18:22

فرهنگستان زبان و ادب فارسی محمدعلی موحد را برای تولد صدسالگی‌اش غافلگیر کرد. او نیز در واکنش شوخ‌طبعانه‌ای به این موضوع گفت: در صدسالگی تازه فهمیدم تئوری توطئه که می‌گویند یعنی چه، کاش به من گفته بودید که قرار است تولد بگیرید. صبح با تاخیر رسیدم و خیال می‌کردم برای کار اداری دیر کرده‌ام، اگر می‌دانستم تولدم است از شب گذشته می‌آمدم این‌جا می‌خوابیدم!
به گزارش ایسنا، محمدعلی موحد، زاده دوم خرداد ۱۳۰۲، امسال صدساله می‌شود و فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این روز برنامه‌ای برای تولد صدسالگی این نویسنده، مترجم، حقوق‌دان، مصحح و عضو پیوسته خود ترتیب داد.
در این مراسم فتح‌الله مجتبایی، حسین معصومی همدانی، محمدسرور مولایی، علی رواقی، محمود عابدی، محمدرضا نصیری، موسی اسوار، مسعود جعفری جزی، محمد دبیرمقدم، خانواده و همکاران محمدعلی موحد در فرهنگستان گرد هم آمدند تا او را غافلگیر کنند.

غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ابتدای این مراسم  در سخنانی اظهار کرد: قبل از هر سخنی، باید به خود استاد تبریک بگویم و از خداوند بخواهم سایه ایشان و سایر استادان بر سر فرهنگ ایران، زبان فارسی و ادبیات فارسی و جمع فرهنگستانی‌ها مستمر و مستدام باشد. تشکر می‌کنم از استاد موحد که با آن‌که می‌دانم  طبع ایشان از این نوع برنامه‌ها فاصله‌ دارد به هر کیفیتی بود اجازه دادند دقایقی در خدمت‌شان باشیم.
او با بیان این‌که سخن گفتن از فضایل استاد موحد، وقت موسعی می‌خواهد و فرد توانانی که بر جهات مختلف زندگی ایشان احاطه داشته باشد، گفت: وجود ایشان را نعمتی بزرگ برای کل فرهنگ ایران می‌دانم و حضورشان را در فرهنگستان افتخاری می‌دانم و خوشحالم که بیش از  ۵۰ سال است که از ارادتمندان ایشان هستم.

حداد عادل افزود: ایشان کارهای مختلف در میدان‌های مخالف انجام داده‌اند که تصورش در یک نفر دشوار است. وجود ایشان منشاء خلق آثار فرهنگی و علمی در کشور است. در کنار  این جنبه علمی، ذوق ادبی و اعتدال در فکر و توجه به ظرایف در نگارش و ترجمه و سخن گفتن و دقت کلام، برای امثال ما درس‌آموز است. آن‌چه در وجود ایشان می‌درخشد، اخلاق معنوی و انسانی استاد است، هر کس با او آشنایی و  سروکار داشته باشد، متوجه خلقیات و  روحیه وارسته  و ارجمند ایشان می‌شود. در واقع وجود او  کیمیایی است که به همه  فضایل دیگر، ارزش مضاعف می‌بخشد.
رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی سپس بیان کرد: خدا را شکر می‌کنیم سایه بزرگانی چون استاد موحد و استاد مجتبایی بر سر ماست و  ان‌شاءالله قدردان باشیم و تلاش کنیم که امثال این استادان بزرگ در آینده هم در این کشور به وجود بیایند و درخت وجودشان سایه‌افکن و ثمربخش باشد.
او با تبریک صدمین سالگرد تولد محمدعلی موحد، گفت: هزار سال بزی و صدهزار سال بزی.

سپس محمدعلی موحد در ادامه مراسم گفت: بحثی هست به اسم تئوری توطئه و من امروز بعد از صد سال رسیدم به این‌که بله درست است. من برای مطلب دیگری آمدم و  فرمودند فلان روز بیا و خیال کردم بنده قرار است بنشینم خدمت ریاست و عرایض داشته باشند. خیلی ممنونم و خیلی لطف دارید.
او سپس بیان کرد: پیری و سالخوردگی مثل عاشقی است. تا عاشق نشوید، نمی‌فهمید عشق چیست و تا پیر نشوید، نمی‌دانید پیری چیست. همان‌طور که پیر شدید و جلو آمدید، درباره پیری می‌دانید. از راه همان‌قدر که پیش بروید، راه را می‌شناسید.
موحد در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این‌که در ادب فارسی بخشی به نام مراثی داریم، اظهار کرد: در این حوزه، بخشی داریم که شاعر برای خود مرثیه می‌گوید. شیخ‌الشعرا رودکی مرثیه‌ای دارد «مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود/ نبود دندان، لا بل چراغ تابان بود» که به مرثیه خود می‌پردازد و در معاصران او نیز کسایی مروزی با ماده تاریخ تولد خود شروع می‌کند، «به سیصد و چهل یک رسید نوبت سال/ چهارشنبه و سه روز باقی از شوال» و به مرثیه خود می‌رسد «کجا شد آن همه خوبی، کجا شد آن همه عشق / کجا شد آن همه نیرو، کجا شد آن همه حال؟/ سرم به گونه شیر است و دل به گونه قیر/ رخم به گونه نیل است و تن به گونه نال».

او با شوخی ادامه داد: می‌ترسم چانه پیرمرد گرم شود و مجبور شوید آجان صدا کنید خاموش کند. از بزرگان  گرفته که مرثیه‌های مختلف داریم، چرا شاعر برای خود مرثیه می‌گوید؟ یعنی چه؟ این مرثیه استغاثه و استرحام است که شاعر استغاثه می‌کند که به این روز افتاده‌ام و ببینید! «نهیب مرگ بلرزاندم همی شب و روز/ چو کودکان نوآموز را نهیب دوال». به قول فروزانفر «کودکان بدآموز»؛ نمی‌دانم کدام یک درست است.
موحد با خوانش شعری درباره پیری به تعبیر مولانا از پیری اشاره کرد و گفت: مولانا گفته آمده و دارد می‌پرد؛ مسئله این است که تمام مواهب الهی، بهشتی و گران‌بها، که بر قامت ما پوشانده‌اند، در آخر عمر، بر لبه بام عمر می‌آیند و به صف می‌ایستند و  هماهنگ پر می‌کشند و می‌روند و دیگر برنمی‌گردند. مرثیه این است. استغاثه و استرحام چه معنا دارد؟ چرا عیادت مریض می‌روید؟ عده‌ای هستند که به خاطر ثواب اخروی می‌روند ولی گذشته از این ثواب اخروی، عیادت از مریض چه معنا دارد؟ این کار  به مریض روحیه دادن و قوت قلب دادن است، آدمی این‌گونه خلق شده که نیاز عاطفی شدیدی دارد که ببیند کسانی دور و برش هستند  و هوایش را دارند ولو به لفظ باشد و عملی در کار نباشد اما حس می‌کند کسی هست که حالش را می‌پرسد و نوازشش می‌کند.
او خاطرنشان کرد: پیرنوازی برای روحیه دادن به پیرمرد است و قوت قلب می‌دهد که این داهیه و مصیبت عظیم را که همه مواهب الهی اعم از هوش، گوش و حافظه، رمق زندگی و نفس آدم، همه فروکش می‌کند و آدمی کمال‌طلب، عین‌المریض فقط نگاه می‌کند و کاری نمی‌تواند بکند. خیلی ممنونم، خیلی لطف کردید، واقعا لطف کردید اما چرا این کار را کردید؟ چرا غافلگیرم کردید. چه لزومی داشت؟! اگر  قبلا می‌دانستم، یکی دو روزی  دلم خوش بود که تولدم خواهد بود.

محمدعلی موحد با شوخ‌طبعی‌اش ادامه داد: زمانی دیر کردم، خیال می‌کردم برای جلسه اداری دیر کرده‌ام اگر می‌دانستم شب این‌جا می‌آمدم می‌خوابیدم!
او افزود: خداوند نعمت‌های بزرگی به انسان داده و بزرگ‌ترین نعمتش، مقبول شدن و مقبول افتادن است که کمتر نصیب کسی می‌شود. این ‌که فردی را عده‌ای قبولش دارند و بدشان نمی‌آید. این لطف الهی است، خداوند کاری کند که فرد جایی در دل دوستان و آشنایانش داشته باشد. این بزرگ‌ترین نعمت است. خیلی ممنونم.
حداد عادل هم گفت: برای این‌که شما غافلگیر نشوید، قول سال دیگر را از شما می‌گیریم.
در پایان مراسم هم محمدعلی موحد شمع تولد صدسالگی‌اش را فوت کرد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *