11:56

سهیل کاکاوند ـ نوازنده تار ـ که چندی پیش در سری اجراهای آنلاین «ماه و نوا» به روی صحنه رفته بود، درباره حس و حال تجربه حضور در کنسرت های مجازی چنین گفت: در نخستین تجربه کنسرت آنلاینم با همراهی گروه بزرگ‌تری به سرپرستی استاد علی اصغر عربشاهی (نوازنده تار) به روی صحنه رفتیم. در آن زمان متوجه شدم که حضور تماشاگر خیلی می‌تواند روی احوالاتی که نوازنده حین اجرا دارد، اثر داشته باشد. وقتی که سالن خالی است این مسئله تا حدی متفاوت می‌شود؛ یعنی نمی‌توان انرژی خاصی از محیط و فضای سالن دریافت کرد، هنرمند تنها است و ارتباط حسی بین شنونده و نوازنده برقرار نمی‌شود.
این هنرمند در ادامه صحبت هایش درباره دومین تجربه کنسرت های مجازی بدون تماشاگر به ایسنا توضیح داد: در اجرای دوم متوجه شدم که شاید بتوان این خلأ را به گونه‌ای در ارتباط بین نوازنده‌ها پوشش داد. اگر نوازنده‌ها بتوانند در تمرین ها با هم ارتباط حسی و هنری برقرار ‌کنند، وقتی زمان اجرای اصلی برسد، به دلیل آنکه این ارتباط زمینه قوی‌ای دارد باعث می‌شود، روی صحنه، اجرایی را به نمایش بگذارند که از نظر حس و حال به آن چیزی که در حضور مخاطب اجرا می‌شود، نزدیک است.
این هنرمند در توضیح این مساله به اجرای اخیر خود اشاره کرد و گفت: در اجرای اخیر به همراه دو تن از دوستانم از جمله مسعود آزین نوازنده تار (که در یک اثر آواز را هم عهده‌دار بود) و علی عابدین نوازنده سنتور که از دوره تحصیل در هنرستان موسیقی با هم بزرگ شده‌ایم، حضور داشتم. پیش از تمرین اصلا نمی‌دانستیم باید چه چیزی را اجرا کنیم و بیشتر قطعات حین تمرین‌ها و به شکل گروهی ساخته شد. نحوه شکل گیری کارها، ارتباط حسی را بین ما بیشتر کرد؛ چون وقتی به صورت گروهی یک اثر هنری را خلق می‌کنید باید توانایی کنار آمدن با ایده‌ها و نظرهای دیگران را داشته باشید و این مساله‌ای بود که در تمرین‌های ما وجود داشت. در نتیجه سه اثر در حین تمرین‌ها ساخته شد و دو قطعه‌ی دیگر را پیشتر ساخته بودم که در تمرین‌ها تنظیم مجددی روی آنها صورت گرفت.

او درباره مدت زمانی که برای تمرین در اختیار داشتند، بیان کرد: زمان ما خیلی کم بود و هر روز که فرصتی بود تا تمرینی داشته باشیم آن را از دست نمی‌دادیم. اوایل خرداد ماه قرار اجرا را گذاشتیم و اوایل تیر به روی صحنه رفتیم.

همچنین از این هنرمند سوال کردیم که بحران کرونا و کم شدن اجراها و کنسرت‌ها از لحاظ مالی تا چه حد بر کار او به عنوان یک فعال موسیقی ایرانی اثرگذار بوده است؟ پاسخ داد: درآمد از طریق کنسرت برای نوازنده حوزه موسیقی کلاسیک ایرانی، نواحی یا کلاسیک غربی سال‌هاست که تبدیل به رویا شده است. مسئله‌ای که اکنون وجود دارد این است که غالبا نوازنده‌ها منبع درآمد اصلی‌شان آموزش است و عده‌ای علاوه بر آن، به ضبط و مشارکت در ساخت آثار موسیقایی نیز می‌پردازند. البته برخی از موسیقیدان‌ها به ساخت ساز نیز می‌پردازند که معمولا و قاعدتا سازندگان ساز نوازندگان حرفه‌ای نیستند که بتوانند اجرای حرفه‌ای داشته باشند. ولی اینکه بخواهیم از راه این موسیقی و صرفا اجرا، امرار معاش داشته باشیم، امری است که سال‌ها است برای ما میسر نبوده و به دوره کرونا محدود نمی‌شود.

او توضیح داد: علت این امر این است که برنامه منظمی برای اجرای اکثر نوازندگان حوزه‌های مختلف موسیقی وجود ندارد؛ مثلا اگر بخواهیم همین اجراهای آنلاین را در نظر بگیریم، متوجه می‌شویم که فردی مانند خود من آخرین بار سال گذشته به روی صحنه رفته‌ و تقریبا یک سال هیچ اجرایی نداشته. این وضعیت برای اغلب دوستان و آشنایانم به همین صورت بوده است.

«از آنجایی که بسیاری از نوازندگان موسیقی ایرانی به تدریس می‌پردازند، این سوال در ذهن متبادر می‌شود که آیا برای این تعداد استاد متقاضی کافی وجود دارد که بتوانند از طریق تدریس گذران زندگی داشته باشند؟»

کاکاوند گفت: شاید فضاهای مجازی مانند اینستاگرام، یوتیوب، یا شنیدن صدای ساز از رادیو و تلویزیون توانسته تا حدی خانواده‌ها را مجاب کند که حضور موسیقی در زندگی می‌تواند مفید باشد. همچنین زمانی که خانواده‌ها از طرق مختلف می‌بینند که حضور موسیقی در زندگی خانواده‌های خارج از ایران چه جایگاه مهمی دارد، تصمیم می‌گیرند که آموزش موسیقی در خانواده‌شان جریان داشته باشد. البته گاهی اوقات علت اینکه خانواده‌ها فرزندانشان را به کلاس موسیقی می‌فرستند، این است که نیاز خود را نسبت به یادگیری موسیقی برآورده کنند؛ زیرا در دوران جوانی و نوجوانی که قصد یادگیری موسیقی را داشته‌اند معمولا منع شده‌اند و در آن برهه، موسیقی کار خیلی باارزشی تلقی نمی‌شده است. به همین جهت خیلی از والدین یادگیری موسیقی را همانند یک عقده فروخورده به فرزندشان تحمیل می‌کنند در صورتی که خیلی وقت‌ها شاید فرزندشان چندان علاقه‌ای به موسیقی نداشته باشند.

این نوازنده تار ادامه داد: از طرفی گاهی افراد در سنین بالاتر هم به علت آنکه در کودکی یا نوجوانی نتوانسته‌اند موسیقی را فرا بگیرند، اکنون که مستقل شده‌اند برای یادگیری آن به کلاس می‌آیند و هر کدام به اندازه توان خود یاد می‌گیرند. حال در این بین عده ای هستند که چون از کودکی در خانواده خود موسیقی خوب گوش ‌داده‌ و حافظه شنیداری خوبی دارند می‌توانند در کلاس‌های ساز موفق واقع شوند. ولی در نسل جدید چون معمولا موسیقی خوبی در سطح جامعه شنیده نمی‌شود و شاید حتی دیگر کیفیت هنری موسیقی مورد توجه آن‌ها نباشد، گاهی دیده می‌شود افراد در دریافت نکات ساده موسیقی هم درمی‌مانند و یادگیری برایشان خیلی سخت است.

او تصریح کرد: به هر حال تقاضا برای یادگیری موسیقی هست، ولی اینکه بگوییم برای همه شاگرد هست و همه می‌توانند به راحتی از این راه زندگی کنند، درست نیست. گاهی حضور فعال در اینستاگرام یا کار در آموزشگاهی معتبر می‌تواند شاگردهایی به همراه داشته باشد ولی برای خیلی‌ها نیز درآمد و تعداد شاگرد آنقدر کم است که باید کار دیگری در کنار تدریس داشته باشند.

در پایان نظر او را درباره برگزاری کنسرت خیابانی در شرایطی که شاید تا مدت‌ها امکان بازگشت به سالن‌ها فراهم نباشد را جویا شدیم؟ اظهار کرد: اگر زیرساخت‌ها فراهم باشد و از نظر دولتی حمایت صورت گیرد و تمام امکانات فنی مورد نیاز مهیا شود، قطعا اکثر هنرمندان موافق خواهند بود.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *