آغاز شیوع کرونا در ایران، از همان ابتدا با آسیبهای جدی به حوزه موسیقی همراه بوده است؛ از بیکار شدن هنرمندان گرفته تا پرپر شدن چهره های سرشناس هنر موسیقی بر اثر ابتلاء به این ویروس مرگبار.
صحبت از درگذشت هنرمندان برجسته موسیقی ـ خصوصا در حوزه موسیقی نواحی ـ که به میان می آید، علاوه بر غم سنگین از دست دادن هنرمند، با بیم فراوان از آسیبهای احتمالی هم همراه می شود و حالا که این روند در دوران کرونا سیر صعودی در پیش گرفته و متاسفانه با شتاب هم جلو می رود، نگرانی ها هم بیشتر شده است؛ دلواپسی هایی از این دست که ممکن است با از دست رفتن هر کدام از این چهره های مطرح عالم موسیقی، جریانی کهن به فراموشی سپرده شده و برای همیشه دفن شود، یا حداقل تا مدت ها انتخاب جایگزینی برای آن، امکان پذیر نباشد.
خبرنگار ایسنا با شهرام صارمی ـ پژوهشگر و هنرمند موسیقی ـ درباره آسیبهایی که روند از دست دادن خیل عظیم هنرمندان، بر آینده موسیقی کشور خواهد گذاشت، گفت وگو کرده است.
این نوازنده و فعال موسیقی میگوید: هر کدام از اساتید، هنرمندان و پیشکسوتان موسیقی ایرانی و نواحی گنجینهای در وجود خود دارند که باید به جوانها انتقال داده شود ولی هر بار که یکی از این بزرگواران از دنیا میروند این زنجیره قطع میشود و لطمه میخورد. ضمن اینکه در موسیقی نواحی گستردگی روایات بیشتر است؛ درواقع زمانی که موسیقی دستگاهی ایرانی را بررسی میکنیم، میبینیم که ردیفها وضعیت مشخص و تثبیت شدهای دارند و مدرسان بر اساس آنها تدریس میکنند.
این هنرمند ادامه میدهد: ولی موسیقی نواحی شفاهی است و از یک مقام در مناطق مختلف روایتهای مختلفی وجود دارد؛ به عنوان مثال در موسیقی شمال خراسان روایتهای متعددی از مقامهای آنها وجود دارد که هر کدام از اساتید روایات خود را دارند و به صورت شفاهی نیز آنها را منتقل میکنند و با درگذشت هر کدام از آنها انتقال این دانستهها به نسل بعدی قطع میشود. ضمن اینکه دانستههای هر کدام از این افراد مختص به خود آنها است و نمونههای متعددی ندارند که بتوان گفت افراد زیادی اطلاعات آنها را از بر هستند.
او با بیان اینکه در تمام این سالها تلاش و کوشش چشم گیری برای ثبت و ضبط این مقامها و نغمهها انجام نشده است، اظهار میکند: خیلی وقتها این اطلاعات دستخوش تغییرات بسیاری شدهاند؛ به گونهای که گاهی لحن و محتوای مقام تغییر میکند. به همین دلیل نمونههای اصلی باید از اساتیدی که در قید حیات هستند ضبط شود تا نسلهای بعدی بتوانند از آنها استفاده کنند.
به رغم وعده ها تجارب هنرمندان موسیقی نواحی ثبت نمی شود
در ادامه این موضوع را با او مطرح میکنیم که مدیر فعلی دفتر موسیقی دو سال پیش صحبتهایی درباره تصمیماتی برای ثبت و ضبط دانستههای اساتید موسیقی نواحی در مصاحبه با ایسنا داشته است، ولی تا کنون خبری رسمی از عملی شدن این تصمیمات منتشر نشده است.
او توضیح میدهد: موضوع به اشخاص برنمیگردد و اگر هم این اتفاق نیفتاده است، مسئول آن شخص مدیرکل دفتر موسیقی نیست؛ زیرا در سیستم هنرهای ایران جایی که وظیفه دارند این کارها را به انجام برسانند اقدامی نمیکنند. به دلیل اینکه موسیقی اصلا مسئله مهمی نیست و اهمیتی ندارد که فلان استاد موسیقی در قید حیات هست یا نه و یا فرهنگ شفاهی فلان منطقه به ثبت رسیده یا خیر.
صارمی ادامه میدهد: زمانی که چنین مسائلی دغدغه مدیران و مسئولان نباشد به آنها رسیدگی نخواهد شد؛ البته هنرمندان نواحی پیش از شیوع کرونا نیز در شرایط مساعدی به سر نمیبردند و مزایای خاصی برای آنها وجود نداشته است؛ به جز جشنواره موسیقی نواحی که تنها سالی یک بار با حضور تعداد محدودی از هنرمندان برگزار میشود. درواقع اساسا تا به حال کسی به این فکر نبوده است که دانستههای هنرمندان پیشکسوت نواحی را با در نظر گرفتن بودجه و زمانی مشخص در بین مقدار زیادی از بودجههای فرهنگی که سالانه خرج میشود و عمدتا هم نتیجهای ندارند، به ثبت برساند.
تنها موسیقی درآمدزا مورد اهمیت است
این نوازنده کمانچه همچنین به تبدیل انجمنهای موسیقی به موسسههای فرهنگی هنری اشاره و اظهار میکند: انجمن موسیقی ایران و شعب آن در شهرستانها اکنون در معرض تغییراتی است که ماهیت و کاربری آن به طور کلی تغییر خواهد کرد. عوض اینکه از انجمنها در شهرستانها حمایت شود تا مثلا به سمت شناسایی هنرمندان مهم نواحی و ثبت دانستههای آنها بروند، در پی این هستند، انجمنها را به موسسات فرهنگی هنری تبدیل کنند. غافل از اینکه تعداد زیادی موسسه فرهنگی هنری داریم که به دلیل نداشتن بودجه و امکانات قادر به انجام کاری نیستند.
او ادامه میدهد: در ایران تنها بخشی از موسیقی مورد اهمیت است که درآمدزا است و مدام نیز تقویت میشود ولی سایر بخشهای موسیقی تقریبا تعطیل هستند.
خانه موسیقی دولتی راهگشا نیست
همچنین در بخش پایانی این گفتوگو از صارمی درباره عملکرد خانه موسیقی میپرسیم. او پاسخ میدهد: خانه موسیقی نهاد صنفی است که باید از وضعیت شغلی اهالی موسیقی حمایت کند و مشکلاتی که برای این صنف پیش میآید را پیگیری و رفع کند. خانه موسیقی نیز به صورت یک موسسه فرهنگی و هنری ثبت شده است؛ یعنی یک نهاد مستقل نیست و نهادی است که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وابسته است.
او ادامه میدهد: نهاد صنفی خانه موسیقی اگر بخواهد فعالیتهای خود را به درستی انجام دهد، وظایف بسیار سنگینی دارد و قطعا نمیتواند به همه آنها رسیدگی کند، چون یک نهاد دولتی است. جایی هم که به دولت وصل باشد طبیعتا نمیتواند آنگونه که باید از هنرمندان دفاع و مشکلات آنها را حل کند.
صارمی سپس به وضعیت بیمه هنرمندان موسیقی پرداخته و میگوید: چند سال است که خانه موسیقی نمیتواند افراد جدیدی را بیمه کند؛ زیرا میگویند وزارت فرهنگ بودجه ندارد و یا مسائل اداری مانع این کار میشود و در نهایت به دلیل مشکلاتی که دارند نمیتوانند بیمه که حق هر فردی در جامعه است را به انجام برسانند.
او تصریح می کند: یکسری مشکلاتی در حوزه موسیقی داریم که نه تیم فعلی فعال در خانه موسیقی و شوراهای آن میتوانند آنها را حل کنند و نه هر فرد دیگری که به روی کار بیاید؛ به عنوان مثال موضوعات صدای بانوان یا ممیزی در موسیقی غیر قابل حل هستند. دو ـ سه سال پیش در دفتر موسیقی یکی از مدیران قوانینی گذاشت که تا حدود زیادی ممیزی ها رفع شود؛ به گونهای که مثلا موسیقی صرفی که شعر ندارد اصلا به شورا نرود ولی این تصمیم باعث ایجاد حواشی زیادی برای آن مدیر شد. در نتیجه اشکالاتی وجود دارد که خانه موسیقی حتی اگر بخواهد نیز نمیتواند حل کند. البته آنگونه که باید و شاید نتوانستهاند کار کنند. ضمن اینکه انتخابات نیز به دلیل شیوع کرونا مدام به تعویق افتاد؛ اگرچه که امکان برگزاری آن در فضای باز و با رعایت پروتکلها ممکن بود. ولی تا زمانی که خانه موسیقی ارتباط خود را با دولت دارد نمیتواند به عنوان یک نهاد مستقل فعالیت کند.
بدون دیدگاه