تابستان سال ۱۳۴۷ در تپههای قیطریه چنگال بولدوزرها به گورهایی رسید که قدمتتهران را تا ۳۲۰۰ سال جابهجا کرد؛ گورستانی که سند مهمی از روش تدفین مردگان دردوره «عصر آهن» بود، اما برای همیشه زیر برجهای قیطریه مدفون و خواب مردگانسههزارسالۀ آن آشفته شد.
به گزارش ایسنا، گورستان قیطریه که سند مهمی از روش تدفین دوره عصر آهن درتهران بود، در جریان کندن زمین در برکه آب قیطریه مشرف به «باغ صارمالدوله» (پارک قیطریه کنونی) پدیدار شد؛ همان پارکی که این روزها محل بحث درباره ساختیک مسجد است، تصمیمی که با اظهارنظرهای گوناگونی همراه بوده و شهرداری تهرانرا نیز به واکنش برانگیخته است. هرچند وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی تا کنون درباره این موضوع اظهارنظر و یا واکنشی نداشته است، اما پرسشهاییدرباره نقش و وظایف این وزارتخانه در ارتباط با موضوع پارک قیطریه مطرح شدهاست، از جمله اینکه با توجه به قدمت تاریخی و یافتههای باستانشناسی این منطقه،آیا شهرداری برای اجرای این پروژه عمرانی از این وزارتخانه استعلام کرده و یا مجوزیگرفته است؟
اما داستان کشف تاریخی در تپه قیطریه که به پارک قیطریه مشرف بوده و سندی بردیرینگی این منطقه است، چیست؟
سیفالله کامبخشفرد، باستانشناسی که تا پیش از آن در محوطههای مارلیک و معبدآناهیتا کار کرده و کارشناس موزه ملی ایران بود و بعدا هم مدیر تیم کاوشهایتپههای قیطریه شد، در مقدمهای در گزارش خود از حفاریهای گورستان قیطریه،چنین نوشته است: «در اواخر پاییز سال ۱۳۴۷ پس از آنکه به طور مستمر و چندینهفته پیاپی تیغههای لودر بساز و بفروشها، میراث یک گورستان عظیم ۳۲۰۰ ساله را درتپههای قیطریه شیار کرده و به هم میریختند، موضوع پیگیری شده و از طرف ادارهکل باستانشناسی و فرهنگ عامه ماموریت یافتم در رأس یک هیأت از باستانشناسانایرانی در این تپه کاوش و بررسی کنم.»
او در نامهای به شهرداری تهران، درخواست میکند علاوهبر توقف عملیات گودبرداریدر تپههای قیطریه صدور مجوزهای جدید را هم در منطقه تا پایان کاوشهایباستانشناسی متوقف کند.
ناصر تکمیل همایون، جامعهشناس و تاریخنگار نیز درباره کشف تپههای قیطریه چنیننوشته است: «به این ترتیب قیطریه همانند دهها محل باستانی دیگر که معرف چنینفرهنگی است، به طور تصادفی شناسایی شد. تپههای قیطریه در کنار پارک قیطریه قراردارد. در این محل بنا به گزارش حفاری، مجموعا ۱۵۸ ترانشه ۵ در ۵ متری و تعدادیگمانههای آزمایشی حفر شد. مساحت کل منطقه حفاریشده اعم از ترانشه وگمانههای آزمایشی، بیش از ۵ هزار متر مربع گزارش شده است. از این مقدار ۳۹۵۰ مترترانشه بوده که در آن ۳۵۰ گور مشخص شده است و از آنها مجموعا ۲۵۰ ظرف سفالیخاکستریرنگ به دست آمده است. از این تعداد، جزئیات ۳۵ گور در گزارش وصفشده است که میتوان در مورد آنها چنین نتیجهگیری کرد: عمق گورها از سطح زمینبین ۸۰ تا ۱۱۰ سانتیمتر متغیر بوده است. اکثرا در خاک بکر حفر شده و فاقد ساخت وساز و چینهسازی بودهاند. به استثنای دو گور، که در آنها مادر و کودکی دفن شدهبودند، بقیه گورها انفرادی بودند.
اجساد اکثرا به حالت جمع و بر یک پهلو در گور قرار داده شده بودند و جهت صورتاکثر آنها به طرف شرق و یا غرب بوده است، به استثناء سه جسد که صورتشان بهسمت جنوب بود، حتی یک نمونه گزارش نشده که صورت به طرف شمال بوده باشد. همراه اجساد تعدادی ظرف همراه با وسایل شخصی و اشیاء زینتی قرار داشته استکه نشان میدهد اقوام صاحب این گورستانها به زندگی پس از مرگ یا به جهان پس ازمرک اعتقاد داشتهاند.»
تپههای قیطریه سوای کشف مهم و تصادفی آن که قدمت تاریخی تهران را از ۷۰۰ سالتا حدود ۳۲۰۰ سال جابهجا کرد، از این منظر برای ناصر تکمیل همایون محل توجه بودکه یکی از معدود نقاط ایران است که «سفال خاکستری» از آن به دست آمده است.
تکمیل همایون در کتاب «رویدادها و یادمانهای تاریخی تهران» در اینباره نوشتهاست: «یکی از مسائل بحثبرانگیز در مطالعات باستانشناسی دوران پیش از تاریخایران، مسأله «سفال خاکستری» است که گاهی از آن با نام «فرهنگ سفالخاکستری» یاد میکنند و نظریه «شرقی» و «غربی» بودن آن را مطرح میکنند. اینمساله خواه صرفا فنی در سفالگری دانسته شود و خواه فرهنگی مستقل، متعلق بهقوم یا اقوام خاصی باشد، در حدود اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره نخستین پیش ازمیلاد در ایران ظاهر شده است.
پژوهشگران و باستانشناسان ایرانی درباره اصل و منشأ سفال خاکستریرنگ نظریاتمتفاوت و گاه متضادی مطرح کردهاند، ولی در مجموع بر این باورند که این سفالها ازمنطقهای نامعلوم در زمان یادشده وارد ایران شده و به اصطلاح بومی مطلق نبودهاست.
درباره مسیر ورود این سفالها به ایران نیز عقاید متفاوتی وجود دارد؛ عدهای ورود آنرا از شرق دریای مازندران و عدهای دیگر از غرب دریای مازندران میدانند و برخی نیزعقیده دارند که از هر دو طریق، اما با فاصله زمانی وارد ایران شده است.
درباره چگونگی ورود این سفالها به ایران نیز عقاید متفاوتی وجود دارد؛ عدهای ورودآنها را از طریق مهاجمان به ایران میدانند و دیگران سعی دارند این سفالها را با ورودآریاییها به ایران پیوند دهند، اما طرفداران هیچیک از این دو نظریه، مدارک متقنیارائه نمیدهند و مسائلی را مطرح میکنند که از حدود حدس و گمان فراتر نمیرود. بههر حال پس از ورود آریاییها به قسمتهای شمالی ایران، شاخهای از آنها در جنوبغربی به حرکت یا مهاجرت خود ادامه دادند و به «نهاوند» رسیدند که آثار آنها رامیتوان در لایههای فوقانی تپه «گیان» (همدان) مشاهده کرد و شاخه دیگری ازحاشیه کویر به سمت جنوب رفتند و در «سیلک» نزدیک کاشان مستقر شدند.
تا کنون چندین محل باستانی ایران که بیشتر در بالای مدار ۳۵ درجه قرار گرفتهاند،شناسایی شده و در آنها حفاری نیز صورت گرفته است. متاسفانه در هیچیک از اینمحلها آثار ساختمان یا معماری بهدست نیامده و تنها بقایای گورستانهای آنهاشناسایی شده است. البته باید اضافه کرد که اگر بتوان کورههای سفالگری را نوعیمعماری دانست، در کهریزک تعدادی کوره سفالگری که در آنها سفال خاکستری تولیدمیشد، شناسایی و حفاری شده است. یکی از دلایل عمدهای که اقوامِ صاحب این نوعسفال را مهاجران متحرک و احتمالا قومی کوچرو محسوب میکنند، همین فقدان آثارمعماری در بقایای فرهنگی ـ باستانشناختی بهدستآمده از این فرهنگ است.»
نمونه آثار یافتهشده از گورهای تپههای قیطریه
به تحقیق تکمیلهمایون، «یکی از گورستانهای مشخص سفال خاکستریرنگ که درمطالعات باستانشناسی این رنگِ سفال نقش کلیدی دارد، گورستان قیطریه است کهدر شمال شرقی تهران قدیم واقع شده است.
پس از مقایسه سفالهای خاکستری بهدست آمده از گورستان قیطریه با آثار مشابهیکه از محلهای باستانی دیگر در ایران بهدست آمده است، باستانشناس ایرانی(کامبخشفرد) چنین نتیجه گرفت که «تاریخی که برای این سفالینهها در قیطریهپیشنهاد شده در حدود ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد است، یعنی زمانی که در این تپهها هنوزآهن وارد نشده بود و ابزار وسایل عموما از برنز ساخته میشدند»، ولی در جدولگزارش حفاری در قیطریه که همین باستانشناس تهیه کرده است با قاطعیت نمیتوانگفت که این اقوام که هستند و از کجا و چه وقت وارد ایران شدهاند، زیرا همانطور کهپیش از این نیز نوشته شده است «اصولا با هیچ معیار علمی ممکن نیست بتوان ظرفرا با یک قوم مشخص مرتبط دانست، اما میتوان گفت که پهنه تهران زادگاه تمدنهایچشمگیری بوده است.»
آثار بهدست آمده از تپههای قیطریه، از جمله سفالینهها و اشیاء برنزی، اینک در موزهملی ایران نگهداری میشود، اما از گورستان و محل کشف اجساد که سند مهمی ازدوره عصر آهن بود، دیگر هیچ اثری به جای نمانده است تا ابهامها را پاسخ دهد؛ چراکه بساز و بفروشها فقط تا پایان کار باستانشناسان دست نگه داشتند و بعد، ساختو ساز را با سرعت بیشتری انجام دادند و روی آن گورستانِ هویتساز را برای همیشه بابرجهای مسکونی پوشاندند.
متن برگرفته از گزارش تپه قیطریه، کتاب «رویدادها و یادمانهای تاریخی تهران» ـناصر تکمیل همایون و همچنین کتاب «تهران سههزار و دویستساله براساسکاوشهای باستانشناسی» ـ سیفالله کامبخش فرد.
بدون دیدگاه