19:15

بانی‌فیلم: اوضاع تلویزیون و شبکه‌هاش خوب نیست؛ درست مثل بخش‌های زیادی از مدیریت اجرایی کشور.
صداوسیما همیشه با نوع خاصی از مشکلات و بحران‌ها روبروست که بخش بزرگی از آنها را خود به وجود آورده است!
یک نمونه از این مشکل‌آفرینی‌های ویژه صداوسیما را می‌توان در مواجه این سازمان عریض و طویل با پروژه‌های سریال‌سازی مشاهده کرد.
در این شکل مدیریتی ویژه تلویزیون و شبکه‌ها و بخش‌های زیرمجموعه‌اش، مواجه‌های دوگانه‌ای وجود دارد که در برخی موارد تا مرز یک موقعیت کمیک پیش می‌رود!
بحث سریال‌سازی در تلویزیون جدای از نوعی انحصارگرایی، مشکلات دیگری هم دارد که موجودیت‌شان تنها به دلیل ضعف مدیریتی قابل توجیه است. در این شیوه مدیریتی از یک سو به بهانه وجود مشکلات اقتصادی، یک سری از پروژه‌های سریال‌سازی را به مرز ورشکستگی می‌کشانند. اما همین مدیریت در رپالی وارونه، با هزینه کردن و اختصاص بودجه‌های میلیاردی، از تولید سریال‌هایی حمایت می کند که علاوه بر پرخرج بودن، قرار نیست در ظرف زمانی چندسال آینده نیز روی آنتن شبکه‌های این رسانه برود!
این شیوه که نام آن را می‌توان هرچیزی گذاشت به جز «مدیریت»، چنان در شاکله بوروکراتیک سازمان صداوسیما «جا» خشک کرده که تغییر آن نه با جابجایی میسر است و نه با آوردن نیروهای مورد وثوق سازمان‌های دیگر!
اساسی‌ترین مشکل تلویزیون و مدیریت آن، تنزل دادن جایگاه این رسانه تا حد و اندازه یک بنگاه سطح پایین رسانه‌ای‌ست. تلویزیون هم مشکل پر کردن زمان آنتن با برنامه‌های بی‌مسئله را دارد و هم راضی نگه داشتن طیفی از مردم جامعه که هنوز و همچنان به ناچار تماشاگر شبکه‌های مختلف سیما هستند.
این نقطه به شکل دقیق، محل واماندگی مدیریت فرسوده تلویزیون در اداره این رسانه است!
تلویزیون و مدیرانش نمی‌دانند که چگونه می ‌توان از سایه این پارادوکس عذاب‌آور بیرون آمد و اعتبار شبکه‌های تلویزونی را در مسلخ ندانم‌‌کاری‌ها، از بین نبرد.
شکل مدیریتی در تلویزیون در وضعیتی قرار گرفته که چنانچه حتی همه مدیران آن بر سر کارشان حاضر نشوند، هیچ تغییری در شکل و شمایل امور پیش نخواهد آمد!
تلویزیون و مدیران شبکه‌های مختلفش هنوز یاد نگرفته‌اند که باید نسبت به حفظ و نگهداری نیروهای مفید خود چه کار کنند و برای ایجاد شرایط مطلوب، چه راهکارهایی را در پیش بگیرند.
تلویزیون و مدیرانش با اشتباه محاسباتی در جایگاه حاکمیتی‌شان، در برابر نیروهای قابل و توانا، هنوز به شیوه مدیریت «ارباب و رعیتی»، نگاه از بالا به پایین دارند. نگاهی که در طول سالیان دراز باعث کوچ نیروهای قابل این سازمان به بازارهای بالقوه‌ای از جمله شبکه نمایش خانگی شد.
این شیوه نادرست و خطا، تنها اشتباه مسئولان تلویزیون نبوده؛ میدان دادن به افرادی که نقش واسطه را میان تلویزیون و سازمان‌ها و مراکز اقتصادی ایفا می‌کردند از آسیب‌ رسان‌ترین اشتباهات مدیران صداوسیما بوده است. این اشتباه استراتژیک، دومین خطایی بود که تلویزیون مرتکب شد. نتیجه این اشتباه‌های راهبردی حاکم شدن فصایی بلبشو و آشفته بر برخی سریال‌های شبکه نمایش خانگی شده‌ است.

در هفته‌های اخیر تلویریون دارد مرتکب سومین اشتباه راهبردی‌اش می‌شود و آن به دست گرفتن سکان نظارت و مجوز دادن به آثار نمایش خانگی‌ است، اشتباهی که می‌تواند هم سرعت و هم شیب حرکت رو به پایین سازمان صداوسیما را بیشتر و بیشتر کند.
این وضعیت نه تنها وضعیت بغرنج‌تری را برای تلویزیون به وجود خواهد آورد بلکه سرنوشت این سازمان رسانه‌ای را به صورت مبهمی درمی‌آورد؛ اوضاعی که سرعت رسیدن این سازمان را به «ساعت صفر» را افزایش می‌دهد…

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *