جبار آذین
اوس محمود دیروز از وقایع رخ داده در یکی از برنامه‌های سیما و پخش،و پیامدهای اجتماعی آن و برخورد سریع رئیس سازمان صدا و سیما و دیگران با آن و عوامل دخیل در این مسئله تشنج آفرین و وحدت‌شکن و ناهنجار صحبت می‌کرد.
او گفت: این ماجرا یک اتفاق ساده نبود و اگر زود جمع و جور نمی‌شد، ممکن بود فاجعه بار باشد.به نظر شما چرا این جور قضایا در تلویزیون روی می‌دهد؟ البته مشابه آن را در حوزه‌های دیگر و در اندازه‌های کوچک و بزرگ در جاهای دیگر و به شکل‌های مختلف هم دیده‌ایم، ازجمله در برخی رسانه‌ها مانند سینما و تئاتر و…
گفتم: آنچه به وقوع پیوسته معلول یک سری عامل‌ها و علت‌هاست که جهالت و غفلت در راُس آن‌ها قرار دارد.
گفت: چطور؟ می‌شود بیشتر توضیح دهید
گفتم: این مسائل،نتیجه وجود دیوار کجی است که در کشور به ویژه در عرصه‌های فرهنگ و هنر و رسانه شکل یافته و هم‌چنان به رشد خود ادامه می‌دهد تا به مرز سقوط و ریزش و تخریب رسد یا مانند قضیه مورد اشاره، از گوشه‌هایی دهان باز کند و همه چیز را ببلعد.
حقیقت اینکه، متولیان و مسئولان آغازین هنر و سینما و فرهنگ و صدا و سیما مانند اغلب صاحب منصبان امروز آن‌ها، اهل فرهنگ و هنر و رسانه نبوده‌اند و بر مبنای سیاست و سلیقه و یا احساس نیاز، عهده‌دار مقام‌ها و موقعیت خود شده و می‌شوند. از آنجا که آنها خود، شناختی از هنر و فرهنگ و اهالی هنر و قلم نداشته و در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی هم متخصص نبودند اوضاع را باری به هر جهت و نادرست اداره می‌کردند و زمانی که به توصیه و ضرورت دریافتند که این کاره نیستند قبول کردند تا از کارشناسان و متخصصان برای اداره تشکل‌ها و سازمان‌های دولتی و نهادی خود بهره ببرند، ولی چون باز هم آگاهی درستی از مناسبات و ساختارهای هنری، فرهنگی، علمی و اجتماعی نداشتند،جهت یاری و بهره‌گیری از متخصصان، به بدترین شکل عمل کردند و به جای نیروهای متخصص و کارشناس متعهد و با سواد از مدعیان امور مدیریتی و بی‌هنران که لباس نفاق و ریا بر تن کرده و در میانشان، عوامل نفوذی هم کم نبود استفاده نمودند که حاصل آن، تخریب و نابودی دستاوردهای جامعه و فرهنگ غنی کشور و آسیب زدن به باورها و اعتقادات ملی و دینی و آیینی و ساخته شدن دیوار کجی بود که همچنان کج و منحرف، قد کشید تا به امروز که تا ثریا قامت بر افراشته است.اوسا شما خود بنا و معمار هستید و می‌دانید که کجی دیوار یک بنا و عمارت به منزله تخریب و ریزش و آوار آتی آن است و اکنون اوضاع فرهنگ و هنر و سینما و سیما و بخش‌هایی از جامعه اینگونه است. در واقع پیامد و عوارضی چون داستان تلخ روی داده در تلویزیون، معلول وجود همان دیوار کج است.
گرچه با آن به موقع برخورد شد، لیکن این اژدها فقط یک سر ندارد و فرهنگ‌سوزی و منافع‌‌مداری برخی مدیران و بی‌اعتنایی به ملت و کارشناسان و بسته شدن درهای هنر و ادب‌آفرینی به روی هنرمندان حاذق و اهالی قلم و رسانه و در عوض باز بودن درهای نفوذ و سو‌استفاده در سینما و هنر و تئاتر و صدا و سیما روی هنرفروشان، نفوذی‌ها و کاسبان،سببِ در آستانه ریزش اجتماعی قرار گرفتن این دیوار کج شده است.
اوس محمود گفت: حق با شماست. برای جلوگیری از ادامه نیافتن این اتفاق‌ها چه باید کرد؟
گفتم: تا زمانی که این دیوار کج و نامسئولان و نامدیران کج‌اندیش وجود دارند و فرصت‌طلبان، منحرفان، سوداگران مبتذل‌‌اندیشان و نفوذیها در ارکان و بخش‌های مختلف جامعه و فرهنگ،هنر،سینما و سیما حضور دارند، هیچ کار اساسی،بنیادین و تعیین‌کننده نمی‌توان کرد و هر حرکتی در این راستا انجام شود، موقتی و مسکن است.
اوسا شما که معمار هستید،
چنانچه در ساختار و ساختمان یک عمارت با دیوار کج آن روبرو شوید چه می‌کنید؟
اوس محمود گفت: وجود این دیوار، ساختمان و عمارت را در معرض آوار و فروپاشی قرار می‌دهد و برای نجات ساختمان از سقوط، باید دیوار را صاف و اصلاح کرد.
گفتم و اگر عده‌ای که از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند، نخواهند و نگذارند دیوارهای کج جامعه اصلاح شود، چه خواهد شد؟
اوس محمود گفت: فاجعه رخ می‌دهد و بنا فرو می‌ریزد و علاوه بر خسارات سنگین مالی، هزاران بی‌گناه را زیر آوار می‌برد. حتی آن عوامل مخرب و نفوذی را هم نابود می‌کند.
گفتم: با این وصف راه چاره چیست؟
گفت: سالم،پاکسازی و اصلاح دیوارها و ستون‌های خانه یا همان جامعه است.
به او آفرین گفتم و با امید به اینکه روز و روزگاری در این کشور گوش شنوا وجود داشته باشد، از یکدیگر خداحافظی کردیم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *