جبار آذین
داستان فعالیت هنرمندان و سینماگران کشور،‌ مانند خودِ فعالیت‌های هنری و فرهنگی و سینمایی،‌ در کشور به دلیل انواع بازی‌های سیاسی،‌ سیاست‌های سلیقه‌ای و ممیزی‌ها،‌ تلخ و سیاه و نتیجه سیاهکاری‌ها و سیاه‌بازی‌های نامدیران سینما،‌ هنر و فرهنگِ دولتی و دولتیان رنگارنگ سیاسی است.‌
وقتی مسئولان و مدیران هنر و فرهنگ و سینما در ایران،‌ ملی و مردمی نیستند و تولید آثار هنری هم به این آفت مبتلا هستند و تولیدات به همسو و فرمایشی،‌ و غیرهمسو و مردمی و هنرمندان به خودی و غیرخودی و بودجه و امکانات تولید آثار فرهنگی و هنری میان حزبی‌ها تقسیم شده است،‌ صحبت درباره فعالیت و یا عدم فعالیت هنرمندان،‌ خنده‌دار است.‌ آن هم از سوی کسانی مانندِ جناب وزیر ارشاد و مدیران و معاونانش که اشتباهی‌اند!‌
لذا سخنان این گونه افراد شعاری و سیاسی و توخالی است.
پرسش مهم اینکه،‌ هنرمندان و سینماگرانی که بر اساس نگرشهای حزبی و سلیقه‌ای آقایان ممنوع شده‌اند،‌ چه کسانی هستند؟‌
آیا این‌ها از خارج و یا از کره ماه به ایران آمده و به کار هنری مشغول شده‌اند یا از میان همین ملت برخاسته‌اند و اگر ملی و مردمی‌اند، چرا و چه کسانی آن‌ها را ممنوع‌الفعالیت کرده‌اند؟‌
آیا این هنرمندان،‌‌ دشمنان مردم و وطن خودند یا عده‌ای منافع‌طلب برمبنای سلیقه،‌ سیاست و تعلقات جناحی و حزبی،‌ چون نقد و اصلاح ناپذیرند و آثار هنری و فرهنگی نوشتاری و سینمایی نقادانه را نمی‌پذیرند و پسندشان،‌‌ تولیدات دروغین و بله قربانگویانه است،آن‌ها را ممنوع‌الفعالیت کرده‌اند؟‌
واقعیت اینکه،‌ این هنرمندان راستین،‌ آزاده و ملی نیستند که باید ممنوع‌الفعالیت و ممنوع الورود و ممنوع الخروج از کشور شوند،‌ چون اینان جز هنر و حق گویی،‌‌ مرتکب خطا و گناهی نشده‌اند و مقصرانِ واقعی همان کسانی هستند که آن‌ها را از زندگی و فعالیت ممنوع کرده اند.‌
به همین دلایل،‌‌ مسخره است،‌ پیش‌تر جماعتی تندرو،‌‌ هنرمندان را ممنوع کرده اند،‌ اکنون از سوی گروهی دیگر در رقابت و بازی سیاسی با آن‌ها از آزاد شدنِ فعالیت هنرمندانی که خود،‌ خانه‌نشین‌شان کرده‌اند،‌ دم می‌زنند،‌ حق این است که اینان نیز مانند رقبای خود،‌ بازی می‌کنند و دروغ می‌گویند.‌‌
درحقیقت،‌ همگی اغواگری می‌کنند و هنر و هنرمندان را بازیچه امیال و اهداف خود قرار داده‌اند.‌
از همین رو،‌ به این نوع افراد اعتماد و اطمینانی نیست و سخنانش،‌ پوچ و بیهوده و فریبکارانه است.‌
حق آن است که به جای هنرمندان،‌ باید این قبیل مدیران،‌ وزیران و مسئولان،‌ به علت غلط‌هایشان،‌ ممنوع‌الفعالیت شوند.‌
آیا این اتفاق بزرگ در ایران خواهد افتاد؟‌ هرگز! بنابراین حرف‌ها و سخنان آن‌ها،‌ بازی و فریب و ریاست.
تا مسئولان و مدیران کشور،‌ ملی و مردمی نشوند،‌ هنر وهنرمندان هم نمی‌توانند،‌ ملی و مردمی و آزاد شوند و این قصه پوشالی قدیمی،‌ باز هم ادامه خواهد داشت تا…
بد نیست،‌ آن چند تن مسئولی که هنوز وجدان خود را نکشته‌اند،‌ به این موضوع بیندیشند که در این سال‌ها چه بر سرِ هنر و هنرمندان مملکت آورده‌اند که صدها تن خانه‌نشین،‌ عده‌ای مهاجر و گروهی خارج‌نشین شده‌اند.
ایران و فرهنگ و هنر وسینمای آن،‌ باید از آلوده‌ها و آلودگی‌ها پاک شود تا نور و روشنایی در کشور بتابد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *