سیاوش آریا به ایسنا گفت: حریم درجه یک کاخ ـ دژ باستانی نامدار به «قصراَبونَصر» در شیراز با پروانه (مجوز) ادارۀ کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان فارس و از سوی شهرداری، مورد دستاندازیهای گسترده قرار گرفته و بنا است در آیندهای نزدیک در کنار این یادگار ملیِ ارزشمند، بوستان (پارک) محلی ساخته شود. با این همه، کُنشگران و کارشناسان میراث فرهنگی به ساخت و سازها ایراد گرفته و خواستار توقف آن شدهاند، ولی تا کنون اعتراضها راه به جایی نبرده است.
او درباره ارزش تاریخی این دژ یا کاخ از مرحوم جمشید صداقت کیش، باستانشناس روایت کرد: این جایگاه از روزگار پیش از تاریخ وجود داشته است و مانند دژ استوار و محکم نظامی در اواخر شهریاری هخامنشی و دوره اشکانی و ساسانی مورد بهره پادشاهان بوده است و در سال ۴۲۰ مَهی (قمری) ابونَصر(پسر امیرعضدالدوله دیلمی) از فرمانروایان پارس، از این جایگاه به عنوان کاخ بهره برده و از همینرو، در دورۀ اسلامی به «قصر اَبونصر» نامدار شد.
آریا اضافه کرد: در دهه ۵۰ میلادی پُروفسور تیلیا، دو ستون و یک درگاه هخامنشی را که از پارسه (تخت جمشید) در زمانی نادانسته به اینجا آورده بودند، شناسایی کرده و به پارسه بازگرداند.
این پژوهشگر میراث فرهنگی ادامه داد: کاخ ـ دژ باستانی نامدار به قصرابونصر که نخستین یادگار ملیِ ثبتی شهرستان شیراز و استان فارس با شماره ۱۳ بوده و در سال ۱۳۱۰خورشیدی به ثبت ملی رسیده است، روزهای سخت و دشواری را پشت سر میگذارد. کَند و کاوهای غیرمجاز سودجویان اَموال فرهنگی و تاریخی در عَرصه و حریم محوطۀ باستانی قصراَبونصر شیراز در سالهای گذشته، تنها یکی از دشواریهای پیش روی این یادگار ارزشمند ملی است که آسیبهای بسیار فراوانی را به آن وارد کرده است. یادگارینویسیها با رنگ از سوی برخی از افراد بومی نابخرد و فرومایه روی دیوارههای دفاعی و سنگی این کاخ ـ دژ باستانی در جای جای آن، از دیگر چالشهایی است که قصراَبونصر همواره با آن روبهرو بوده و همچنان دنباله دارد که نشانۀ فقر فرهنگی و نبود پالایش فرهنگ و مهمتر از همه، نبود آموزش در میان تودۀ مردم است که امروزه به یکی از بزرگترین دشواریهای یادمانهای تاریخی و فرهنگی در کشور تبدیل شده است. این در حالی است که آن افراد فرومایه تنها در دو سه دقیقه با رنگ روی آثار تاریخی و فرهنگی، نشانههایی از بیفرهنگی خود را به ثبت میرسانند، ولی پاکسازی آن، جدا از هزینههای هنگفتی که روی دست وزارت میراث فرهنگی میگذارد، هفتهها و گاهی ماهها و در چندین مرحله باید صورت گیرد و بسیار زمانبر خواهد بود.
آریا که بارها درباره وضعیت وخیم این اثر تاریخی هشدار داده است، اظهار کرد: ریختن زباله و پسماندهای خانگی و ساختمانی افراد بومی روی محوطه و درون عرصۀ قصراَبونَصر از دیگر دشواریهای پیش روی این یادگار ارزشمند ملی است که چندین سال است به یکی از چالشهای مهم آن تبدیل شده و صحنۀ زشت و زنندهای را به نمایش گذاشته است و همچنان دنباله دارد. مسؤولان میراث فرهنگی شهرستان شیراز و شهرداری و مدیریت شهری نیز تنها بیننده و نظارهگر این داستان هستند و تا کنون هیچ گونه کوششی برای جمعآوری زباله و پسماندها انجام ندادهاند و هرکدام توپ را به زمین دیگری میاندازد و از وظیفه خویش سر باز زده که جای اَفسوس و دریغ دارد. حتی با وجود فنسکشی در بخش ورودی این محوطه تاریخی در سال گذشته از سوی اداره کل میراث فرهنگی شیراز، همچنان زباله و پسماندها خودنمایی میکند. این در حالی است که شهرداری با همکاری اداره میراث فرهنگی میتواند با نصب تابلو هشدار، موضوع را به مردم بومی گوشزد و یادآوری کرده و مانع ریختن انبوه پسماند و زبالههای خانگی شده تا هم به یادگارهای تاریخی و ملی، ارج داده شود و هم چهره زشتی که برجای مانده، پاک شود تا اندک بازدیدکنندگان و گردشگران نیز اراده و تمایلی برای دیدن این یادمان ملی و با ارزش داشته باشند.
این کنشگر میراث فرهنگی در شیراز گفت: بیگمان بدترین دشواری این روزهای قصر ابونصر را باید ساختوساز در حریم درجه یک و چسبیده به عرصه آن دانست که شوربختانه با پروانه (مجوز) خود اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان فارس در سالهای گذشته (۱۳۹۸) صورت گرفته است که جای بسی شگفتی و پرسشهای بیشماری دارد و روشن نیست که بر چه پایه و اساسی، این اقدام نسنجیده و نادرست رخ داده است.
او با اشاره به بررسیهایی که انجام داده و شواهد و مستندات موجود، افزود: مدیرکل پیشین اداره میراث فرهنگی استان فارس با ساخت و ساز در حریم درجه یک قصراَبونصر بدون در نظر گرفتن قانونهای میراث فرهنگی که آشکار و شفاف است و به روشنی ساختوساز در حریم آثار تاریخی و فرهنگی را ممنوع کرده و در کتاب مجموعه قوانین و مقررات میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نیز به آن اشاره مستقیم شده، موافقت کرده است. این امر تخلف بوده و باید پاسخگو باشند. شهرداری شیراز در نامهای که در دیماه ۱۳۹۸ خورشیدی برای مدیرکل میراث فرهنگی استان فرستاده است، آشکارا درخواست انجام مرحله دوم عملیات محوطهسازی، بهسازی مسیر آبرو و کفسازی و اجرای تأسیسات برقی و مکانیکی را داشته و از فروردینماه سال ۱۴۰۰ خورشیدی عملیات عمرانی آغاز شده است.
آریا گفت: بنا به گفتههای کارشناسان میراث فرهنگی و بررسیهای میدانی که انجام دادم، بنا است در آینده در حریم درجه یک و چسبیده به عرصه قصراَبونصر بوستان بومی (پارک محلی) یا به گفتهای بوستان حاشیهای ساخته شود. باید دانست که ساخت یک بوستانِ حاشیهای نیازمند تأسیساتی همانند دستشویی، نمازخانه، وسایل ورزشی و سرگرمی، بوفه و دیگر تجهیزات مورد نیاز است که افزون بر زیر پا گذاشتن قانونهای میراث فرهنگی، بیگمان در آیندهای نه چندان دور آسیبهایی را به محوطه تاریخی قصر ابونصر خواهد زد و به یکی از بزرگترین چالشهای آینده تبدیل خواهد شد. از همین رو و به باور کارشناسان و کُنشگران میراث فرهنگی بهتر است تا ساختوسازها بیشتر نشده و در مرحله کفسازی بوده و هزینههای هنگفت و بیشتری خرج نشده، از دنباله کار پیمانکار پیشگیری کرد.
او اضافه کرد: کارشناسان میراث فرهنگی نیز موضوع چشمانداز یا همان دید بصری محوطه باستانی «قصراَبونصر» را مطرح کرده و خواستار توقف پروژه و ساختوسازها شدهاند. موضوعی که به نظر نمیرسد مسؤولان پیشین میراث فرهنگی استان به آن توجهی کرده باشند.
این پژوهشگر همچنین ساختوساز در حریم درجه یک قصر ابونصر را عامل نگرانکنندهای برای کاوشهای باستانی در این محوطه تاریخی دانست و افزود: کاوشهای باستانشناختی در این یادگار تاریخی به سالهای بسیار دور برمیگردد، این محوطه در سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۲خورشیدی (۱۹۳۱ تا ۱۹۳۳ میلادی) از سوی دانشگاه شیکاگو و موزه متروپولیتن نیویورک انجام شده و نیازمند چندین فصل کاوش است تا هم آثار پنهان و برجایمانده از این کاخ ـ دژ باستانی از دل زمین بیرون آید و هم عرصه و حریم درست و واقعی آن روشن شود؛ زیرا به باور بیشتر باستانشناسان و کارشناسان میراث فرهنگی، بخشی از محوطه باستانی قصراَبونصر، امروزه زیر خانههایی قرار گرفته است که در یکی دو دهه گذشته و بدون ضابطه و با تخلف روی محوطه، برپا شده است. روشنتر اینکه باید عرصه و حریم قصرابونصر را بسیار گستردهتر از آنچه امروزه نمایان است، دانست.
او با تاکید بر اینکه ساختوسازهای کنونی بیگمان به لایههای باستانشناسانه محوطه قصرابونصر آسیب جدی خواهد زد، اظهار کرد: یکی دیگر از دشواریهای پیش روی این پروژه ساختوساز، حضور نداشتن یک کارشناس باستانشناسی است؛ زیرا در هنگام عملیات و کَندوکاوها و پِیکَنیهای کارگران، بیگمان به مواردی برمیخورند که تنها حضور یک کارشناس باستانشناسی میتواند راهگشا باشد و اجازه و دستور دنباله کار یا توقف آن را بدهد. موضوعی که از سوی میراث فرهنگی به گونه کامل نادیده گرفته شده است و میتواند تهدیدی برای محوطه تاریخی و ارزشمند قصراَبونصر باشد. هرچند، به باور کارشناسان و کنشگران میراث فرهنگی باید هر چه زودتر از دنباله ساختوسازها پیشگیری کرد و توافقنامه میان میراث فرهنگی و شهرداری بازنگری و اصلاح شود.
آریا در ادامه گفت: برخی از کارشناسان اداره میراث فرهنگی دیدگاه دیگری دارند و ساخت بوستان محلی یا حاشیهای را طرحی ناخواسته و یا اجباری و به سود محوطه قصراَبونصر میدانند؛ زیرا به روایت این کارشناسان، زمینهای پیرامونی و حریم قصرابونصر در تصرف نهادهای دیگری بوده و آنها ادعای مالکیت زمینها را داشتهاند. همچنین اداره میراث فرهنگی با پیگیریهای فراوان و نامهنگاریها و گذشت زمان و به گفتهای به زور توانسته است زمینهای حریم و پیرامونی محوطه ملی قصرابونصر را پس بگیرد و به نام میراث فرهنگی سند بزند. از همین رو، برخی از کارشناسان میراث فرهنگی میگویند اگر طرح بوستان محلی در اینجا اجرا نمیشد، زمینهای پیرامونی محوطه قصرابونصر را تکه تکه میکردند و به مردم میفروختند و خانه و آپارتمان جای آن میساختند و میراث فرهنگی ناچار و ناگزیر چنین تصمیمی را گرفته است. از سویی، آن کارشناسان باور دارند که ساخت بوستان محلی شاید انگیزهای شود تا به سبب رفت و آمد مردم در آن، قصرابونصر مورد پاسداری و حفاظت بهتری قرار گیرد، اما نیاز به یادآوری است که قانونهای میراث فرهنگی یکشبه پدید نیامدهاند و از سوی کارشناسان کارآزموده و با نگرش به موقعیت جغرافیایی و اجتماعی کشور نگاشته شده و لازمالاجرا از سوی همه نهادها و اُرگانهای دولتی است و هیچکس یا نهادی فراتر از قانون نیست و نباید قانون اساسی را به بهانههای گوناگون زیر پا گذاشت.
او یادآور شد: ساخت بوستان محلی در حریم درجه یک قصرابونصر جدا از تخلف صورتگرفته، نمیتواند انگیزهای برای پاسداری و حفاظت آن باشد و برعکس آن دیدگاه، سبب چالشهای بزرگتری در آینده در زمینه حفاظت و نگهبانی از آن خواهیم بود. مهمتر از همه، اینکه به باور همه باستانشناسان و کارشناسان میراث فرهنگی حریم و عرصه واقعیِ قصرابونصر بسیار گستردهتر و بزرگتر است و بیگمان ساختوسازها به لایههای باستانشناسانه پنهان آن، آسیبهای برگشتناپذیری خواهد زد. از همینرو، باید هر چه زودتر از دنباله ساختوسازها پیشگیری کرد.
این پژوهشگر و کنشگر میراث فرهنگی بیان کرد: تصمیم نادرست و نسنجیده مدیرکل پیشین میراث فرهنگی استان فارس، هماینک دامان مدیران تازه واردشده اداره میراث فرهنگی استان را گرفته و به یکی از چالشهای بزرگ تبدیل شده است. در واقع، بهای کارهای غیرکارشناسی و تخلفهای مدیران پیشین میراث فرهنگی استان را باید اکنون مدیران تازهوارد میراث فرهنگی استان بپردازند. از سویی، میراث فرهنگی استان بر سر دوراهی گیر افتاده است؛ زیرا دنباله ساختوسازها در حریم درجه یک محوطه ملی قصرابونصر بر پایه قانون، تخلف و حتا جرم به شمار میآید و باید هرچه زودتر از آن، پیشگیری کرد و این درحالی است که خود اداره میراث فرهنگی استان در گذشته، پروانه کار را صادر کرده است!
کاخ ـ دژ منسوب به ابونصر در شمال شرقی شیراز و در بلوارنصرآباد یا جاده “کَفترک” و در هفت کیلومتری میدان گلستان، در بالای تپهای قرار گرفته است. این سازه یک دژ سنگی با الحاقات است که عناصر سازنده آن را سنگ و گچ تشکیل داده. در نمای این سازه از سنگهای بادبُر و در مغز کار از سنگ لاشه و گچ استفاده شده شده است. این اثر به عنوان نخستین بنای ثبتشده در استان با نام «تخت سلیمان» و با شماره ۱۳ در ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ در فهرست آثار ملی ثبت شده است.
*عکسها از جمشید رضایی، دوستدار میراث فرهنگی
بدون دیدگاه