13:57

بهرنگ کیائیان با بیان این‌که وضعیت تبلیغ کتاب و پشتیبانی از عرضه کتاب در ایران خیلی تعریفی ندارد، از پروژه‌هایی که شکست می‌خورند و به گفته او صرفا به پِرت هزینه، منبع، وقت و بیت‌المال منجر می‌شوند، می‌گوید.
این ناشر و از مسئولان نشر چشمه در گفت‌وگو با ایسنا درباره وضعیت تبلیغ کتاب‌ و کتابخوانی در رسانه‌ها و فضای شهری اظهار کرد: وضعیت تبلیغ کتاب و پشتیبانی از عرضه کتاب در ایران خیلی تعریفی ندارد. به خاطر این‌که معمولا هدف بسیاری از ناشران فقط انتشار کتاب است و پس از آن، به سرنوشت کتاب خیلی اهمیت نمی‌دهند؛ در حالی که وقتی کتاب در کشورهای توسعه‌یافته منتشر می‌شود، فعالیت‌های مختلفی متعاقب آن هستند و از آن پشتیبانی می‌شود و آن را معرفی می‌کنند و به سمع و بصر مخاطب و خواننده می‌رسانند ولی در ایران این اتفاق کمتر می‌افتد و کمتر هم بُعد خبری دارد.
او همچنین با اشاره به کمبود رسانه‌های موثر در حوزه کتاب، افزود: متاسفانه نه نشریه‌ای برای تبلیغ درست و حسابی و نقد کتاب‌ها داریم و نه سایت‌های خیلی کارآمدی در این حوزه وجود دارد. در سال‌های اخیر، تنها فعالیت اکثر ناشران به صفحه‌های اجتماعی محدود شده و آن هم غالبا اینستاگرام است که به صورت مطالبی که توسط اینفلوئنسرها – که برای جذب فالوئر فعالیت می‌کنند – برای مخاطبان تولید می‌شود و آن عمق لازم را ندارد.
بهرنگ کیائیان همچنین گفت: متاسفانه جوایز درست و حسابی هم برای کتاب در این مملکت برگزار نمی‌شود، آن‌هایی هم که می‌شدند، به بهانه و مشکلاتی از ادامه کار متوقف شدند و همه این‌ها باعث می‌شود کتاب به آن تیراژی که می‌خواهد نرسد. اگر هم جایزه‌ای برگزار شود، با ذهن مثبتی به آن پرداخته نمی‌شود و مردم به آن اطمینان ندارند.
او ادامه داد: ماجرای کتاب، مثل ماجرای مرغ و تخم مرغ است؛ خیلی از ناشران می‌گویند که چون کتاب تیراژ بالا و فروش ندارد، هزینه تبلیغات و معرفی برای آن توجیه‌ناپذیر است اما از طرفی هم باید برای چیزی هزینه کرد تا به تیراژ دلخواه رسید. ممکن است در این مسیر چندبار حتی هزینه‌هایی بشود اما نتیجه دلخواه حاصل نشود، اما این اصل قضیه را زیر سوال نمی‌برد.
این ناشر همچنین بر نبود رسانه‌های موثر در حوزه کتاب تاکید و بیان کرد: حتی منتقدانی که درباره کتاب‌ها بنویسند و سرنوشت آن‌ها را تعیین کنند و مخاطب حرف آن‌ها را قبول داشته باشد، نداریم. سال‌هاست منتقدانی به این قوت و شدت نداریم. جلسات، رویدادها و کمپین‌هایی که برای کتاب برگزار می‌شوند هم کم هستند. در حالی که درباره کتاب‌هایی که برای‌شان چنین رویدادهایی برگزار شده، شاهد تاثیر این رویدادها بوده‌ایم. اما در ۹۸، ۹۹ درصد مواقع این اتفاقات برای کتاب‌هایی که در بازار نشر کتاب منتشر می‌شوند، نمی‌افتد.
کیائیان در پاسخ به پرسشی درباره ظرفیت‌های مغفول‌مانده در حوزه کتاب نیز گفت که قطعا ظرفیت‌هایی مثل تبلیغات محیطی می‌تواند به حد چشم‌گیری موثر باشد و ادامه داد: خیلی عجیب نیست که سرنوشت تیراژ کتاب را در این مملکت تغییر داد.
او در عین حال درخصوص اظهارنظر برخی ناشران مبنی بر عدم توانایی آن‌ها برای تبلیغ در رسانه‌هایی مثل تلویزیون یا در سطح شهر اظهار کرد: در بدو امر، قطعا وقتی کتابی منتشر می‌شود، نمی‌توان میلیون‌ها تومان برای آن خرج یک بیلبورد کرد یا یک آگهی بین مسابقه فوتبال برای آن منتشر کرد. فرسنگ‌ها فاصله با این‌ها وجود دارد. منتها در هر کشوری که این اتفاق برای کتاب افتاده، مثلا در خیابان‌های کشورهای اروپایی تبلیغ کتاب دیده می‌شود و همه جا تبلیغ کتاب وجود دارد. این کار با حمایت و پشتیبانی و اعطای یارانه‌هایی اتفاق می‌افتد. وقتی ناشر بتواند چند پروژه موفق داشته باشد، آن وقت می‌تواند برای کارهای دیگر هزینه کند و این یارانه‌ها هم به کسانی که کمک و پشتیبانی کرده‌اند، برمی‌گردد. اما مشکل اساسی این است که برای این کار هم و غم وجود ندارد؛ همه نگاه کوتاه‌مدت دارند و برای بلندمدت و برای بالا بردن تیراژ، کاری انجام نمی‌شود.
بهرنگ کیائیان در پایان گفت: ما پر از خط‌کشی‌های محتوایی هستیم؛ یعنی قطعا اگر چنین شرایطی هم فراهم شود، برای عده‌ای خاص فراهم می‌شود، برای کسانی که از لحاظ عملکرد و غیره سلایق خاصی را پوشش می‌دهند و این کار باز هم فایده‌ای ندارد. بارها این کار را کرده‌اند در جاهایی که استقبال کمتری می‌شود و مردم خیلی روی خوش نشان نمی‌دهند و برای همین شکست می‌خورد. می‌بینیم که منابع و هزینه‌ها دور ریخته می‌شود، مثل اتفاقی که در هفته‌های کتاب می‌افتد؛ برای شاعران و نویسندگانی دست‌چین‌شده تبلیغات محیطی می‌شود و به هر زوری که شده، می‌خواهند بگویند این‌ها خواننده دارند. اما این‌ها کجا هستند؟ چرا مردم آن‌ها را نمی‌خوانند؟ به غیر از فروش‌های نهادی، سازمانی و ارگانی مگر چقدر خواننده دارند؟ چرا روی بقیه سرمایه‌گذاری نمی‌کنند؟ نویسندگان و شاعران دیگر هم باید این فضا را داشته باشند تا فضای رقابتی سالمی ایجاد شود. در غیر این صورت، این پروژه‌ها منجر به شکست می‌شود و منجر به پِرت هزینه، منبع، وقت و بیت‌المال می‌شود.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *