محمدهاشم اکبریانی درباره گرایش به ناداستان می‌گوید: دیدن یا شنیدن زندگی خصوصی افراد جذابیت دارد، همچنین ناداستان به همذات‌پنداری می‌انجامد زیرا افراد همان حس‌ها و همان زندگی را دارند و دوست دارند آن‌ را به شکل عریان بشنوند یا بخوانند.
  این داستان‌نویس که در کتاب «اندوه من» تجربه ناداستان‌نویسی را دارد در گفت‌وگو با ایسنا درباره نوشتن ناداستان که نوعی زیست شخصی است و مخاطبان نیز در فضای مجازی روزمره‌نویسی‌ها را دنبال و از آن استقبال می‌کنند، اظهار کرد: در فضای مجازی همه چیز به شکل عریان گفته می‌شود و افراد زندگی خود، حتی زوایای پنهان زندگی خود را مطرح می‌کنند. اصولاً کشش به سمت دیدن یا شنیدن زندگی خصوصی افراد، خصوصاً زوایای پنهان آن جذابیت دارد.
  او افزود: از قبل نیز این امر (دنبال‌کردن زندگی شخصی افراد) را در حوزه سینما شاهد بوده‌ایم؛ خیلی‌ها به دنبال این هستند تا ببینند افرادی که در یک فیلم بازی می‌کنند و یا به‌اصطلاح سلبریتی هستند، زندگی‌شان چه بوده؟ چه هست؟ و چه مسائلی در زندگی‌شان مطرح است؟ بنابراین این موضوع یکی از دلایل توجه به ناداستان است.
 اکبریانی ادامه داد: از طرف دیگر مانند خیلی از حوزه‌ها، در حوزه فردی هم شاهد عریان‌شدن (نه به معنای برهنگی) هستیم؛ مثلاً در حوزه سیاست اخبار پنهان خیلی‌خیلی کم داریم، فضای مجازی همه اخبار را در اختیار مردم قرار می‌دهد؛ زمانی که خبرنگار بودم و خبری از اینترنت نبود، وقتی پیش دوستانم می‌رفتم و می‌گفتند: چه خبر؟ معمولاً چهار پنج خبر دست‌اول داشتم که آن‌ها نشنیده باشند و برایشان جالب باشد؛ اما اواخر دوره خبرنگاری‌ام که اینترنت و فضای مجازی آمده بود، زمانی که با دوستانم بودم، آن‌ها خبرهایی داشتند که من نشنیده بودم. یعنی مردم عادی خبرهایی داشتند که خبرنگار نشنیده بود. این امر نشان می‌دهد همه چیز عریان شده است. در زندگی فردی نیز چنین شده و افراد شکل عریان خود را (نه به معنای برهنگی) نشان می‌دهند. این موضوع خواه‌ناخواه جذابیت دارد.
او سپس بیان کرد: این نشان‌دادن خود به‌نوعی از همذات‌پنداری هم می‌انجامد، در واقع افراد همان حس‌ها و همان زندگی را دارند و دوست دارند به شکل عریان بشنوند و بخوانند و  زمانی که کسی آن حس‌ها و زندگی را می‌نویسد، این موضوع برایشان لذت‌بخش است؛ البته لذت‌بخش بودن الزاماً به معنای شادشدن نیست.
 این نویسنده و روزنامه‌نگار ادامه داد: موضوع «اندوه من» بیماری و مرگ مادرم است؛ خیلی‌ها بعد از خواندن کتاب با من تماس می‌گرفتند و می‌گفتند با خواندن کتاب گریه می‌کردیم. این موضوع به این دلیل بود که خودشان چنین تجربه‌ای را داشتند؛ اما کسی برایشان بیان نکرده بود و الان به شکل عریان بیان و دیده می‌شود و در اختیار دیگران قرار می‌گیرد و این موضوع باعث می‌شود آن‌ها هم احساس کنند درد و مسئله خودشان است. این گرایش به ناداستان وجود دارد. البته زمانی که «اندوه من» را نوشتم خیلی‌ها ایراد می‌گرفتند که چرا مسائل مربوط به مادرت را آن‌قدر رک و صریح پیش چشم خواننده می‌گذاری؟ مسائلی که خیلی‌خیلی شخصی است. می‌گفتم زندگی همین شده، اگر بخواهیم با جامعه و مردم ارتباط بگیریم باید این پوشش‌ها را کنار بگذاریم و آن‌طور که مردم هستند و می‌خواهند واقعیت‌ها را نشان دهیم؛ بنابراین برای خیلی‌ها کتاب ازاین‌جهت لذت‌بخش بود که خودشان چنین تجربه‌ای را داشتند.
  او درباره این‌که ناداستان می‌تواند ادبیات جدی باشد یا وجه سرگرمی دارد، خاطرنشان کرد: ناداستان به‌عنوان ژانر می‌تواند ادبیات جدی باشد؛ ناداستان به این معنا نیست که جدی نیست و گاه حرف‌های عمیقی در ناداستان مطرح می‌شود. در چند کتابی که در این زمینه خوانده‌ام، احساس کردم اندیشه عمیقی پشت آن‌هاست و واقعاً جدی است. از طرف دیگر لذت‌بخش و دلپذیر بود و مخاطبان می‌خوانند.
  محمدهاشم اکبریانی درباره این که آیا ناداستان به عنوان ژانری که نوعی زیست شخصی و بازتاب واقعیت است، می‌تواند پلی باشد به ادبیات جدی، که تخیل و خیال در داستان‌ها بیشتر دخیل است تا واقعیت، توضیح داد: قطعاً می‌شود؛ البته نه همه آن‌ها. همان‌طور که کتاب‌های اکثریت‌پسند را خیلی‌ها می‌خوانند بعد وارد حوزه ادبیات جدی می‌شوند و خیلی‌ها هم در حد سرگرمی و تفنن می‌مانند که اشکالی ندارد. همان‌طور که اشاره شد ناداستان جدی است و خیلی‌ها به نظرم با خواندنش سراغ ادبیات جدی می‌روند؛ زیرا ناداستان‌ها با همان زبان و نگاه ادبیات جدی نوشته می‌شوند. البته ادبیات امروزی دیگر در لفافه نیست و عریانی خود را دارد و شاهد زوایای پنهان زندگی انسان در ادبیات هستیم؛ بنابراین خوانندگان ناداستان می‌توانند سراغ ادبیات تخیلی بروند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *