بنیانگذار سبک موج نو در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی در شعر معاصر معتقد است ایران در دو هنر بزرگ فرش و شعر، حرف اول را در دنیا میزند اما سایر هنرها مانند تئاتر و سینما عاریه است.
احمدرضا احمدی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا در تفاوت نسل امروز با نسل خودش بیان کرد: مسئلهای که امروز وجود دارد این است که بچههای امروز تنبل هستند اما نسل ما دنبال موضوعات مختلف بود.
مولف کتاب میوهها طعم تکراری دارند (نشر ثالث ۱۳۹۳) اظهار داشت: اساس تاریخ شعر فارسی در آثار چند شاعر مؤلف هست؛ حافظ، سعدی، نظامی و باقی همه تقلید کردهاند و پس از ۲۰ قرن سکوت به نیما میرسیم و پس از نیما همشاگردانش حدود ۴ نفر بودند که خلاق بودند و کار کردند.
وی تاکید کرد: در جوانان امروز استعدادهایی هست.
ایران دو هنر بزرگ دارد: فرش و شعر
ایران دو هنر بزرگ دارد که یکی فرش است و دیگری شعر؛ ما در زمینه این دو هنر در دنیا حرف اول را میزنیم اما سایر هنرهای ما مانند تئاتر و سینما و … عاریه است
بنیانگذار سبک موج نو در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی در شعر معاصر ایران تصریح کرد: ایران دو هنر بزرگ دارد که یکی فرش است و دیگری شعر؛ ما در زمینه این دو هنر در دنیا حرف اول را میزنیم اما سایر هنرهای ما مانند تئاتر و سینما و … عاریه است.
وی ادامه داد: هنر فرش در ایران حیرتانگیز است. هر روستایی مکتب منحصر به خودش را دارد؛ مثلاً فرش کرمان با تبریز تفاوت بسیاری دارد. خوشبختانه تکنولوژی نتوانسته این منحصربهفرد بودن را خراب کند و ما هنوز هم نقاشِ فرش و آدمهای بزرگی در این حوزه داریم.
شاعر برگزیده، پنجمین دوره اهدای جایزه شعر بیژن جلالی (۱۳۸۵) ابراز کرد: هر نسلی بههرحال راه خودش را پیدا میکند. مثلاً خانم افسانه شعباننژاد یکی از نمونههای خوب حوزه شعر نسل امروز است. در طی سالیان، تعداد زیادی برای فعالیت در حوزه شعر ورود کردهاند اما از این میان آدمهایی سرند میشوند؛ یعنی تنها کسانی که علاقه داشته باشند استمرار مییابند چرا که بسیاری در نیمه راه، کار را رها کرده و میروند.
احمدی تاکید کرد: نسل ما کمتر اهل رهاکردن بود. بهشخصه بسیار دشنام شنیدم؛ چرا که میخواستم کار تازهای را انجام بدهم. میخواستم عادت مردم را عوض کنم و بسیار با من مقابله شد اما مسیرم را ادامه دادم.
احمدرضا احمدی: حرف اول دنیا را در فرش و شعر میزنیم
نویسنده کتاب از پنجره مسافرخانه (۱۳۹۵) بیان کرد: یادم هست که ایرج پزشکزاد نویسنده کتاب دایی جان ناپلئون بسیار مرا مورد تمسخر قرارداد و در رادیو هم همین اوضاع برقرار بود و این مسخره کردن ادامه داشت.
جا نزدم
وی تصریح کرد: اما من جا نزدم چون به کارم و راهم عقیده داشتم و این بار را به منزل رساندم و بر نسل بعدی خودم تأثیر گذاشتم و از این جا به بعد شما هستید که باید مطالعه کنید.
مولف کتاب من فقط سفیدی اسب را گریستم، دفترهای زمانه (۱۳۵۰) خاطرنشان کرد: مردم نمیخواهند عادت خود را عوض کنند و این تا حدی از تنبلی است؛ در فرانسه کسی که کاری تازه انجام میدهد مورد اقبال و استقبال قرار میگیرد اما در کشور ما این اقدام با دشمنی و کینه مواجه میشود؛ البته مهم نیست و اگر اعتقاد داشته باشی میتوانی به راهت ادامه دهی.
من ایستادم و گرچه در ابتدا کارم را قبول نمیکردند و مسخره میکردند اما جانزدماحمدی گفت: من ایستادم و گرچه در ابتدا کارم را قبول نمیکردند و مسخره میکردند اما جانزدم.
نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن (۱۳۸۸) یادآور شد: مسخره میکردند چون به شیوههای قدیمی غزل و قصیده و … عادت کرده بودند و باور نداشتند که جهانی هست که دیگر سعدی نیست یا کاروان نیست و نمیخواستند عادتهایشان عوض شود.
بدون دیدگاه