کارگردان فیلم سینمایی «زنها فرشتهاند ۲» گفت: کرونا به قهر تماشاگر با سالن سینما سرعت داد اما علت آن نبود؛ اگر قصۀ کرونا نبود تنها کمی دیرتر با این قهر مواجه میشدیم.
آرش معیریان در گفت وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا و در پاسخ به این پرسش که سینمای مستقل چیست و تا چه اندازه در ایران امکان تحقق دارد، گفت: سینمایی که خارج از ضوابط استودیو و کمپانی و تهیه کننده حرفه ای (تهیه کنندگی که کارش تهیه کنندگی است) و خارج از دغدغه نسبت به گیشه و تماشا ساخته می شود را به تعبیر آکادمیک، سینمای مستقل می نامند.
وی ادامه داد: در این تعریف عمدتا فیلمساز بدون پشتوانه مالی آن چنانی و بنابر ذهینت، علاقه و دغدغه شخصیاش فیلم می سازد و الزاما ممکن است به لحاظ حرفه ای فیلمساز نباشد (یعنی کار و تخصص و شغلش چیز دیگری باشد) اما دغدغه یا ذهنیتی او را وادار می کند که به فیلمسازی روی بیاورد یا حرفی را بزند.
کارگردان فیلم سینمایی زنها فرشتهاند ۲ (۱۳۹۸) ادامه داد: در سینمای ایران، سینمای مستقل تعریف دیگری دارد و این موضوع به اقتصاد فیلم بازمیگردد یعنی زمانی که تهیه کننده ای از جیب خود و به صورت شخصی و با بودجه شخصی فیلمی را بسازد، آن فیلمساز یا تهیه کننده را مستقل می نامند.
آرام آرام جنس فیلمها و مضمون قصهها رنگ و بوی سفارشیشدن میدهد
معیریان در توضیح این مطلب که چرا عمده فیلمهای حاضر سفارشی هستند، افزایش هزینههای تولید و عدم رغبت سرمایه گذاران شخصی را دخیل دانست و گفت: سینما در هر صورت صنعت گرانی بوده و امروز گرانتر شده است و با هزینه های تولید کنونی یک تهیه کننده نمی تواند به تنهایی از پس ساخت یک فیلم با هزینه هایش بربیاید.
کارگردان فیلم سینمایی دمسرخها (۱۳۹۶) ادامه داد: به همین دلیل است که امروز کمتر می بینید که تهیه کننده ای بخواهد با استقلال مالی فیلمی را بسازد و عمدتا تا ارگان و نهاد و سازمانی نباشند و هزینه ساخت تقبل نکنند، تهیه کنندگان تخصصی و متخصص کمتر توان این را دارند که از پس بودجه یک فیلم بربیایند. بر این اساس وقتی ارگان ها ، نهادها و سازمان های دولتی تولیدات و هزینه های تولید را می پذیرند حق مسلم آنهاست که نگاه، خط و ربط و تفکر و اهداف خودشان را در ساخت فیلم دنبال کنند. به همین دلیل آرام آرام و تدریجی می بینیم که جنس فیلم ها و مضمون قصه ها رنگ و بوی سفارشی شدن می دهد و این جزو ذات این نوع تولید و این نوع از فیلمسازی است.
این کارگردان با اشاره به کارنامه شخصی خود یادآور شد: چون از ابتدا خط و ربطم در سینمای حرفه ای برای خودم مشخص بود تا این لحظه هرگز در حیطه سینمای دولتی یا سینمای حمایتی کار نکرده ام و هر فیلمی که در سینما ساخته ام با بودجه شخصی تهیه کننده بوده و رنگ و بوی سفارشی نداشته است. تا این لحظه کسانی که من با آنها کارکرده ام بخش خصوصی و کسانی بوده اند که یا خودشان هم تهیه کننده بوده اند یا سهمی در تهیه کنندگی داشته اند؛ ممکن است که سریال یا تله فیلمی برای نهادی ساخته باشم اما در حوزه تخصصی سینما و بحث سالن و تماشاگر و گیشه، هیچ وقت این سفارشی بودن بر ساخت فیلمم حاکم نبوده است.
معیریان تاکید کرد: وقتی وارد این نوع نگاه از فیلمسازی می شوید که حتما باید تماشاگر را داشته باشید تا پول تهیه کننده تان بازگردد قطعا دغدغه گیشه و جذب و جلب تماشاگر را هم دارید.
کرونا دلیل حقیقی قهر مخاطب با سالنهای سینما نیست
کارگردان فیلم سینمایی آپاچی (۱۳۹۷) در پاسخ به این پرسش که کرونا تا چه اندازه باعث رکود سینما یا قهر مخاطب با سالن های آن شده است، گفت: کرونا واقعا دلیل ریزش مخاطب و قهرکردن تماشاگر با سالن های سینما نیست؛ اگر کرونا هم نمی آمد ادبیات ارتباط تماشاگر با سینما به اقتضای شرایط و زمانه آرام آرام در حال تغییر بوده و هست و کرونا تنها به تغییر این ادبیات و مناسبات تماشگر و پرده سینما، سرعت بخشید.
وی ادامه داد: قریب به ۱۳۰ سال است که از حیات سینما می گذرد و مردم تمام جهان در سینما هم مثل هرجای دیگر و هر حوزه ای خواهان تنوع و بدعت و نوآوری هستند و آرام آرام جنس تکراری و کلیشه ای سالن تاریک سینما با یک جماعت ۶۰۰ نفره و یک پرده بزرگ به مرور تکراری شده و با وجود تکنولوژی مانند همین موبایلی که در اختیار داریم و گوشی های هوشمند، جنس فیلم نگاه کردن علاقمندان و نگاه آنان به سینما عوض شده است.
کارگردان فیلم سینمایی لامبورگینی (۱۳۹۶) افزود: یعنی شک نکنید که دیگر از حوصله یک علاقمند سینما خارج است که بخواهد زحمت و سختی ای را متحمل شود و از در خانه بیرون بیاید و با هزینه هایی که امروز برایش در بر دارد (جای پارک ترافیک، آلودگی، ازدحام، ادبیات نادرست اجتماعی و سالن هایی که دیگر به شکل سابق مناسبات نمایش را خیلی رعایت نمی کنند) فیلمی را ببیند که آن را خیلی هم دوست ندارد.
معیریان تصریح کرد: در نتیجه این مخاطب ترجیح می دهد که بسیار راحت در منزلش نشسته و در کسری از ثانیه و در کوتاه ترین زمان ممکن در مجالی که احساس فراغت می کند یک فیلم را با یک زمان بندی کوتاه، موجز و مختصر و پرمعنا ببیند. به همین دلیل است که عقیده دارم حتی اگر کرونا هم نمی آمد جنس فیلمسازی عوض می شد کمااینکه درحال عوض شدن است و جنس دکوپاژ و میزانسن و قاب بندی به فراخور مدیا عوض شده چرا که شما امروز بیشتر فیلم ها را در گوشی هایتان و روی صفحاتی می بینید که دیگر آن استاندارد نمایش روی پرده را ندارند.
تغیر رویکرد مخاطبان در مواجهه با سینما ماهیت زمانه است
کارگردان و تدوینگر فیلم سینمایی فیتیله و ماه پیشونی (۱۳۹۰) ادامه داد: این موضوع ناخودگاه بر شکل و فرمت آثار، ساختار فیلم و زیبایی شناسی قصه و حتی انتخاب بازیگر اثرگذار است. به همین دلیل کرونا به قهر تماشاگر با سالن سینما سرعت داد اما موجب آن نشد وگرنه اگر کرونا نبود تنها کمی دیرتر با این قهر مواجه می شدیم؛ اگرچه قائل به استثنائاتی هم هستم چرا که این حکم یک حکم قطعی و صریح نیست یعنی ممکن است از بین صد فیلمی که در سال ساخته می شود، فیلم یا فیلم هایی به دلیل محبوبیت، تماشاگرانی را هم جذب کنند که این تماشاگران زحمت دیدن فیلم در سینما را هم متحمل شوند.
معیریان اظهار داشت: این تغیر رویکرد مخاطبان در مواجهه با سینما و تماشای آثار فارغ از هر بحثی جنس زمانه است. چرا امروز سریال ها بیشتر از فیلم های سینمایی در دنیا مخاطب پیدا کرده اند؟ برای این که زمانی حدود یک و نیم تا دو ساعت برای تماشای یک فیلم به صورت مستمر زمان می خواهید در صورتی که سریال را می شود در نیم ساعت دید و همین که یک قصه را در زمانی ۳۰ دقیقه ای برای شما به تصویر می کشند و می شود آن را نه یک باره که در نشست های دنباله دار، دنبال کرد، خود باعث می شود که هرکسی ترغیب شود که به جای یک فیلم سینمایی یکباره که هرلحظه وقفه ممکن است تمرکزش را برهم بزند یک قصه را در ۳۰ یا ۴۰ قسمت (چند فصلی) و در زمانی کوتاه ببیند و برای آن لحظه لذت ببرد.
کارگردان و تدوینگر فیلم سینمایی شیر و عسل (۱۳۸۸) یادآور شد: ما در دنیایی هستیم که دقیقه ها و ثانیه ها برایمان مهم شده است.شما ۵ دقیقه هم که در ترافیک گیر می کنید ترجیح می دهید که سرتان در گوشیتان باشد، اطلاعاتی را بخوانید، یک کار بانکی یا پرداختی را انجام دهید، داستان علمی را بخوانید و … بنابراین امروز مردم به صورت خودکار ادبیات ارتباطشان با دنیای فیلم و مدیوم رسانه و دنیای سینما فرق کرده و ادبیاتشان موجز و شخصی و فردی شده است.
وی تاکید کرد: تازمانی که یک نفر هستید به راحتی می توانید فیلم مورد علاقه خود را ببینید اما وقتی دو نفر باشید دو سلیقه هستید و باید فیلمی را انتخاب کنید که دو سلیقه را جذب کند. بر همین میزان وقتی ۱۰ نفر یا ۱۰۰ نفر باشید باید فیلمی که پاسخگوی جذب این تعداد تماشاگر باشد را ببینید برای همین امروز آدم ها ترجیح می دهند که شخصی و تنهایی فیلم ببینند چرا که فیلم را با سلیقه صددرصدی خودشان انتخاب می کنند.
سینما، ژانرها و آدمهایش ارزشمند هستند
این کارگردان در توضیح این مطلب که نمی توان از واژه سخیف برای اشاره به برخی آثار کمدی یاد کرد گفت: به شدت با واژه سخیف برای سینما مخالفم. سینما، ژانرها و آدم هایش ارزشمند هستند؛ حتی سطحی ترین فیلم ها هم با زحمت ساخته می شوند به همین دلیل کلمه سخیف در طول این سالها مستمسکی برای توهین و اهانت برای برخی از فیلم ها شده و به نظرم این کلمه به اشتباه وارد سینما شده است.
معیریان در پاسخ به این پرسش که چرا فیلمی مانند لامینور که همزمان با فیلم انفرادی اکران شده است تا به این اندازه در فروش در مقایسه با این فیلم عقب مانده است، گفت: هرفیلمی پتانسیلی دارد و برای قشری از مخاطب ساخته شده است. لامینور با حفظ احترام برای سلیقه و نگاه فیلمساز و مخاطب عام آن قاعدتا فیلمی است که به لحاظ تعداد مخاطب نمی تواند با تعداد مخاطبین فیلم های کمدی برابری کند؛ بنابراین همیشه می گویم که مقایسه سینمای تجاری، مردم پسند و عامه پسند با سینمای خاص غلط است.
وی ادامه داد: چرا که سالن سینما ظرفیتی حدود ۳۰۰ نفر است و وقتی فیلمی روی پرده می رود، در هر سانس باید بتواند با لطایف الحیل ۳۰۰ نفر را در خود جای دهد اگر فیلمی به جای ۳۰۰ نفر ۳۰ نفر را بپذیرد، قطعا آن فیلم مناسب آن سینما یا آن متراژ از سینما نیست.
کارگردان فیلم سینمایی کما (۱۳۸۲) خاطرنشان کرد: در همه جای دنیا فیلم های خاص داریم؛ فیلم هایی که با نگاه روشن فکرانه، ارزشی و هنری ساخته می شوند و قرار نیست این فیلم ها در سینمای عمومی با ظرفیت تعداد بالای صندلی نمایش داده شوند. وقتی همه فیلم های ریز و درشت را در تمام سالن های سینما با تمام ظرفیت ها پخش می کنیم، این ظلم در حق فیلم ارزشمندی مانند لامینور است که وقتی می دانیم که مخاطب آن روشنفکر، هنرمند و هنرپسند است آن را در یک سالنی نمایش بدهیم که از جنس مخاطب عام است.
معیریان تصریح کرد: تمام سینه پلکس ها مثلا پردیس سینمایی کوروش یا اطلس مال مشهد ترکیبی هستند؛ یعنی همچنان که سالن بزرگ با ظرفیت ۳۰۰ نفر دارند از دیگر سو سالنهایی با ظرفیت ۵۰ نفر هم دارند که اکران کننده یا پخش کننده با مشورت تهیه کننده تشخیص می دهد که کدام فیلم مناسب کدام سالن است؛ و این سهم خواهی و دعواهایی که بعضی اوقات از سوی سازندگان برای اکران فیلم در سالنی بزرگتر صورت می گیرد، اشتباه است و تاثیر معکوس دارد چرا که وقتی تماشاگر وارد سالن می شود و ۲۵۰ صندلی خالی می بیند خودبه خود در ارتباطش با فیلم هم اثر می گذارد و لذتی که باید را از فیلم نمی برد.
بدون دیدگاه