چشم بسته به زنِ داخلِ قابِ نقاشی، زنی که زاده کوبیسم است و قابلهاش پیکاسو خیرهشده. مَرد حیرتزده است، همچون کسی که چهره مرگ را دیده باشد. احساسات او هموارهاما به طور مشخصی، متناقض و اندکی هم غیرقابل فهم بوده است، مانند ارتباطعجیبش با تصویری از زن آبی رنگ با دستانی گرهخورده در اثر پیکاسو. این مرد که بعداز ساخت بمب اتم گفت «اکنون من خود مرگ شدهام، ویرانگر دنیاها»، همانقدر در برابراین اثر حیرت کرد که در مقابل اولین آزمایش بمب هستهای جهان با اسم رمز «ترینیتی». آیا در این نقاشی هم مرگ را دیده بود؟
به گزارش ایسنا، کیلین مورفی ـ بازیگر نقش اوپنهایمرِ (فیزیکدان آمریکایی که به عنوان«پدر بمب اتمی» شناخته شده) ـ حین اقامتش در اروپا در موزهای قدم میزند. جواناست و نحیف. با قدمهایی آهسته از مقابل اثر Married life از راجر دلا فرسنای و The clockmaker منسوب به ایوان واسیلیویچ کلیون، هنرمند روس میگذرد. جوانک آشفتهاست و با کتی بزرگتر از قوارهاش اثری با سبک کوبیسم را نظاره میکند.
در بخشی از این فیلم، فیزیکدان دانمارکی و برنده جایزه نوبل، نیلز بور، او را تشویقکرده تا کمبریج را ترک کند و از جایی که با کار آزمایشگاهی خود دست و پنجه نرممیکند برود تا بر فیزیک نظری که اشتیاق واقعی اوست تمرکز کند. پس از ترک کمبریج اودر حال قدم زدن در موزه و دیدن آثار کوبیسم است.
اثر The clockmaker منسوب به ایوان واسیلیویچ کلیون، هنرمند روس، اثری است بهسبک کوبیسم.
کوبیسم در لغت به معنای کوب یعنی مکعب یا مکعبگری تعریف شده است؛ این سبکهنری را پابلو پیکاسو و جورج براک سال ۱۹۰۷ میلادی ایجاد کردند و در حال حاضر بهعنوان یکی از مکاتب هنری مهم سده بیستم تلقی میشود. کوبیسم محصول نگرشیفردگرایانه بر جهان بود. نامداران سبک هنری کوبیسم مضامین متفاوتی را ایجاد کرده وبه ترکیب صور هندسی پرداختند و در مرحلهای حتی به نوعی از تکرنگی رسیدند.
بعضی پژوهشگران هنر مهمترین دستاورد را بر هم نهادن و در هم بافتن پلانهای متعددو با زوایای دید همزمان و خلق نوعی فضای تصویری جدید میدانند؛ فضای کم عمقیکه بدون سه بعد نمایی به کار برده شده و حجم و جسمیت را با ایجاد زاویه دید متفاوتنشان داده است. هنرمندان کوبیسم که فرم را به همریخته بودند، جهان را در زمان ومکانی خاص مجسم نمیکردند و به نوعی با شکافتن پوسته ظاهری، از دیدگاهیمتفاوت به سوژه نگاه کردند. بر همین اساس بود که زوایای متعدد را به صورتی همزمانتصویر کردند اما بر این اساس که نشان دادند تمام زوایا امکانپذیر نبود، بخشی ازبینهایت را به تصویر درآوردند و با تنیدن زوایا در یکدیگر، تصویر را در سطوح نمایانساختند؛ به تعبیری کوشیدند کلیت یک پدیده را در یک سطح دوبُعدی نمایان سازند.
هنرمندان سبک کوبیسم که واقعگرایی مفهومی را به واقعگرایی بصری اولویت دادهبودند، نظامی عقلانی را به هنر راه داده و بهزعم خود واقعیت پدیده را به تصویرکشیدند؛ آن زمان بنمایه فلسفی این ابداع آنها، با کشفیات دانشمندان در حوزه علمفیزیک ارتباط برقرار میکرد؛ آنچه اوپنهایمر جوان را به قدم زدن در موزه و دیدن چنینآثاری واداشته را نیز میتوان با در نظر گرفتن همین ارتباط بررسی کرد.
The clockmaker منسوب به منسوب به ایوان واسیلیویچ کلیون
مسیر قدم زدن اوپنهایمر اما پرپیچ و تاب است. سرعت تغییر سکانس و ترکیبفضاهایی متفاوت اما مرتبط او را به شبهنگام باز میگرداند. شعله آتشی که شبهنگامروشن شده جرقهزنان بالا میرود و جوان، شکننده از میان شعلههای آتش به دنیایفیزیک کوانتوم قدم بر میدارد. از اولین قدمهایش در موزه تا اولین قدمهایش در راه خلقآتشی جهانی، کوتاه است.
دوربین، دست اوپنهایمر را بر کتاب «سرزمین هرز» به قلم تی اس الیوت نمایش میدهد،دست دیگر را بر چانه گذاشته و به شعلههای آتش چشم دوخته است. جرقههای نور درفضای سیاه رنگ، بُهتآور است و بعد نمایش آتش، دوربین بر چشمان آبیرنگ کیلینمورفی متمرکز میشود.
همزمان با تمرکز صحنه بر نگاه حیرتزده اوپنهایمر جوان، اثری از پابلو پیکاسو(۱۹۳۷) نمایش داده میشود. اوپنهایمر چشم در چشم پیکاسو، متحیر مانده و نمایششکنندگی عصبی، جاهطلبی، خودنمایی و اندوه کار آسانی نیست، اما این چهره ازسوی کیلین مورفی ـ بازیگر نقش اوپنهایمر ـ و کریستوفر نولان – نویسنده و کارگردان ـفیلم اوپنهایمر به تصویر کشیده شده است.
اوپننهایمر به اثری از پابلو پیکاسو (۱۹۳۷) خیره شده است. پیکاسو (۱۸۸۱ ـ ۱۹۷۳میلادی) در مالاگا، جنوب اسپانیا به دنیا آمده بود. پدرش نقاش بود اما اغلب طبیعت واجزای آن مانند پرندگان و … را به تصویر میکشید؛ او بیشتر عمر خود را استاد هنر وکیوریتوری در موزه محلی شهر بود. پیکاسو هم از سنین پایین به نقاشی علاقه نشانمیداد. در منابعی آمده از مادر پیکاسو نقل شده که اولین کلمات او «piz,piz» کلمهکوتاه شده «Lapiz» بوده که در زبان اسپانیایی به معنی مداد است.
در دورهای اما آثار پیکاسو با رنگ آبی شناخته شد؛ حدودا از سال (۱۹۰۱–۱۹۰۴) بیشتراز طیف رنگهای آبی در آثار خود بهره گرفت. بعضی تاریخنگاران اعتقاد دارند این دورهاز کار پیکاسو بیشتر تحت تأثیر افسردگی بعد از خودکشی یکی از دوستانش بودهاست. برخی از موضوعاتی که در دورهی آبی آثار پیکاسو به چشم میخورند کوری، فقرو گاه زنان هستند.
اوپنهایمر جوان (کیلیان مورفی) در طول اقامتش در اروپا با یک نقاشی کوبیسم از زنیآبی رنگ، نشسته با بازوهای متقاطع اثر پابلو پیکاسو روبهرو میشود. نمایش این اثراز تاثیرات هنر مدرن بر فیلم نولان است. نولان اغلب به این شیوههای انتزاعی کار خود رابا هنر معاصر پیوند میدهد. این نقاشی اکنون در موزه پیکاسو ـ پاریس است.
اوپنهایمر به نویسندگی و کارگردانی کریستوفر نولان در سال ۲۰۲۳ اکران شد. نولانفیلمنامه این فیلم را بر اساس کتاب «پرومته آمریکایی، پیروزی و تراژدی جی رابرتاوپنهایمر» اثر کای بِرد و مارتین جی شروین به تصویر درآورده است. بِرد و شروین هماوپنهایمر را یک «معما» میدانستند. از نظر آنان اوپنهایمر یک فیزیکدان نظری بود کهویژگیهای کاریزماتیک رهبری بزرگ را نمایش میداد و همزمان یک زیباییپرست بود کهمظهر تناقض محسوب میشد.
اما اغلب ارتباط میان نمایش اثری از پیکاسو، آثار هنری مختلف کوبیسم و رسیدناوپنهایمر به مفهومی از فیزیک کوانتوم را در ارتباط بین علم و هنر پیکاسو وجوددانستهاند؛ که برخی شباهتها میان هنر پیکاسو و پیشرفتهای فیزیک وجوددارد. نمایش اثر پابلو پیکاسو در فیلم اوپنهایمر نیز با صحنهای دیگر همراه میشود کهجرقههای نور و چرخش آبی آنها را نشان میدهد و به نظر میرسد که اوپنهایمر جوانشروع به درک فیزیک کوانتومی میکند. کوبیسم هم یکی از تأثیرگذارترین سبکهایهنرهای تجسمی در اوایل قرن بیستم بود که توسط پابلو پیکاسو (اسپانیایی،۱۸۸۱–۱۹۷۳) و ژرژ براک (فرانسوی، ۱۸۸۲–۱۹۶۳) در پاریس بین سالهای ۱۹۰۷ و۱۹۱۴ ایجاد شد.
در همین رابطه یک مجله آمریکایی با عنوان آرت نیوز نیز نوشته است که برخی معتقدندشباهتها بین تحولات هنر پیکاسو و تحولات فیزیک دلیل نمایش این اثر بوده است. بهنقل از «گرترود اشتاین» نیز آمده است که «چیزهایی که پیکاسو میتوانست ببیند،چیزهایی بودند که واقعیت خاص خود را داشتند، واقعیتی نه در مورد چیزهایدیدهشده، بلکه درباره چیزهایی که وجود دارند.»
همچنین اشاره شده است که پیکاسو و اوپنهایمر هر دو واقعیت را به عنوان مقولهایمنحصر به فرد تفسیر میکردند. پیکاسو آثار را با سبک کوبیسم خلق کرد که جهان را ازمنظرهای مختلف و در لحظات متعدد نشان داد، آثاری که با هنرهای زیبای معمولیمتفاوت بود و جهان را از یک منظر و لحظه به تصویر میکشید. این ویژگی به راحتی در«زنی نشسته با بازوهای ضربدری» (۱۹۳۷) هم دیده میشود؛ چراکه زاویه صورت زن ازروبهرو و نیمرخ در یک شکل ترکیب شده است؛ از سویی دیگر اوپنهایمر نیز از طریقفیزیک کوانتوم توانسته بود پدیدههای اتمها، «چیزهایی که دیده نمی شوند اما وجوددارند» و حتی ذرات کوچکتر را شناسایی و محاسبه کند؛ مانند نیمرخ زن آبی رنگ که اززاویه روبهرو نیز وجود داشت، اما دیده نمیشد.
البته ارتباط میان نمایش این اثر پیکاسو و اوپنهایمر میتواند گستردهتر نیز باشد.
گفته شده، نویسندگان مشترک کتاب «پرومته آمریکایی، پیروزی و تراژدی جی رابرتاوپنهایمر» به این موضوع نیز اشاره کردند که والدین اوپنهایمر مجموعه هنری قابلتوجهی را جمعآوری کرده بودند که شامل یک پیکاسو از دوره آبی او نیز بوده است؛ اثریبا نام «مادر و فرزند». در این کتاب همچنین آمده است که پس از نقل مکان اوپنهامیر بهآپارتمان خود در برکلی در سال ۱۹۳۴، پدرش یک لیتوگرافی کوچک پیکاسو را به او هدیهداد که روی دیوار نصبش کرد.
ارجاعات هنری در فیلم اوپنهایمر تصادفی نیستند. هنر و نوشتار مدرنیستی کهاوپنهایمر در لحظاتی از فیلم در آن غوطهور شده است، گویی از میل او برای فراتر رفتن ازجهان فیزیکی است، شاید این امر منعکسکننده هرج و مرجی باشد که بیشتر اوقات ذهناین دانشمند را گرفته بود؛ با این حال، برای مخاطب، این نقاشی یادآور دنیایی است کهبه سرعت در حال تغییر است و ساخت بمب اتم نیز، یکی از بزرگترین تغییرات در زندگیبشر بود که با واکنشهای بسیار گوناگونی نیز همراه شد چرا که اولین ساعات بامدادروز ۱۶ ژوئیه ۱۹۴۵ رابرت اوپنهایمر در مرکز کنترل، در پناهگاهی لحظهای را رقم زد کهدنیا را برای همیشه دگرگون کرد؛ با فاصله حدود ۱۰ کیلومتر از این پناهگاه درشنزارهای صحرای جورنادا دل موئرتو در ایالت نیومکزیکو، اولین آزمایش بمب هستهایجهان با اسم رمز «ترینیتی» در حال انجام بود.
بدون دیدگاه