«ادینگتون» / Eddington / «فرم»، حامی و خالصانه در خدمت «محتوا»
The 78th Annual Cannes Film Festival (2025/May16)

المیرا ندائی
«ادینگتون/Eddington» به نویسندگی و کارگردانی «آری آستر/Ari Aster» فیلمساز ۳۸ ساله آمریکایی، یکی از مدعیان نخل طلایی هفتاد و هشتمین جشنواره سالانه فیلم کن به شمار می آید. این اثر ۱۴۵ دقیقهای آری آستر، که به سبب سبک خاص و نوآورانهاش در فیلمسازی متمایز از سایر آثار متعلق به این ژانر است، همچون آثار سابق او از جمله «موروثی/Hereditary» محصول ۲۰۱۸ و «میانه/Midsommar» محصول ۲۰۱۹، مرزهای ژانر وحشت را جابهجا کرده است و تجربهای خاص به تماشاگران ارائه میدهد. بنابراین، هر فیلم جدید از او با انتظارات بالایی مواجه است و طبیعی است که برای جوایز بزرگ جشنوارهها رقابت کند.
آستر در دنیای سینما به عنوان یکی از کارگردانهای جسور در ژانرهای ترسناک و روانشناختی شناخته میشود. فیلمهای او نه تنها در بافتهای ترسناک بلکه در بررسی اعماق روان انسان و بحرانهای درونی شخصیتها شناخته شدهاند.
آستری که در فیلمهای قبلی خود از ترکیب روانشناسی، ترس و درام استفاده کرده است، در «Eddington» نیز به سراغ محتوا و تمهای عمیق پیچیده انسانی رفته است و به بررسی اضطرابهای روانی پرداخته است.
تمایز دیگر آری آستر استفاده از ساختارهای غیرمتعارف در روایاتش است به گونهای که مخاطب را به چالش میکشد. این نوع نوآوریها در جشنوارههای فیلم بین المللی که به دنبال آثاری فراتر از سینمای هالیوودی هستند، ارزش زیادی دارند.
او از استعارهها، نمادها و توالیهای زمانی متفاوت بهمنظور ایجاد کشمکشهای درونی و برانگیختن احساسات شدید در تماشاگران استفاده میکند. «ادینگتون» نیز به میزان قابل توجهی از این رویکرد بهرهبرداری کرده است.
در دنیای سینما، فیلمهایی که از لحاظ ساختاری چالشبرانگیز هستند و به تماشاگران اجازه میدهند که با گسترش افقهای ذهنیشان در پی کشف معناهای پنهان داستان بپردازند. یکی از ویژگیهای بارز آثار آستر این است که او معمولاً به مخاطب اجازه میدهد که با روند داستان درگیر شود و خود به دنبال تفسیر و کشف معانی مختلف باشد. این نوع ساختار سینمایی نه تنها از نظر هنری ارزشمند است، بلکه به جذابیت جشنوارههای بزرگ میافزاید.
موضوعاتی چون ماهیت شر، مبارزه با ترسهای درونی، یا حتی کشف خود در مواجهه با جهانی بیرحم و بیاحساس، موضوعاتی هستند که میتوانند در «Eddington» به شکلی تازه و عمیق بیان شوند. چنین فیلمهایی در جشنوارههایی چون کن که توجه خاصی به سینمای هنری و فلسفی دارند، بسیار مورد توجه قرار میگیرند.
یکی از عوامل کلیدی در موفقیت هر فیلم در جشنوارههای معتبر، تیم بازیگری و سایر عوامل تولید است. آری آستر در فیلم «ادینگتون» از بازیگران مطرح و برجستهای همچون واکین فینیکس (Juaquin Phoenix)-در نقش جو کراس، کلانتر ادینگتون-، پدرو پاسکال (Pedro Pascal)- در نقش تد گارسیا، شهردار شهر که برای انتخاب مجدد نامزد شده است- و اِما استون (Emma Stone)-در نقش لوئیز کراس، همسر جو- استفاده کرده است؛ بازیگرانی که با تواناییهای خود به عمق شخصیتها افزوده و فیلم را تقویت می کنند، فیلمهایی از این قبیل بهطور قطع شانس بیشتری برای دریافت جوایز خواهند داشت.
همانطور که پیشتر به آن اشاره کردیم، آری آستر بهویژه در ژانر ترسناک و روانشناختی به نوآوری شهرت دارد.
او نه تنها ترس را به معنای کلاسیک آن (شبح، ارواح و…) بررسی نمیکند، بلکه ترس را در درون انسانها، در بحرانها و تناقضهای درونی شخصیتها میجوید. این نوع نوآوری در روایت میتواند «ادینگتون» را از دیگر آثار مشابه متمایز کند.
در نهایت، «ادینگتون»، تازهترین اثر آری آستر، به دلیل ترکیب فاکتورهای مختلفی همچون کارگردانی نوآورانه، ساختار پیچیده داستان، بررسی تمهای عمیق انسانی، بازیگران برجسته، و همچنین تاثیری که ممکن است در محافل نقد و جشنوارهها بگذارد، شانس بالایی برای کسب نخل طلای هفتاد و هشتمین جشنواره کن را دارد. سینمای آری آستر همواره مخاطبان و منتقدان را به تفکر واداشته است. پر واضح است که «ادینگتون» نیز میتواند ادامهدهنده این روند باشد.
فیلم «ادینگتون» به کارگردانی آری آستر، که در رقابتهای جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ به نمایش درآمد، یک کمدی غربی مدرن است که در یک شهر کوچک در نیومکزیکو و در تابستان کووید سال ۲۰۲۰ رخ میدهد. این فیلم به بررسی چشمانداز سیاسی و اجتماعی پرتنش آن دوران میپردازد و موضوعات مطرحشده در ایالات متحده را در قالب داستانی خیالی در شهر ادینگتون گنجانده است. دیدگاه خاص آستر و رویکرد طنزآلود او، واکنشهای متفاوتی را به دنبال داشته است، به طوری که برخی از جسارت آن تمجید کردهاند و دیگران آن را بیش از حد شلوغ و پیچیده مییابند.
«ادینگتون» پرچالش از آن دسته آثاری ست که نمیتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد. در این نقد به بررسی این اثر، هم از منظر محتوا و هم از منظر فرم، خواهیم پرداخت.
از منظر محتوا:
آری آستر تنشهای اجتماعی و سیاسی سال ۲۰۲۰ را در چارچوب یک فیلم غربی قرار داده است ؛ ژانری که معمولاً با بیقانونی و درگیریهای مرزی همراه است. «ادینگتون» از پاندمی به عنوان پسزمینهای برای بررسی مسائل تقسیمات سیاسی، تنشهای نژادی و تأثیر فناوری بر شهرهای کوچک استفاده میکند.
این فیلم با لحنی طعنه آمیز به بررسی ایدئولوژیهای سیاسی مختلف و مسائل اجتماعی میپردازد و هدف آن ایجاد بحث درباره هویت آمریکایی و چالشهای آن است. سبک فیلم، همانطور که پیش بینی می شد، مطابق با آثار قبلی آری آستر است که به دلیل لحن ناراحتکننده، طنز تاریک و انتخابهای بصری جسورانهاش شناخته میشود.
«ادینگتون» یک روایت وسیع است که داستانهای متعدد و شخصیتهای مختلفی را در بر میگیرد و احتمالاً باعث احساس پراکندگی میشود، از انسجام فاصله میگیرد و گهگاه مخاطب را گیج میکند.
«ادینگتون» از پاندمی کووید-۱۹ به عنوان یک نقطه شروع برای کندوکاو در مسائل اجتماعی و سیاسی استفاده میکند.
در واقع، فیلم این بحران جهانی را به عنوان یک استعاره برای بررسی وضعیت آسیبدیده و در هم تنیده جامعه آمریکا به کار میبرد. در پسزمینهای که جامعه در وضعیت بحرانی قرار دارد و شکافهای سیاسی و اجتماعی نمایانتر از همیشه شده است، آستر به شدت به نقد ساختارهای اجتماعی و سیاستهای دولتی پرداخته است.
یکی از نکات جالب توجه در این فیلم، چگونگی استفاده از پاندمی به عنوان زمینهای برای ایجاد یک فضای بیثبات و پرتنش است. در واقع، بحران کووید به گونهای در فیلم به تصویر کشیده میشود که نه تنها به یک تهدید بهداشتی تبدیل شده، بلکه یک نماد از شرایط فروپاشی اجتماعی و سیاسی است که شکافهای طبقاتی، نژادی و حزبی را بیش از پیش نمایان میسازد. در چنین فضایی است که شخصیتهای فیلم وارد کشمکشهای درونی و بیرونی خود میشوند.
شخصیتهای اصلی فیلم، به ویژه با بازیهای برجسته واکین فینیکس، اما استون و پدرو پاسکال، به خوبی درگیر مسائلی چون هویت فردی، سیاستهای حزبی و نژادپرستی هستند. هر یک از این شخصیتها به نوعی نماد بخشهایی از جامعه آمریکا است که در دوران بحران اجتماعی و اقتصادی به نوعی به انزوا یا تفکرهای افراطی روی آوردهاند.
فیلم با دقت نشان میدهد که چگونه شخصیتها در مواجهه با بحران جهانی کووید و مسائل داخلی خود، نه تنها در سطح فردی بلکه در سطح اجتماعی نیز با چالشهای اساسی مواجهاند. درگیریهای درونی شخصیتها، به ویژه در زمینههای اخلاقی و سیاسی، به نوعی انعکاسی از کشمکشهای بزرگتر جامعه است.
یکی از ویژگیهای بارز «ادینگتون»، استفاده گسترده از طنز سیاه است. آستر با رویکردی بیرحمانه و گاه اغراقآمیز به نقد ایدئولوژیهای سیاسی و اجتماعی میپردازد. او به خوبی نشان میدهد که چگونه افراد و گروههای مختلف در چنین فضایی، برای حفظ قدرت و کنترل، از ابزارهای مختلف – از جمله رسانهها، فناوری و حتی بحرانها – استفاده میکنند تا دیگران را در حالت گیجی و سردرگمی نگه دارند.
این طنز نه تنها به شدت سیاسی است بلکه به طور خاص به نقد فرهنگ عامه و رسانهها نیز میپردازد. آستر با اشاره به تأثیر گسترده فناوری و رسانههای اجتماعی، به پرسشهایی در مورد صداقت اطلاعات و تاثیر آنها بر ذهنیت جمعی جامعه میپردازد.
یکی از ایدههای جالب در فیلم «ادینگتون» این است که آستر تصمیم میگیرد تمام این مشکلات اجتماعی و سیاسی را در قالب یک ژانر غربی، که عموماً با تصاویری از بیقانونی و درگیریهای مرزی شناخته میشود، قرار دهد.
این انتخاب ژانری به فیلم این امکان را میدهد که فضاهای کلاسیک و آشنای غربی را با مفاهیم و مسائلی مدرنتر ترکیب کند.
در این فیلم، ما با فضاهایی از غرب وحشی مواجه میشویم که بیشتر به عنوان استعارهای از آمریکای امروز عمل میکنند. در این فضاها، هر کس در تلاش است تا جایگاه خود را در دنیای به شدت دوقطبی و بحرانزده امروز پیدا کند. از این منظر، فیلم به شکلی نمادین به تقابل سنتها و مدرنیته، فردگرایی و جمعگرایی، و آزادی و نظارت میپردازد.
و در نهایت، یکی از اصلیترین سوالاتی که «ادینگتون» به آن پاسخ میدهد، مسئله هویت آمریکایی است.
آستر با اشاره به چالشهای هویتی که در میان بحرانهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در دوران معاصر شکل گرفتهاند، به بررسی اینکه چه چیزی آمریکاییها را به هم پیوند میدهد و چه چیزی باعث تفرقه آنها میشود، میپردازد.
فیلم به شدت بر تناقضهای درونی هویت آمریکایی تأکید دارد. در یک سو، تمایل به آزادی و انفرادگرایی وجود دارد و در سوی دیگر، ناتوانی در همبستگی اجتماعی و سیاسی. آستر به دنبال طرح سؤالات پیچیدهتری است، از جمله اینکه آیا ایالات متحده توانایی یافتن یک هویت واحد و یکپارچه را دارد یا خیر، یا اینکه این شکافهای فرهنگی، نژادی و سیاسی فقط به عمق بحران دامن میزنند.
در مجموع، «ادینگتون» یک فیلم پیچیده و چندلایه است که با طنز سیاه، نقد اجتماعی و استعارههای ژانر غربی، به بررسی بحرانهای سیاسی و اجتماعی عصر معاصر میپردازد. آری آستر با این فیلم نه تنها تصویر روشنی از وضعیت جامعه آمریکایی در دوران پاندمی ارائه میدهد، بلکه از طریق شخصیتها، دیالوگها و فضای فیلم، به یک پرسش عمیقتر در مورد هویت ملی و فردی در آمریکا میپردازد. اگرچه فیلم ممکن است برای برخی مخاطبان زیاد پیچیده و پراکنده به نظر برسد، اما جسارت و تبحر آستر در خلق یک فضای خاص و به شدت معاصر باعث میشود که «ادینگتون» به یک اثر قابل تأمل و بحثبرانگیز تبدیل شود.
از منظر فرم:
فیلم «ادینگتون»، علاوه بر محتوای پیچیده و پر از لایههای معنایی، از نظر فرم نیز یک اثر جسورانه و متفاوت است که به بررسی نحوه استفاده از زبان سینما برای بیان مفاهیم عمیق اجتماعی و سیاسی میپردازد. آری آستر در این فیلم از ترکیبی از سبکهای مختلف، از جمله ژانر غربی، طنز سیاه، و حتی عناصر ترسناک، بهره میبرد تا فضایی منحصر به فرد و پرتنش ایجاد کند. در این نقد، به طور مفصل به بررسی فرم فیلم از جمله ساختار روایی، سبک بصری، انتخابهای موسیقیایی و طراحی صدا، و همچنین بازیگری و کارگردانی خواهیم پرداخت.
1. ساختار روایی: پیچیدگی و پراکندگی
فیلم «ادینگتون» از نظر ساختاری یک روایت پیچیده و چندلایه است که بهطور عمدی به شکلی پراکنده و تکهتکه پیش میرود. این ساختار، که با چندین خط داستانی و شخصیتهای مختلف همراه است، ممکن است در ابتدا برای برخی از تماشاگران دشوار و غیرقابل پیگیری به نظر برسد.
آستر بهویژه از طریق درهم آمیختن موقعیتهای اجتماعی و سیاسی با لحظات فردی و درونی شخصیتها، سعی دارد تا نه تنها یک داستان واحد، بلکه مجموعهای از داستانها را که همگی به یک بحران مشترک اشاره دارند، روایت کند.
این پراکندگی در روایت، بهویژه در بخشهای میانه فیلم، میتواند مخاطب را گیج و حتی خسته کند. اما این پراکندگی عمدی است و در واقع نوعی استعاره است برای وضعیت بحرانی اجتماعی و سیاسی که در آن هیچ چیزی بهطور کامل در جای خود قرار ندارد.
این انتخاب ساختاری درواقع به شدت با محتوای فیلم همخوانی دارد و به نوعی از همان بیثباتی و بینظمیای که در جامعه و درگیریهای درونی شخصیتها وجود دارد، بازتاب میدهد.
2. سبک بصری: ترکیب غربی و عناصر ترسناک
آری آستر در «ادینگتون» به شیوهای هنرمندانه و هوشمندانه از سبک بصری استفاده کرده است که بهطور همزمان هم غربی بودن فیلم را حفظ میکند و هم به آن عناصر ترسناک و حتی کمدی سیاه اضافه میکند.
از لحاظ بصری، فیلم با تصاویری گسترده از مناظر طبیعی و بیابانی نیومکزیکو، بهشدت تحت تأثیر ژانر غربی قرار دارد. این مناظر وسیع و خلوت، به خوبی حس تنهایی و انزوا را در دنیای شخصیتها ایجاد میکنند.
اما جالبترین ویژگیهای بصری فیلم، ترکیب این فضاهای کلاسیک با لحظات ناگهانی و دلهرهآور است. برخی از صحنهها به شکلی غیرمنتظره به فضاهای وحشتناک یا کابوسوار تبدیل میشوند، که نه تنها لحن فیلم را از یک کمدی غربی به یک داستان ترسناک تبدیل میکند، بلکه به نوعی نشاندهنده وضعیت اضطرابآور و عدم قطعیت جامعه نیز هست.
آستر در استفاده از نور و سایه نیز ماهرانه عمل کرده است. نورپردازی کمنور و سایههای تیز بهویژه در صحنههای شبانه، فضایی اضطرابآور و دلهرهآور ایجاد میکند که بهطور مستقیم با تمهای تاریک و پیچیده فیلم ارتباط دارد. این نورپردازی بهویژه در صحنههای داخلی و گفتوگوهای شخصیتها مؤثر است، جایی که احساسات درونی و تضادهای اخلاقی در سطح بصری نمایان میشود.
3. موسیقی و طراحی صدا: تنش و دلهره
موسیقی فیلم و طراحی صدا در «ادینگتون» نیز بهطور قابل توجهی در خلق فضایی پرتنش و غیرقابل پیشبینی تأثیرگذار هستند. موسیقی با استفاده از ملودیهای آرام و گاه غیرمنتظره، به خوبی حس اضطراب و بیقراری را منتقل میکند. در بسیاری از صحنهها، موسیقی با سکوتهای طولانی و بدون صدای زیرکانهاش همراه میشود که این خود بهطور ویژهای بر فضای دلهرهآور فیلم میافزاید.
در برخی مواقع، فیلم از صدای محیط بهطور هنرمندانهای استفاده میکند تا بازتابی شفاف از تنش درونی و بحرانهای خارجی شخصیتها را ارائه دهد . مثلاً صدای آژیرهای امدادی، صدای ماشینی که از راه میرسد یا حتی صدای نسیم در بیابان، همه بهطور غیرمستقیم تأثیرات اجتماعی و روانی بحرانهای دوران پاندمی را به تصویر میکشند.
4. بازیگری: نمایش درونیات شخصیتها
بازیگران «ادینگتون» نیز به خوبی توانستهاند از طریق جزئیات کوچک و نهفته در حرکات بدن و لحن صدا، درگیریهای درونی شخصیتها را به نمایش بگذارند.
واکین فینیکس، اما استون و پدرو پاسکال، هر کدام با بازیهای دقیق خود، به خوبی نشان میدهند که چطور بحرانهای اجتماعی و شخصی بهطور مستقیم بر رفتار و واکنشهای آنها تأثیر میگذارد.
فینیکس، بهویژه در نقش شخصیت اصلی، با نمایش واکنشهای پیچیده و پرتنش به بحرانهای درونی و خارجی، موفق عمل میکند و نشان میدهد که چگونه شخصیتها در مواجهه با فشارهای اجتماعی و سیاسی به افراط میروند.
اما استون و پدرو پاسکال نیز نقشهای مکملی را ایفا میکنند که در هر لحظه به نوعی گرهخوردگی با مسائلی چون بحران هویتی و تناقضهای سیاسی دارند.
و در نهایت، «ادینگتون» فیلمی است که در فرم خود بهطور کامل از محتوای پیچیده و پرسشبرانگیز فیلم حمایت میکند. آری آستر با استفاده از سبک بصری خاص، موسیقی متناوب و طراحی صدای دقیق، توانسته است فضایی بسازد که بهطور همزمان هم ترسناک، هم طنزآلود و هم قابل تأمل باشد.
این انتخابهای فرم، بهویژه ساختار روایی پراکنده و ترکیب ژانرهای مختلف، نه تنها به ایجاد فضایی منحصر به فرد کمک میکنند بلکه محتوای فیلم را به یک تجربه سینمایی مداوم و پویا تبدیل میکنند.
این جسارت در فرم، فیلم «ادینگتون» را به یک اثر سینمایی برجسته و قابل توجه در دنیای سینمای معاصر تبدیل کرده است.
بدون دیدگاه