یادداشت / شاهپور محمدی
در خبرها آمده بود که فردی با نگرش خاص سیاسی به حوزه موسیقی و دست اندرکاران آن توهین کرده که با واکنش دبیر جشنواره موسیقی فجر و شخص وزیر فرهنگ کشور مواجه شده است.
این اولین بار نیست که چنین اتفاقاتی در جامعه فرهنگی کشور میافتد و اگر از ادامه چنین روندی جلوگیری نشود، قطعا آخرین آن نیز نخواهد بود.
اینکه این افراد چه کسانی و با چه نوع دیدگاه ها و گرایشات فکری هستند موضوع بحث ما نیست.
آنچه مهم است اینکه چرا ما نباید برای چنین رفتارهایی قوانین بازدارنده داشته باشیم؟!
اگر هم چنین قوانین بازدارنده ای وجود دارند، سوالی که پیش می آید اینکه چرا مردم را در مورد آن آگاه نساخته ایم و جامعه را از اینگونه آموزش های عمومی و همگانی محروم نمودهایم.
همگان میدانند که نظام قضایی کشور برای هر امر کیفری، از انواع بزه گرفته تا رفتارهای منافی اخلاق و عفت در جامعه از اهرم های مختلفی در امر مجازات عمومی افراد برخوردار است، اما باید پرسید برای توهین به ساحت و شخصیت افراد دیگر، آنهم از طریق رسانهها و محافل عمومی و سخنرانیها، مجازاتها و دستورالعملهای قانونی از طرف قانونگذار پیشبینی شده است؟
بدیهی است که اگر نظام قضایی و انتظامی کشور، خاطیان توهین و تهمت از طریق رسانهها و محافل عمومی را با قاطعیت تمام در جامعه مورد مواخذه قرار میدادند، قطعا امروز یک عده به راحتی به خود اجازه هنجارشکنی و توهین خودسرانه به ساحت افراد دیگر را نمیدادند.
و سوال دیگر اینکه چرا از طریق نهادهای فرهنگی و رسانه ای مثل تلویزیون در این زمینهها فرهنگسازی لازم بدان صورت که باید انجام نگرفته است .
مگر قوه قضاییه در داخل سازمان صدا و سیما، دفتر ویژه ای را برای آموزش و پیشگیری از جرایم منظور نکرده است؟
پس چرا اینگونه آموزشها در حوزه شناخت قانون، به شکل فراگیر از طریق این دفتر و نهاد رسانه ملی مشاهده نمیشوند تا یک عده قبل از ایجاد هرگونه جرایمی در این زمینهها از مجازاتهای قانونی آن مطلع باشند؟
از منظر روانشناسی نیز اصولا باید این موضوع در جامعه بررسی و آسیبشناسی شود که چه عاملی باعث گردیده که یک عده تحت هر شرایطی علاقمند به توهین به افراد دیگر هستند ؟
چه اتفاقی افتاده که عده ای در جامعه به چنین تفکر و نگرشی رسیدهاند که افراد دیگر را مورد هجمه و تاخت و تاز قرار دهند؟
این اولین بار نیست که چنین اتفاقی در حوزه فرهنگ کشور میافتد.
چرا گذاشتیم جامعه به این نقطه برسد؟
کشور ما سالهاست که دچار یک چنین گرفتاریهای اجتماعی است.
اگر تذکرات به موقع و آموزشهای لازم از طریق مراکز ذیربط قضایی در همان آغاز چنین هنجارشکنیهای فرهنگی در جامعه به این گونه افراد داده میشد، شاید تا به امروز و برای چندمین بار شاهد تکرار آن نبودیم تا هم اکنون وزیر فرهنگ کشور بخواهد از طریق معاونت حقوقی خود دست به اقدامات قانونی بزند!
شاید اگر برخوردهای قانونی لازم با اینگونه افراد به موقع صورت میگرفت ، انها نیز به تصور اینکه از چنین آزادی عمل هایی به شکل مشروع برخوردارند ، مدام آنرا تکرار و حتی تشدید نمیکردند تا امروز با موانع حقوقی و قانونی قاطعی مواجه شوند .
اگر قانونی تحت عنوان «منع توهین به افراد از طریق رسانهها و محافل و سخنرانیها» در این کشور وجود دارد میبایست از طریق بخش اطلاعرسانی قوه قضاییه با ذکر مصادیق و جزییات آن یک بار برای همیشه اعلام و ابلاغ و رسانهای شود و اگر کشور در این زمینه با خلأ قانونی مواجه است، میبایست بلافاصله آییننامه قانونی آن تنظیم و به مراکز مربوطه جهت اجرای مجازاتهای لازم ارسال شود.
در غیر این صورت این چرخه معیوب مدام تکرار خواهد شد و عدهای مدعی و پیشتاز با تصور اینکه همیشه حقیقت پیش آنهاست، یکه تاز میدان بوده و گروهی نیز همواره در معرض تهمت و اتهام این گونه افراد خواهند بود که هر شکل و صورت آن زیبنده یک جامعه پویا و بالنده نخواهد بود.
بدون دیدگاه