بانی‌فیلم: پس از احضار تعدادی از هنرمندان و بازیگران سینما و تئاتر و موسیقی به دادسرا که به واسطه ابراز دیدگاه‌های‌شان از اعتراضات مردمی دوماه اخیر صورت گرفت، برداشت و تحلیل‌های مختلفی از روند برخوردهای قضایی با آنها ارایه شد.
هرجند این احضارها با دستگیری برخی از این هنرمندان از جمله هنگامه قاضیانی و کتایون ریاحی، سمت و سوی دیگری یافت اما رسانه‌هایی مانند خبرگزاری فارس با انتشار گزارش‌هایی در تلاش هستند تا این موضوع را از زوایه‌های دیگری بررسی و تحلیل‌هایی‌شان را منتشر کنند.
آنچه در پی می‌آید احضار هنرمندان به مراجع قضایی از دیدگاه خبرگزاری فارس است:

***

آن‌ها همسو با فیک‌نیوزها فکر و روان جامعه را تحت تاثیر قرار داده و به هم می‌ریزند و در مسیر بی‌اعتمادسازی و خشمگین کردن جامعه گام برمی‌دارند. آن‌ها همسو با رسانه‌های معاند، با بزرگ‌نمایی دامنه اغتشاشات و ضریب دادن به آن، روح و روان جامعه را هدف قرار داده‌اند.

چندر وزی است که تعدادی از سلبریتی‌ها به دادگاه احضار شده‌اند. در این گزارش تلاش خواهد شد دلایل این احضار بررسی شود. جستجوی دال مرکزی یا محور اصلی‌ این احضار موضوع اصلی است که تلاش خواهد شد با رویکردی تفسیری واکاوی شود.

*اعتبارزدایی از باورهای مردم

مرور رفتار چهره‌های اصلی این طیف نشان می‌دهد که انتشار اخبار جعلی و بی‌پایه و اساس، تحریک احساسات مردم، ضربه زدن به ادارک و باور مردم، برای دامن زدن بیشتر به اغتشاشات مهم‌ترین دستور کار چند هفته اخیر آن‌ها بوده است.

در یک جنگ شناختی همه جانبه، اصلی‌ترین هدف، اعتبارزدایی از هر آن چیزی است که مخاطب مورد هجوم، به آن باور و اعتماد دارد. یعنی این جنگ به ظاهر بدون آتش و دود باید آنقدر تند شود که دنبال کننده آن هرقدر هوشیار باشد، ادارک خود را تسلیم شده و اعتبار باور قبلی‌اش را هم پایان یافته ببیند.

*بی‌اعتمادسازی و خشمگین کردن جامعه

در این میانه چهره‌ها و سلبریتی‌ها، در مقام زرادخانه‌ تولید ابتذال و نفرت در حکم چرخ‌دنده‌های این جنگ‌ شناختی کار می‌کنند. آن‌ها همسو با فیک‌نیوزها فکر و روان جامعه را تحت تاثیر قرار داده و به هم می‌ریزند و در مسیر بی‌اعتمادسازی و خشمگین کردن جامعه گام برمی‌دارند. از همین رو است که آشکارا دروغ پردازی‌ها و التهاب‌آفرینی آن‌ها به اوج خود رسیده است.

سلبریتی‌ها همسو با رسانه‌های معاند، با بزرگ‌نمایی دامنه اغتشاشات و ضریب دادن به آن، روح  و روان جامعه را هدف قرار داده‌اند.

به واسطه همین موضوع است که، آن‌ها این روزها بیشتر از همیشه انتشار اخبار کذب را به امری عادی تبدیل کرده‌اند و بی‌حساب و کتاب دروغ منتشر می‌کنند.

*زائل کردن عقل جمعی

این لمپنیسم، سطح شعور مردم را بی‌اندازه پایین فرض می‌کند و با بلند کردن صدای هوادارنشان اجازه نمی‌دهند باقی صدها شنیده شوند، و این همان موضوعی است که جز«ابتذال» چیز دیگری تولید نمی‌کند.

اخباری که با اولین نگاه دروغ بودنشان واضح است از صفحات این نفرات منتشر می‌شود بی‌که کوچکترین نگرانی از این رفتار غیرقانونی خود داشته باشند.

آن‌ها در قدم اول با دروغ‌هایشان به دور از هر عقلانیتی مبتنی بر گونه‌ای لمپنیسم نوظهور، در کار زائل کردن «عقل جامعه» هستند.

در قدم بعدی برخی از این سینماگران از سطح انتشار اخبار کذب عبور کرده و در همین سطح مبتذل دست به «خبرسازی» نیز می‌زنند.

البته این موضوع در فرهنگ این نسل از سلبریتی‌ها چیز غریبی نیست، چرا که آن‌ها پس از مبتذل کردن مشارکت سیاسی، مبتذل کردن انتقادات سیاسی و اجتماعی، حالا اعتراض کردن را هم با این سبک از لیدری، مبتذل و سخیف کرده‌اند.

*از معنا انداختن مفاهیم و تمدید روزانه آشوب

مرور برخی از اخبار منتشر شده از سوی نفرات مورد نظر که این روزها به خاطر نشر اکاذیب به دادگاه احضار شده‌اند(الناز شاکر دوست، سیما تیرانداز، هنگامه قاضیانی، میترا حجار و باران کوثری) آشکارا این ایده و مسیر طی شده را نشان می‌دهد.

از معنا انداختن مفاهیم مهمی که طی 40 سال ساخته شده‌اند، از دیگر نکات کلیدی و مهمی است که آن‌ها در کنار دروغ پردازی‌های روزانه دنبال می‌کنند، مخرج مشترکی که با بررسی رفتار چهره ها آشکار می‌شود. و همه این‌ها در خدمت تمدید آشوب و تکرار اغتشاش است.

موج حملات مجازی دومینو وار سلبیرتی‌ها طی هفته‌های اخیر جلوتر از هر تحلیلی نشان می‌دهد که تا کجا در جهت التهاب آفرینی در جامعه حرکت کرده‌اند. دروغ پردازی‌هایی که می‌توان عمده آن را بخشی از پازل یک عملیات روانی بزرگ و حساب شده علیه تمامیت ارضی و آرامش افکار عمومی ایران دانست.

*الناز شاکردوست

الناز شاکردوست فارغ از تحریک عواطف و دعوت مردم به حضور در خیابان‌ها از اولین نفراتی بود که ماجرای فوت کیان پیرفلک را به نیروی‌های نظامی ربط داده بود، هرچند بعد از مدتی پست اینستاگرامی خود را ویرایش کرد اما ویرایش‌اش هم بر ابهام و دوپهلو بودن پیام افزود و همچنان همان خط خبری پیشین ادامه یافت.

رفتارهایی از این دست از سوی این بازیگر جز التهاب آفرینی و به هم ریختن روان جامعه چه هدف دیگری می‌تواند داشته باشد.

*سیما تیرانداز

سیما تیرانداز از ابتدای شروع اغتشاشات با انتشار مطالب مختلف سعی برافزایش دامنه آتش خیابان‌ها داشت، این فعالیت نیز با انتشار اخبار دروغ در رابطه با ایذه به اوج خود رسید. این سلبریتی‌ها آگاهانه یا در موارد برخی موارد هم احتمالا ناآگاهانه و متاثر از گفتمان دروغ و کذب که جریان غالب فضای مجازی است بخشی از پازل التهاب آفرینی در جامعه شدند.

*هنگامه قاضیانی

هنگامه قاضیانی هم از بازیگرانی بود که در لحظات ابتدایی انتشار خبر فوت کیان پیرفلک بدون داشتن مدرکی معتبر اقدام به انتشار مطلبی با محوریت کودکان کشته‌شده در اغتشاشات کرد. با اینکه از هر کدام از این کشته شده‌ها روایت‌های رسمی، با شاهدان فراوانی وجود دارد اما، پروژه کشته سازی همچنان در کار تولید نفرت است و  آشکارا بر پایه‌ی زرادخانه‌ی دروغ پردازی سلبریتی‌ها پیش می‌رود و تکثیر می‌شود.

قاضیانی اما فقط به انتشار اکاذیب و اخبار دروغ بسنده نکرد، او همچنین با فشار آوردن بر دیگر بازیگران آن‌ها را هم با خود همراه کرده است.

 رفتار و کنش‌های این بازیگر به جایی رسید که به شیوه ویدئوهای اینترنشنال در خیابان و عرصه عمومی کشف حجاب کرد و جلوی دوربین نمادهای پوچ برساخته شبکه‌های معاند را بازآفرینی کرد. او این روزها با رفتارهایش تلاش می‌کند جامعه را از جامعه بودن و هنجارمندی عقلی ساقط کند.

همانگونه که در ابتدای تحلیل گفته شد، طی هفته‌های گذشته برخی از این چهره‌ها، بعد از انتشار اخبار کذب و بدون سند، مشغول به تولید و خبرسازی هم شدند. آن‌ها در سطوح مختلفی از بزرگ‌نمایی دامنه آشوب و ضریب دادن به آن گرفته تا لیدری اغتشاشات در کار التهاب آفرینی در جامعه بودند.

*میترا حجار

مرور رفتار و کنش‌های میترا حجار طی سال‌های اخیر همواره نشان داده که او درک درستی از وضعیت‌های اجتماعی و سیاسی نداشته و  واکنش هایش به بسیاری از موضوعات بیشتر در خدمت به هم زدن آرامش روحی و روانی جامعه بوده است.

حجار قبل از این هم سابقه حمایت از روح‌الله زم در صفحه اینستاگرام خود را دارد این بار با هدایت اغتشاش‌گران به سمت خشونت مأموریت خود را ادامه داده است.

*باران کوثری

باران کوثری دیگر بازیگری است که از تنور اغتشاشات برای نان خود آتش برداشته است، او که طی سال‌های اخیر در سریال‌های نمایش خانگی و آثار سینمایی همواره یک شکست خورده بوده است و هیچگاه نتوانسته نقش موفقی را بازی کند، حالا می‌کوشد از این مسیر برای خود اعتباری دروغین جمع کند.  او همه این سال ها نه با هنر بلکه با حاشیه‌سازی و جنجال و دخالت در هر امر بی‌ربطی نام خود را سر زبان‌ها انداخته است، کنش‌های کوثری طی ماه‌های اخیر از انتشار اخبار کذب و دروغ عبور کرده و حالا خود در کار تولید بحران است.

او از از ابتدای اغتشاش‌ها مردم را صراحتاً به آشوب خیابانی دعوت کرده است. در پست زیر پیامش کاملا آشکار است و منطق روایتش جز لشگر کشی خیابانی معنای دیگری پیدا نمی‌کند.

بی‌شک این‌ نکاتی که بدان اشاره شد، نمونه‌های بسیار محدودی از رصد فعالیت آشکار این نفرات است که بسیاری از مخاطبان با آن‌ها آشنا هستند، اینکه در پشت پرده چه گذشته و چه مخفی‌گاهای دیگری در پرونده این نفرات وجود دارد، جز نهادهای مرتبط، بر کسی روشن نیست و گزارش حاضر هم قصد ورود به آن را ندارد.

پرداختن به اخبار منتشر شده از سوی این چهره‌ها از این جهت مهم است که مخاطب بتواند به درک درستی از تاثیر مخرب این نوع دروغ پردازی‌ها دست پیدا کند.

در نهایت اینکه مشخص نیست این موج حملات مجازی دومینو وار سلبیرتی‌ها با انتشار اخبار دروغ و خبرسازی تا کجا ادامه خواهد یافت، اما آن‌چه مشخص است لزوم برخورد قضایی با این پدیده است، پدیده‌ای که هیچ چیز و هیچ کسی را جز منفعت شخصی، میل به دیده شدن و یا دریافت ویزای کشورهای خارجی به رسمیت نمی‌شناسد و روح و روان جامعه را هدف قرار داده است.

یکی از مطالباتی که ماه‌هاست توسط مردم مطرح می‌شود در نظر گرفتن مجازات قضایی برای ناشران اخبار کذب است، مطالبه‌ای به حق که باید به سرعت برایش سازوکار تعریف کرد، گویی«مردم» خود پیش‌تر از هر متصدی و نهاد دیگری، به درستی این مهم را دریافته‌اند که ادامه چنین روندی به سقوط عقلی و تحلیلی فاجعه باری در جامعه منجر خواهد شد. از این رو است که این زرادخانه‌ تولید ابتذال و نفرت، باید پاسخگوی بازی با روح و روان جامعه باشد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *