در نوجوانی فکر می کرد از «کمال الملک» هم بهتر می تواند کار کند. وجودش سرشار از میل به نوآوری بود و می خواست اثری بسازد که خودش طرح و الگوی آن را ریخته باشد. بزرگتر که شد، فهمید ماجرا پیچیده تر و عمیق تر از آن است که سال ها قبل فکر می کرده اما به حدی خلاقیت و هنرش را شکوفا کرد که به راستی برای فرهنگ و هنر کشور کم از کمال الملک ها تاثیرگذار نبود.
«محمد بهرامی» هنرمندان بسیاری را به فرهنگ ایران زمین تحویل داد؛ چنانچه بزرگانی چون مرتضی ممیز، محمد تجویدی، آیدین آغداشلو، محمد احصایی، علی اکبر صادقی، پرویز کلانتری، بوریس آسیریان و … زمانی در آتلیه های او کار و تجربه اندوزی می کردند.
به گزارش خبرنگار ایسنا، مراسم تشییع پیکر محمد بهرامی، طراح گرافیست و نگارگر فقید کشورمان صبح امروز از مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
آیین وداع با محمد بهرامی، هنرمند سرشناس کشورمان با حضور اعضای خانواده و نزدیکان و جمعی از هنرمندان، دوستان و شاگردان این هنرمند باسابقه پنجشنبه ـ ٢٨ اردیبهشت ماه ـ از مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای مراسم مرشد محسن میرزا علی به نقالی پرداخت و برای آیین وداع با محمد بهرامی نقلی از رستم و سهراب را اجرا کرد.
نقل قول های جذاب از محمد بهرامی
ساعد مشکی ـ طراح گرافیک ـ با حضور در این مراسم در سخنانی گفت: حال این روزهای ما مصداق گفته بزرگواری است که قرن ها پیش گفت «چگونه باشد حال کسی که هر روز یک منزلگاه به مرگ نزدیک تر می شود.»
او در ادامه اظهار کرد: سال ١٣٨٣ این افتخار را داشتم طبق لیستی که استاد مرتضی ممیز به من دادند برای گفت و گو خدمت استاد محمد بهرامی رسیدم. ایشان باوقار و مهربان بودند. ساعت ها وقت گذاشتند و من تکه هایی از آن مصاحبه ها را می خوانم.
او در ادامه بخش هایی از مصاحبه ها را خواند و از محمد بهرامی چنین نقل قول کرد؛ «حالا که فکر می کنم این ۶٠ سال و اندی آنقدر سریع گذشته که ۶ روز به نظر می رسد. به این فکر افتادم که برای خودم کمک بگیرم، چون سفارش ها بسیار زیاد بود و من هم قصد رفتن به دانشگاه را داشتم. جوان های باذوق هم به من مراجعه و پیشنهاد کار در آتلیهام را می کردند. اولین کسانی که در آتلیه من مشغول به کار شدند آسیریان و زنده یاد علی شاهمیری برای خوشنویسی بودند. بعد آقایان پرویز کلانتری، عباس کوهزاد، زنده یاد رضا مافی و بعد از آن مرتضی ممیز، محمد تجویدی و … به ما پیوستند. در آن دوران حدود ۱۷ ـ ۱۸ هنرمند در آتلیه کار می کردند. البته این دوره ای بود که آتلیه پارس را تاسیس کرده بودم.»
«راستش را بخواهید من از ابتدا الگو پذیر نبودم، شاید خنده دار به نظر برسد اما زمانی که ۱۳ـ ۱۴ ساله بودم فکر می کردم از کمال الملک بهتر می توانم کار کنم. چون در آن زمان ایشان بین هنرمندان نقاش شهرت داشتند. این خصیصه دو علت داشت؛ یکی اینکه مطالعه کافی نداشتم که بدانم توانایی ام چه اندازه است و دیگری اینکه میل به نوآوری، اتکاء به نفس و سلیقه شخصی انقدر در من وجود داشت که می خواستم کاری بسازم که خودم طرح و الگوی آن را ریخته باشم.»
«سفر های اول که به کشورهای اروپایی می رفتم و از موزه هایی مثل بریتانیا، متروپولیتن و لوور دیدن می کردم، شدیداً تحت تأثیر قرار می گرفتم، گاهی خود را گم می کردم. بعد از مدتی که مطالعه ام بیشتر شد و بعد از دیدن آثار هنری ایرانی ها در این موزه ها متوجه شدم که ایرانی ها نه تنها چیزی کم ندارند که در بسیاری موارد برتر هم هستند. کم کم تصمیم گرفتم تا تاریخ واقعی هنر ایران را بنویسم. کتاب های نایاب و کمیابی را از گوشه و کنار ایران جمع آوری کردم. ناگفته نماند برای نوشتن این تاریخ سه شرط لازم است. اول آنکه باید عاشق این فرهنگ باشی تا به نیروی آن از پس مشکلات بربیایی. دوم آنکه باید نقاش و طراح و آشنا به سبک ها و شیوه های هنری باشی تا با مطالعه تطبیقی و زمان بندی جایگاه هنر ایران را دقیقا به دست آوری و سوم آنکه قادر به ترجمه منابع باشی. من هم چون دیدم این سه شرط را دارم شادان و خندان جلو رفتم اما هر چه پیش رفتم دیدم موضوع جدی تر و عمیق تر از آن است که فکر می کردم. اکنون ٣۵ سال است که در جوار کار هنری به این کار نیز مشغولم و از خدا می خواهم در راه انجام این اثر که به نظر من بزرگ تر از تمام کار های من است مرا یاری دهد. و این شور و شوق با من باشد.»
شاهنامه بهرامی می تواند تجربه ای برای نسل های متوالی باشد
در ادامه نیز محمدرضا ریاضی از پژوهشگران باسابقه حوزه هنر دقایقی را صحبت کرد. او در ابتدا یاد زنده یاد استاد از دست رفته محمد بهرامی را گرامی داشت و درگذشت او را تسلیت گفت.
ریاضی سپس اظهار کرد: فکر می کنم دو دهه گذشته بود که سازمان ملل به بخش یونسکو گوشزد کرد که کمیته ای برای سامان دادند به حافظه جهانی درست شود. اساس این کمیته بر این بود که از یادمان ها و آثاری که در معرض خطر و تهدید هستند به خصوص مواقعی که بحران های اجتماعی یا زلزله و… پیش می آیند از آثار حفاظت شود.
وی با اشاره به شناخت خودش از ارزش آثار هنری و به ویژه نسخه های خطی گفت: گاهی وقت ها ما آثار را به دو بخش کلان مانند هنر معماری و آثار خردتر تقسیم می کنیم که هر کدام می توانند منعکس کننده شرایط حاکم باشد. من در کتابخانه با کار استاد بهرامی آشنا شدم؛ حدود ۱۷ سال: از ۱۳۳۳ تا ۱۳۵۰. در نسخه شاهنامه ای که استاد بهرامی به چاپ رساند، حدود ۸۰۰ صفحه بسیار باارزش است. این ۸۰۰ صفحه می تواند تجارب نسل های متمادی باشد. در واقع به نوعی استاد بهرامی تجارب گذشته را مستند کردند و هنرمند کسی است که یا تجربه خود و یا جامعه خود را مستند می کند. هنرمند وظیفه دارد که تجربه خود و جامعه را منتقل کند و به هنر جنبه انسانی بدهد. احساس من این است که کارهای استاد بهرامی به خصوص این شاهنامه به هنر ایران وجه انسانی می دهد.
محمد بهرامی با تمام وجود عاشق ایران و ایرانی بود
در ادامه لیلی خالصی، همسر محمد بهرامی نیز در مراسم حاضر شد و ضمن تشکر از افرادی که طی سال ها محمد بهرامی را همراهی کردند، گفت: به نظر من این رفتار، احترام به تاریخ فرهنگ و هنر ایران است. استاد بهرامی فردی متعلق به یک ملت و فرهنگ بزرگ ایران بود.
او با خواندن شعر «غیر از هنر که تاج سر آفرینش است
بنیاد هیچ منزلتی در جهان بر قرار نیست» گفت: آثار او همواره جاودان و برقرار می ماند. من استواری و قدرت را بسیار از او یاد گرفتم. در این ۳۰ و چند سالی که در کنار او زندگی کردم، استواری را یاد گرفتم. یاد گرفتم که چطور با اجتماع خود کنار بیایم. امیدوارم از این به بعد هم دوستان اهل هنر دین خود را به ایشان ادا کنند. او پهلوان تاریخ فرهنگ و هنر و نگارگری ایران بود و با تمام وجود عاشق ایران و ایرانی بود. او عاشق ایران بود، برای فردوسی، حافظ و هنر معاصر ایران کار کرد.
بهرامی استادی نبود که فقط درس بدهد
در ادامه نیز محمدحسن حلیمی نقاش، طراح گرافیک و از چهرههای ماندگار هنرهای تجسمی در این مراسم سخنرانی کرد. او اظهار کرد: من افتخار داشتم مدتی در کارگاه ایشان کار کنم. بسیار متاسفم که با یکی از ارکان بزرگ فرهنگی مان وداع می کنیم. او نقش بسیار سازنده ای در خدمات فرهنگی و هنری به جامعه معاصر ما داشت.
حلیمی گفت: بزرگانی از هنر معاصر ما در محفلی که ایشان داشتند و مدیریت می کردند، آموختند و خدمت گذاری کردند.
او ادامه داد: این بزرگان در هنرهای زیبا که حالا فقط خاطره اش هست تحصیل کرده بودند. بهرامی میان دو زمان گرافیک گذشته و مدرن پیوند برقرار کرد و زیربنایی ساخت که هنرمندان در خدمت جامعه قرار گیرند.
کار ایشان فرهنگی بود؛ چرا که به دقت اساتید را در کنار خود جمع می کرد. ایشان یک فرد اجتماعی خدمت گذار به جامعه فرهنگی بود. او استادی نبود که فقط درس بدهد؛ او درس می داد و هنرمندان را حمایت می کرد تا در کنار او کار کنند.
حلیمی گفت: محمد بهرامی با اشتیاق تجربه و کارهای خود را در اختیار قرار می داد. هر چه که به دست می آورد در اختیار همکاران و جامعه قرار می داد که ما کمتر استادی اینچنین در معاصر داریم. چاپخانه گوتنبرگ وسیله ای شده بود که کارهای خوب در سطح جامعه جمع شود. او بزرگمرد بود. یک هنرمند خالق اینگونه است. یکی از صفات او خلاقیت بود که در وجودش بسیار شکوفا شد.
بر اساس این گزارش ایسنا، پیکر محمد بهرامی که چندی پس از آغاز مراسم به محل خانه هنرمندان آورده شد، پس از برگزاری مراسم تشییع و آیین وداع، برای خاکسپاری به قطعه هنرمندان بهشت زهرا منتقل شد.
بهرامی طراح گرافیست، نگارگر و از پایهگذاران هنر گرافیک نوین ایران بود که روز دوشنبه (٢۵ اردیبهشت ماه) در سن ٩٧ سالگی درگذشت.
در دوران فعالیت هنری استاد بهرامی، بسیاری از استادان عرصه گرافیک و هنرهای تجسمی از جمله مرتضی ممیز، آیدین آغداشلو، محمد احصایی، علی اکبر صادقی، پرویز کلانتری، محمد تجویدی، بوریس آسیریان، علی شاهمیری، حسین اسلامیان، محمد علی زاویه، علی اصغر معصومی، عباس کوهزاد و بیوک احمری در آتلیههای هنریاش با او همکاری داشتند.
بدون دیدگاه