جمشید پوراحمد
یک بانوی هنرمند ایرانی که شهرت جهانی دارد روی استیج می گفت؛ از یکی پرسیدند می دونی کی به همه محرمه ؟!
گفت بله؛ سوپر مارکت سر کوچهمون!
گفتم چطور مگه؟!
گفت؛ چون به همه شیر می ده!
در یک نیم نگاه بدون چشم انداز، وضعیت کشور به گونهای است که همه به هم محرم شدند!
در نداشتن برق، آب و در مواردی نان محرم هستیم. رفتنمان به مغازه آجیل، میوه، گوشت و مرغ و ماهی، لباس فروشی و در مواقعی حتی دکان بقالی ممنوع است، محرم هستیم،
از اینکه نمی توانیم برای تامین سلامتی به دکتر، بیمارستان و آزمایشگاه مراجعه کنیم محرم هستیم. از اینکه از اول تا پایان ماه باید برای پرداخت اجاره هزار بار بمیریم و نیمه جان شویم هم محرم هستیم و اشتباه بزرگ ما انسانهای زیرخط فقر، «محرمی!» که زندگی و روزگار غیر طبیعی ما برای مسئولین جانسوز، دلسوز و دلنواز امری بسیار عادی است!
باید به حافظه خود بسپاریم آدمهایی را که در سطح جامعه میبینیم و از هر نظر کاملاً در رفاه، آسایش و امنیت هستند، اینها اصلا آدم نیستند، بلکه رباتهای اکثرا ساخت چین و شوروی (با روسها که کلاً محرم هستیم) هستند!
مکانیزم این رباتها که ثروت اندوز، تنوع طلب، خوشگذران، خوش خوراک و در مکانهایی به اندازه وسعت پارک ملت، عادت به زندگی دارند!
اما در میان این میدان مین زندگی اکثر رانندههای اسنپ هستند که از خانواده به مسافر نزدیک و محرمتر باید باشند!
اینها پرسشهای ماست؛
اینکه اسنپ متعلق به کیست و درآمدش در کل کشور رقم نجومی است؟!
اینکه نهایت دسترسی ما و شما به یک شماره اصولا بی جواب پشتیبان است!
اینکه موظف هستی در پایان سفر به راننده امتیاز بدهی و از صفر تا صدش بی تاثیر است!
اینکه وقتی سوار میشوی و اولین درخواست راننده، که سفر را لغو کن! و درخواست دوم، می شود مبلغ را اینترنتی پرداخت نکنی؟!
اینکه ظاهراً اسنپ بالای بیست هزار راننده دارد و از شخصیت فردی، اجتماعی و اخلاقی راننده هیچ اطلاعی ندارد!
اینکه ماشینهایی در این ناوگان بزرگ و پرمخاطره در تردد هستند…که چنانچه ده ماشین پراید را درچرخ گوشت بیندازی، نتیجه یک سیخ کوبیده از پوست و آشغال مرغ بیرون می آید!
اینکه از راننده تاکسی، کاسب، جوشکار، آشپز، بنگاهی، کارمند و لغایت…
در مسیرهای رفت و آمد خود و به قول خود اسنپ میزنند!
اینکه در اسنپ از راننده بازیگر، منتقد، سیاستمدار، واسطه، دکتر، مهندس و متخصصین سرک کشیدن به حریم خصوصی مسافران و در مواردی مزاحمت حضوری و تلفنی و هیچکس مثل دیگر نارسایی و معضلات کشور جوابگو نیست!
اما در این شهر پر جمعیت اسنپی، متاسفانه هستند مردان و زنان بازنشسته که باید روز و شب در این هوای آلوده و ترافیک مرگبار برای گرداندن چرخ زندگیشان، کار کنند. جوانان تحصیل کرده و متخصص که در اسنپ حضور دارند و در مواردی سرشار از خلاقیت و دانش هستند، این جوانان توانایی و لیاقت اداره امور کشور را به بهترین شکل ممکن دارند و در پایان بانوانی که از جنس مادر، شرافت، انسانیت، تعهد و صدها هنر که در وجودشان جاری است در اسنپ حضور دارند؛ مثل الهه و الهههای نوعی که روی پای خود ایستاده و نان آور خانواده هستند و قابل تحسین…
بدون دیدگاه