20:34

فیلم‌های «ملاقات خصوصی» ساخته امید شمس و «ماهان» ساخته حمید شاه‌حاتمی در روز چهارم از چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدند. گروهی از اهالی‌ رسانه و منتقدان، «ملاقات خصوصی» را تحسین کردند در حالی‌که خبرنگاران و کارشناسان سینمایی، فیلم «ماهان» را مورد نکوهش و نقد قرار دادند.
به گزارش ایرنا، چهارمین روز جشنواره فیلم فجر با نمایش ۲ فیلم اولی همراه بود. امسال با حذف بخش نوعی نگاه که به فیلم‌اولی‌ها اختصاص داشت، همه فیلم‌ها در یک رده برابر به رقابت با هم می‌پردازند. فیلم ملاقات خصوصی یک ملودرام‌ اجتماعی است که بازخورهای متفاوتی میان اهالی‌رسانه‌ داشت و معدل امتیازات و واکنش‌ها دلالت بر رضایت‌نسبی و جلب‌نظر حاضرین سالن میلاد دارد.
در این میان، برخی اهالی‌رسانه و منتقدان فیلم را اثری متوسط، خوانده که دارای اشکالاتی نیز هست و بالا بردن فیلم در حد یک شاهکار و پدیده خواندن آن را درست ندانستند. حضور زوج هوتن‌ شکیبا و پریناز ایزدیار برای نخستین بار از جمله تمهیدات کنجکاو برانگیز فیلم بود که با توجه به رضایت‌ نسبی مخاطبان به نظر می‌رسد امید شمس انتخاب‌های درستی داشته است.
ماهان دومین فیلم از روز چهارم جشنواره فیلم فجر بود. بازخوردهای فیلم، منفی و انتقادی بود تا جایی که بار دیگر و در جریان نشست مطبوعاتی فیلم، نام هیأت انتخاب جشنواره برای گزینش این فیلم در بخش مسابقه و رقابت سیمرغ بلورین جشنواره مطرح شد. بازیگران تازه‌کار، فیلمنامه آشفته و اجرای ضعیف از جمله ویژگی‌های ماهان بود که باعث شد برچسب‌های مختلفی از جمله سفارشی‌ بودن به فیلم وارد و نشست خبری فیلم در سالن اصلی برج میلاد به سوالات انتقادی و چالشی خبرنگاران و محکمه‌ای برای عوامل فیلم بدل شود.
ملاقات‌خصوصی فیلم کاملی نیست و در لحظات زیادی از فیلمنامه و اجرا، ناپختگی و خام‌دستی فیلمساز به خوبی به چشم می‌آید اما فیلم لحظات تاثیرگذاری دارد که می‌تواند برای مخاطب همراه‌ کننده باشد.
فیلم هرچه جلوتر می‌رود بیشتر جان می‌گیرد و سرنوشت داستان عاشقانه فیلم که در لحظاتی بوی خیانت و منفعت طلبی به خود گرفته، مشخص می‌شود؛ به طوری که یک سوم پایانی فیلم که در بسیاری از آثار سینمای ایران به سرهم‌بندی قصه می‌گذرد، در ملاقات خصوصی به فرصتی تاثیرگذار و به یادماندنی برای تماشاگر تبدیل می‌شود تا مشخص شود فینال فیلم تا چه اندازه در رضایت داشتن یا نداشتن تماشاگران موثر خواهد بود.
زوج شکیبا و ایزدیار یکی از کنجکاو برانگیزترین انتخاب‌های فیلم بود که هر ۲ بازیگر توانستند به خوبی نقش‌های خود را ایفا کنند. ایزدیار بازیگر خوبی است و در ملاقات‌خصوصی نیز نقش‌ آفرینی خوبی داشت اما هوتن شکیبا با توجه به پیچیدگی‌های نقش‌اش، وظیفه سخت‌تری را بر عهده داشت چرا که از یک سو چهره‌ای محجوب و تحصیل کرده دارد و از سویی به دلیل همکاری با مافیای زندان، مدام این شُبهه را در ذهن تماشاگر ایجاد می‌کند که نیت اصلی او از نزدیک شدن به پروانه در زندان چیست و آیا می‌خواهد مانند بقیه زندانی‌ها که با اهداف مشخص در زندان ازدواج می‌کنند، عمل کند یا خیر؟
ایده حمل مواد به زندان و مشکلات زندانیان در ایران نیز با وجود اینکه ایده تازه و بکری نبود اما در طول داستان به خوبی به آن اشاره شد و وجهه اجتماعی فیلم را تا حد زیادی تقویت کرده است. ملاقات‌خصوصی یکی ملودرام اجتماعی بی ادعا است که هرچه می‌گذرد بهتر می‌شود و با وجود هنرپیشه‌های محبوب و گونه ملودرام و اجتماعی‌ بودن آن می تواند در برخورد با مخاطب عام نیز تاحد زیادی موفق شود.
ماهان نخستین ساخته حمید شاه‌حاتمی و دومین فیلم از روز چهارم جشنواره چهلم فیلم فجر بود که نتوانست رضایت حداقلی مخاطبان سالن اصلی همایش‌های برج میلاد(سالن اهالی رسانه‌) را جلب کند.
فیلم قصه یک زوج جوان را روایت می‌کند که یک اتفاق تکان‌ دهنده مسیر زندگی آنها را تغییر می‌دهد. ایده‌ پرداختن به بیماران خاص و پیامدهای فردی و اجتماعی ابتلا به این بیماری‌ها به خودی خود سوژه‌ای نو و جذاب است که در سینمای داستانی ایران کمتر به آن پرداخته شده و می‌تواند از ابعاد مختلف فرهنگی و اجتماعی برای جامعه و عموم مردم مفید باشد.
مشکل کار از جایی شروع ‌می‌شود که فیلمساز قصد دارد با یک فیلم ۹۰ دقیقه‌ای جهان‌بینی، سبک زندگی، فلسفه زیست و نوع نگاه آدم‌ها را تغییر و راهکارهای مفید و سازنده‌ای در جهت مقابله با بیماری‌های سخت و لاعلاج ارائه دهد. به این سیاهه می‌توان دغدغه‌های فرهنگی و معرفی ادیان مختلف همچنین جاذبه‌های توریستی کشور را نیز اضافه کرد که همه این‌ها قرار است در قالب یک فیلم سینمایی ارایه شود. نتیجه این می‌شود که نه پیام‌های آموزنده فیلم در ذهن مخاطب می‌نشیند و نه درام‌پردازی فیلمساز جواب می‌دهد و اثری آشفته، پُر اشکال و متناقض تحویل تماشاگر بخت برگشته می‌ دهد.
بسیاری از این خُرده داستان‌ها و ایده‌ها می‌توانست موضوع یک فیلمنامه جداگانه باشد. برای نمونه خبر ناگهانی ابتلا به سرطان و شیوه مواجهه یک زوج جوان با آن یا همان جاذبه‌های توریستی ایران، رنج‌ها و سختی‌های کودکان سرطانی. اما وقتی فیلمساز همه این موارد را در قالب یک فیلم داستانی مطرح می‌کند یا به طور کلی توانایی دراماتیزه کردن یک داستان و ارتباط دادن خُرده‌پی‌رنگ‌ها به یک کل واحد را ندارد یا می‌خواهد هر جا دستش باز بود با طرح یک موقعیت جذاب و درگیرکننده(مانند طرح رنج‌های کودکان مبتلا به سرطان) از مخاطب حس بگیرد و احساساتی‌اش کند تا اندکی هم که شده همراهی و توجه آن را جلب کند.
ماهان بیشتر شبیه تیزرهای تبلیغاتی و تله‌فیلم‌های درجه چند تلویزیونی است که ارایه پیام و آموزنده‌ بودن را در دستور کار دارند و تلاشی هم برای تبیین قصه و پیشبرد داستان خود ندارند. در این نوع فیلم‌ها گویی یک سری پیام و نکته‌آموزنده از سوی نویسنده گزینش و قرار شده به هر نحوی این نکات مهم و کلیدی در بدنه فیلم جای داده شود.
نتیجه آن می‌شود که به یک باره شخصیت اصلی داستان به سراغ مسجد و کلیسا می‌رود! یک باره عصبی و دوباره پشیمان می‌شود! یک باره هوس سفر به اصفهان و از آن طرف به چابهار با دوچرخه می‌کند! یک باره و بدون هیچ منطقی موهایش مشکی و جای دیگر رنگی می‌شود. این بی‌منطقی و آشفتگی در درام‌پردازی و شخصیت‌سازی در کلیت ماهان به وفور قابل مشاهده است.
ماهان، یکی از ضعیف‌ترین فیلم‌های امسال جشنواره فیلم فجر بود که ایده درخشان زندگی افراد سرطانی و بیماری‌های لاعلاج را به سادگی هرچه تمام‌تر هدر می‌دهد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *