سارا گلستانی، روانشناس درباره جلوگیری از ترویج خشونت از طریق فیلم و سریال ها پیشنهاد داد: بهتر است بعد از پخش هر فیلم و سریالی که با خشونت همراه است، یک دوره نقد و بررسی روانشناختی برگزار شود.
این کارشناس ارشد مشاور خانواده در گفت و گویی با ایسنا در همین زمینه توضیح داد: راهکار من به عنوان یک روانشناس درباره پرهیز از خشونت در سریال ها یک راهکار آموزشی است، چون ما نمی توانیم مقابل این تجربه ها را بگیریم ولی می توانیم تا جای ممکن به این تجربه ها نگاه عمیقی داشته باشیم و دستاوردهای تجربه را درست به دست بیاوریم؛ بنابراین چه خوب است که بعد از پخش هر فیلم و سریال خشونت بار، یک دوره نقد و بررسی روانشناختی برگزار شود و به شخصیت ها و چرایی پرخاشگری ها و خشونت ها بپردازیم و ریشه یابی کنیم. با این کار می توانیم یک آموزش روانشناختی بعد از آثار داشته باشیم که خیلی هم کمک کننده هستند.

فیلمساز مقصر است یا مردم خشونت می خواهند؟

گلستانی همچنین درباره اینکه در پرداخت بی رویه به خشونت و استقبال از آن، چقدر سازندگان در تغییر ذائقه مخاطب نقش دارند و چقدر علاقه مخاطب باعث گرایش فیلمساز به این موضوعات می شود؟ خاطرنشان کرد: این موضوع دو سویه است؛ یعنی یک طرفه نیست. قطعاً یک کارگردان دست روی مسائلی می گذارد که برای مخاطب جذابیت بیشتری داشته باشد و بتواند مخاطب را با خود همراه کند. از طرفی مخاطب هم وقتی می بیند موضوعی روی او تاثیر می گذارد، احساس می کند جذاب است و سریال را دنبال می کند و تقاضا دارد. فیلمساز، برآمده از همین جامعه است و موضوع فیلم و سریال هایش را از دل همین مردم انتخاب می کند.
او سپس در پاسخ به پرسشی درباره دلیل پرداخت پررنگ به موضوع خشونت در سریال ها، گفت: شخصا در این قضیه معتقدم خشونت و مسائل جنسی با هم اند. این دو، از عواملی هستند که زندگی را فعال می‌کنند و به جریان می‌اندازند و انرژی‌های دوستی را فعال می‌کنند، طبیعتاً بیان این دو موضوع در سریال سازی هایمان هم مورد توجه قرار می گیرند اما در کشور ما به طور مستقیم به آنها پرداخته نمی‌شود ولی می‌بینیم به حواشی آن ها که عشق است زیاد پرداخته می شود و دلیلش هم این است که در کل هیجان برای روان افراد مثل هوا می ماند.

هیجان سرکوب شود خشونت بیشتر می شود

این روانشناس در عین حال اظهار کرد: طبیعی است که وقتی هیجان فعال شود و به کار بیفتد، آدم‌ها هم می‌توانند چرخه زنده بودنشان را از لحاظ روانشناختی احساس کنند؛ حالا اینکه چرا توسط برخی افراد به این موضوعات بیشتر و یا کمتر توجه می‌شود، بستگی به خیلی مسائل دارد. اگر در اینجا نگاه جامعه شناختی به موضوع داشته باشیم، بخشی از آن به این بستگی دارد که در آن جامعه چقدر هیجان غریزی خشم یا هیجان اصیل خشم پذیرفته شده است؛ به عنوان مثال آیا در زندگی روزمره از آن استفاده می‌شود یا خیر؟ به نظرم هر چقدر هیجان آدم ها در جامعه سرکوب شده تر باشد، احتمال گرایش شان به دیدن صحنه های خشونت بار بیشتر است.
گلستانی در تکمیل همین بحث گفت: دیدن صحنه های خشونت بار برای افرادی که هیجانشان سرکوب می شود، نوعی تصفیه روانی و پالایش است، تصویر ذهنی برایشان می سازد و باعث می شود با همذات پنداری خودشان را جای شخصیت ها قرار داده و خشمی را که نتوانستند در جایی بروز دهند آن را در دیدن فیلم و سریال تجربه کنند.
وی با اعتقاد بر اینکه «خیلی مسائل در بروز خشونت موثر است»، از یک نگاه کمی دورتر به این قضیه نگاه کرد و گفت: «به نظر می رسد بشر کم کم جای هیجان، خشمش را پیدا کرده است؛ البته ممکن است کرونا هم در تشدید خشونت در جامعه نقش داشته باشد، در نتیجه به روش های تصویرسازی و همذات پنداری با قهرمانان فیلم و سریال ها بیشتر کمک کند، چون دیگر معاشرت خیلی کمک کننده نیست.

کم کم می فهمیم خشممان چه کارکردی دارد

این کارشناس روانشناسی و مشاور خانواده، در بخشی دیگر از صحبت هایش بیان کرد: در حال حاضر و در این شرایط استقبال از خشونت در سریال های تلویزیون امری طبیعی است. وقتی ما در فرآیند یادگیری خودمان هستیم و می دانیم احساساتمان در کجا و به چه دردی می خوردند، طبیعی است که از قسمت ناپخته آن ابراز هیجان، عبور کنیم که خشونت و پرخاشگری است. در حال حاضر اگر می بینیم مردم خیلی زیاد به این تم علاقه دارند و در فیلم و سریال ها استقبال می‌کنند، نشان‌دهنده این است که احتمالاً داریم از این قسمت ناپخته آن را تجربه می‌کنیم و ان شاءالله در آینده‌ای نه چندان دور بتوانیم کم کم بفهمیم خشممان چه کارکردی دارد.
گلستانی در پایان گفت و گوی خود با ایسنا خاطرنشان کرد: به نظرم پرداخت به خشونت در فیلم و سریال ها لزوما هم خیلی هم بار منفی ندارد و می تواند حتی آموزنده هم باشد. من شخصاً برچسب خوب یا بد روی خشونت در فیلم و سریال ها نمی گذارم چون به هرحال جزو مراحلی است که ما آن را تجربه می کنیم تا به بلوغ برسیم. به عنوان مثال وقتی یک آدم به دنیا می آید از ۱۲ تا ۱۷ سالگی هیجانات بلوغش را تجربه می کند و در چنین شرایطی هم باز این هیجانات را تجربه می‌کند؛ بنابراین چندان عجیب و غریب نیست و در مجموع یکسری تجربه‌هایی را کسب می‌کند تا به نقطه بلوغ برسد که به نظرم این، قسمت جهانی اش است و در همه دنیا این اتفاق می افتد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *