9:53

بانی‌فیلم – دیبا داودی: نشریه نیویورک‌تایمز مانند سال‌های گذشته، دست به انتخاب بهترین هنرپیشگان سینما در سال ۲۰۲۱ زد.
چهره‌های این فهرست برترین‌ بازیگران سینما در سال ۲۰۲۱ در حالی از سوی متقدان نیویورک تایمز معرفی می‌شوند که اقتصاد صنعت سینما به دلیل پاندمی ویروس سوغات چین، سال ناخوشایندی را پشت سر گذاشت.
فهرست هنرپیشگان منتخب نیوریورک تایمز به این شرح است:

 

 

 

دنزل واشنگتن؛ «تراژدی مکبث»


ترکیب دنزل واشنگتن با داستان شکسپیر ترکیبی است که شکست نخواهد خورد و شکوه و عظمت آن حتی قبل از دیدن فیلم، قابل پیش بینی است.
با این حال رویکرد واشنگتن در به تصویر کشیدن نقش مکبث چیزی بسیار فراتر از قابل پیش‌بینی است؛ مکبث یک سرباز و شوهر وفادار است که در ابتدا به نظر می‌رسد ویژگی اصلی او خستگی پایان‌ناپذیر است. اینکه او چگونه از آن حال خسته به شیدایی آدمکشی می‌رسد، تراژدی داستان است.
جوئل کوئن مکبث را مانند یک فیلم ترسناک ساخته است و ترسناک‌ترین جنبه آن این است که قهرمان اصلی ‌فیلم از خودش به وحشت می‌آید.

کریستن استوارت؛ «اسپنسر»


در فرهنگ معاصر، کریستن استیوارت و دایانا پرنسس ولز چهره‌های ناشناخته‌ای نیستند؛ این دو مانند بسیاری از چهره‌های مشهور ممکن است به نظر شخصیتی سطحی و شاید مرموز بیایند.
هر دو آنها طعم ناخوشایند شهرت را چشیده‌اند و شاید به همین دلیل است که استیوارت توانسته در فیلم «اسپنسر» چهره دقیقی از دیانا را به نمایش بگذارد.
در پس این ایفای نقش، اما راز ساده‌تری نهفته است، اینکه بازیگری مانند کریستین‌ استوارت که به توانایی خود اطمینان دارد از پس اجرای هر نقشی برمی‌آید!

ویل اسمیت؛ «ریچارد پادشاه»


ویل اسمیت با اینکه یکی از بزرگترین ستاره‌های سینمای جهان است، اما اغلب اوقات در نقش خود فرو نمی‌رود و لهجه و زبان بدن شخص خودش را‌ در تمامی نقش‌هایش نمایان می‌سازد!
این ویژگی نه تنها از ‌شایستگی این بازیگر نمی‌کاهد بلکه جذابیت خاصی را نیز به بازی‌های او می‌دهد مانند حضورش در «ریچارد پادشاه» که در نقش پدر ستارگان تنیس، ونوس و سرنا ویلیامز که به این نقش جذابیت خاصی اضافه می‌کند.

روث نگا؛ «گذر»


نقش روث نگا در «گذر» حول مجموعه‌ای از معما‌ها شکل گرفته است.
اصلی‌ترین معما این فیلم که از رمان “گذر” نوشته نلا لارسن در سال ۱۹۲۹ اقتباس شده است، این است که بالاخره شخصیت کلیر کندی سفیدپوست است یا سیاهپوست؟ نکته اصلی که این فیلم بر آن تاکید می‌کند این است که پاسخ دادن به این سوال ساده نیست.
کلیر نه تنها به ظاهر سفیدپوست است، بلکه خود مرتب بین مرزهای نژادی حرکت می‌کند.
روث نگا این نقش را با یک آزادی بازیگوشانه همراه می‌کند و حس ترس کلیر را از این معما خطرناک به مخاطب القا می‌کند.

گبی هافمن، «یالا بیا»


یکی از نادرترین اتفاقات در سینما، ایفای نقش باورپذیر از یک شخص روشنفکر است!
چیزی که کاراکتر «ویو» با بازی گابی هافمن را متفاوت می‌سازد این است که او نه تنها باهوش به نظر نمی‌رسد، بلکه اندیشیدن به وضوح فعالیت اصلی زندگی اوست.
ما او را به عنوان پرستار صبور یک همسر بیمار روانی، به عنوان مادر گاه خشمگین یک کودک ۹ ساله و به عنوان خواهر یک مرد مهربان اما مشکل‌دار می‌بینیم.
هافمن نقش یک معلم، نویسنده و محقق را بازی می‌کند و بازی او آنقدر قانع‌کننده است که در انتهای فیلم می‌خواهید در کلاس درس او حاضر شوید و ‌یا یکی از مقالات او را بخوانید!

هیدتوشی نیشیجیما؛ «ماشینم را بران»


شخصیت «یوسوکه کافوکو» مدت کوتاهی قبل از مرگ همسرش متوجه خیانت او می‌شود. او در بیشتر فیلم از غم و اندوه و حس بی‌تعهدی زجر می‌کشد. اما این احساسات تنها قضاوت مخاطب است و شاید حس واقعی این شخصیت چیز دیگری باشد.
این فیلم که توسط ریوسکه هاماگوچی از داستان هاروکی موراکامی اقتباس شده است، به آرامی فرضیات ما در مورد یوسوکه و موقعیت او را آشکار می‌کند تا در نهایت به درکی تقریباً معنوی می‌رسیم.
هیدتوشی نیشیجیما مهره اصلی این بازی است. حضور محجوب و غمگین او یک شوخ‌طبعی تیز و هوش انتقادی را پنهان می‌کند. در ابتدا دلسوزی برای او آسان است. آنچه سخت‌تر و بسیار ارزشمندتر است، درک اوست.

فینیکس؛ «یالا بیا»


گرچه واکین فینیکس به تغییرات شدید برای ایفای نقش‌هایش معروف است‌. مهارت کلیدی این بازیگر برنده اسکار ظرافت‌اش است. او در قالب نقش خود فرو می‌رود و تمامی حرکات کوچک و گهگاه غیر قابل رویت شخصیت را به نمایش می‌گذارد.
فینیکس در نقش یک خبرنگار رادیویی کمابیش مشکل‌دار است که از خواهر‌زاده‌اش مراقبت می‌کند.
فینیکس برای این نقش هم جسم خود را متحول کرده؛ شانه‌های خمیده و کلام آرام او به مخاطب این اطمینان را می‌دهد که فینیکس همان شخصیت غمگین و مهربانی است که در این داستان می‌بینیم.

تامپسون؛ «گذر»


اگر نقش «کلر» با بازی روث نگا معمای فیلم «گذر» باشد، شخصیت «ایرنه ردفیلد» با بازی تسا تامپسون، مصمم به حل آن است.
«ایرنه» محترم و محتاط در تضاد با «کلیر» جسور و بی‌احتیاط است و به همین دلیل در حضور دوستش از ناراحتی مرموزی رنج می‌برد. آیا این احساس حسادت و کینه است یا عشق و هوس؟

بو برنهام؛ «داخل»


در این ویژه برنامه نتفلیکس -که تنها در یک اتاق در دوران قرنطینه فیلمبرداری شده- بو برنهام نقش خودش را بازی می‌کند: مردی باهوش و خلاق در آستانه ۳۰ سالگی که تلاش می‌کند بفهمد چه کاری را باید انجام دهد.
او آهنگ‌های کمدی می‌خواند و روح و جسم خود را عریان می‌سازد او درباره وحشتناک بودن لحظه‌های تنهایی و قرنطینه تامل می‌کند.
برنهام نه تنها نقش خودش، بلکه نقش کل کاربران اینترنت را بازی می‌کند، صداها، حالت‌ها، شوخی‌ها و شخصیت‌های سطحی که در ذهن هر یک از ما زندگی می‌کنند.

جوزفین و گابریل سانز؛ «مامان کوچک»


درام روان‌شناختی «مامان کوچک» به قدری عجیب و ظریف است که حتی توصیف آن نیز ممکن است نکته داستان را افشا کند!
خواهران دوقلو داستان ارتباط کاملاً طبیعی و راحتی با یکدیگر دارند و در نهایت می‌توانند پیوند خواهرانه گرم و بازیگوش خود را به چیزی آزاردهنده و دلخراش تبدیل کنند.

بندیکت کامبربچ؛ «قدرت سگ»


بندیکت کامبربچ در ایفای نقش مردان اعجوبه و نخبه متخصص است؛ از شرلوک هولمز گرفته تا دکتر استرینج و آلن ترینگ.
شخصیت «فیل بربانک» در «قدرت سگ»، یک دامدار اهل مونتانا در دل غرب وحشی نیز از همین دسته نقش‌هاست.
کامبربچ فارغ التحصیل دانشگاه ییل، باهوش و با استعداد موسیقی، با ذهنی سریع و استعدادی وافر در طعنه زدن است! اما این شخصیت تنها چیزی است که «فیل» بروز می‌دهد و شخصیت واقعی او سوال‌برانگیز است. آیا او قهرمان است یا یک هیولا؟ فیلم به آرامی به سمت پاسخ دادن به این پرسش حرکت می‌کند و کامبربچ هم خود راز شخصیت «فیل» را به آسانی افشا نمی‌کند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *