جریان فراموش شدهای از سینما در هفتههای اخیر به دنبال آن بوده تا از کمرونق شدن جشنواره فیلم فجر اعتبار کاذبی برای خود بخرد اما همزمان برای حضور در یک رویداد سینمایی خارج از مرزها یا قبول داوری در فستیوال خارجی به رونق جشنوارههای وابسته به بدخواهان ایران کمک میکند.
به گزارش فارس، چند ماهی است که عدهای از سینماگران برطبل تحریم جشنواره فیلم فجر میکوبند و سعی در به حاشیه بردن جشنواره فجر دارند. به نظر میرسد این تحریمها پیش از اینکه برای منافع کلی سینما صورت بگیرد در جهت انتفاع شخصی و منافع فردی افراد تعریف شده است.
جشنواره فیلم فجر امسال به دلیل حساسیتهای به وجود آمده از سوی رسانههای بدخواه ایران شکل دیگری به خود گرفته است. این حساسیتها را میتوان در هجمه پررنگ برخی سلبریتیها، سینماگران و رسانههای فارسی زبان به جشنواره فیلم فجر از یک طرف و نحوه اطلاع رسانی روابط عمومی جشنواره از سوی دیگر به عینه دید.
*کاسبان تحریم جشنواره سر بر آوردهاند
عجیب اینکه کسانی جشنواره فجر چهل و یکم را تحریم کردهاند که اساسا فیلمی در این رویداد ندارند و یا احتمال جایزه گرفتن فیلمشان در رقابت با دیگر آثار حاضر در جشنواره بسیار کم است. «کاسبان تحریم جشنواره» بهترین عنوانی است که میتوان به این عده اطلاق کرد. جریان فراموش شدهای از سینما در هفتههای اخیر به دنبال آن بوده تا از کمرونق شدن جشنواره فیلم فجر اعتبار کاذبی برای خود بخرد اما همزمان برای حضور در یک رویداد سینمایی خارج از مرزها یا قبول داوری در فستیوال خارجی به رونق جشنوارههای وابسته به بدخواهان ایران کمک میکند.
چگونه ممکن است جشنواره فیلمی که در وطن برگزار میشود کماهمیتتر از یک جشنواره خارجی در همان تراز باشد؟ این بدخواهی برای جشنواره وطنی که بیش از چهار دهه از عمر آن میگذرد چه معنایی میتواند داشته باشد؟ چرا این آدمها برای تحریم جشنواره فیلم فجر از سوی رسانههای معاند و برخی جشنوارههای خارجی تشویق میشوند؟
چگونه است که همه خبرهای آنان تیتر رسانههای معاند ایران میشود؟ آیا قرار است کاسبان تحریم جشنواره از مزایای تحریم جشنواره فیلم فجر توسط جشنوارههای خارجی منتفع شوند؟ چه اتفاقی افتاده که «هنرمند» داخلی راضی شده با شعارهای خوش آب و رنگ ودهان پرکن، همه چیز را قربانی منافع خویش کند؟ آبشخور این استدلال که باید جشنواره فیلم فجر تحریم شود کجاست و اساسا چه کسانی از تضعیف سینمای ایران نفع میبرند؟
این عده قلیل واقعا نماینده واقعی سینمای امروز ایراناند؟ آیا همه بدنه سینمای ایران موافق چنین حرکتی است؟ سهم انبوه هنرمندانی که با این عده موافق نیستند و تمایل به برگزاری جشنوارهای با شکوه و بیحاشیه دارند چیست؟ این تلاش برای شکاف بین بدنه سینمابه نفع کیست؟ از این انشقاق بین صفوف سینما چه کسی منتفع میشود؟ در شرایطی که وضعیت نامناسب اقتصادی و شیوع کرونا در چند سال گذشته وضعیت نامساعدی را برای سینمای ما و انبوه فعالان این حوزه پدید آورده، تحریم جشنواره فیلم فجر برای قاطبه فعالان سینما در گوشه و کنار کشور چه دستاوردی خواهد داشت؟ اینها و سوالات بی شمار دیگر میتواند ما را با حقایق بیشتری از ماهیت این جبهه گیریها آشنا کند.
*آیا جشنواره فیلم فجر تحریم شدنی است؟
این سوالی است که لازم است آن را از همه کسانی که بر طبل تحریم جشنواره میکوبند، پرسید. آیا میتوان جشنوارهای با این قدمت و با این میزان مخاطب در سرتاسرکشور به محاق تحریم برود؟ افرادی که در درون محفلهای شبه روشنفکری خود درباره این گونه مسائل میاندیشند آیا واقعا تصوری درباره چیزی که از آن سخن میگویند دارند؟ این همه دور بودن از جریان سینمای کشور و تلاش برای نعل وارونه زدن چگونه ممکن است؟
جشنوارهای که متعلق به مردم است را چگونه میتوان تحریم کرد؟ چرا هنرمندی که عمر هنریاش تمام شده به صرافت نسخه پیچیدن برای تمام سینمای ایران افتاده است؟ این خود شیفتگی مفرط از کجا آمده؟ وقتی وجود چنین تفکری به هستی و زندگی خانواده سینما ضربه میزند، باید در برابر آن واکنش نشان داد. این گونه غریب از طلبکاری و اعمال نظرات دیکتاتورمآبانه از چه طرز فکری نشأت گرفته است؟ آیا وجود چنین تفکر مخربی میتواند آنها را همچنان در ردیف اقشار مرجع جامعه قرار دهد؟
تکلیف انبوه هنرمندانی که در یکسال گذشته فیلم تولید کرده یا تمایل دارند زحمات همکاران خود را در جشنواره فیلم فجر ببینند، چه میشود؟ تکلیف مردم مشتاقی که به عادت هرساله منتظر برگزاری جشنواره فیلم فجر هستند چه؟ عموم مردم ایران که نه تعلقی به جریان شبه روشنفکری سینمای ایران دارد و نه آن را جزوی «مردم» میداند.
بدون دیدگاه