنرمند موسیقی به ویژه در شاخه اقوام و نواحی از حقوق فرهنگی و هنری لازم خود بهره مند نیست، امروزه در اثر بی تفاوتی و کم توجهی به سجایای برین نهفته در موسیقیهای آیینی ایرانی از سوی دستگاههای و سازمانها مسئول فرهنگی و هنری، جامعه در رخوتی ستایش ناپذیر قرار گرفته است.
آقای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آینده شما که در جایگاه مدیریت فرهنگی قرار میگیرید نخست به همه جوانب بنگرید و بعد در اتاقتان را با خیال راحت باز بگذارید و غرفه وقت ملاقات را بردارید، مطمئن باشید هنرمندان گل برایتان میفرستند، اما هیچ وقت به دنبال وقت ملاقات مزاحم شما نمیشوند.
تیتراژ آفرینش من به لحظههای پایان نزدیک شدهاند، ولی هنوز میتوانم کار کنم و سخن بگویم و خدا را شکر که آخرین وجیزه خود را در پایان قرن برای شما نوشتم. پژوهشگر و مدرس موسیقی اقوام و نواحی ایران. هوشنگ جاوید.
بدون دیدگاه