11:30

*جواد کراچی
بی‌شک هر گاه فلاسفه و فرهیختگان قدیمی اروپا گفته‌اند، ایرانیان انسان‌هایی با‌هوش و با استعدادی هستند، به خود بالیده‌ایم.
اما، اگر با هوش و با استعداد و با فرهنگ هستیم، چرا به این سادگی راه را گم می‌کنیم و مجددا پس از هر تغییر و تحولی، همه چیز را از اول آغاز می‌کنیم؟ ریشه‌های این هوش و استعداد چیست و باور دیری پای این غرور ملی، سر‌چشمه‌اش کجاست و چگونه آن را مورد بررسی و پاسداری قرار می‌دهیم تا شاید اندکی با خود‌باوری، پا در تله دشمنان ملک و ملت نگذاریم.
آیا سخنان این بزرگان، به وجود آورنده گزافه‌گویی و غروری خیالی شده است؟ یا اینکه ریشه‌هایی ناشناخته و پیچیده در تک تک نهاد ما ایرانیان دارد، بی آنکه آن را بشناسیم.
من ترک هستم، شما کرد. او بلوچ است و دیگری زرتشتی یا ارمنی و یا شیعه و سنی… و… همین رنگارنگی‌ها و همین چندگونه بودن. اصالت فرهنگی و بن مایه تفکر و خرد ایرانی است.
زمینه استعداد و هوش ایرانیان همین چند گونه بودن آنان است.
کشور ما چند قومی و چند زبانی و چند مذهبی است، رسم و رسوماتش نیز گوناگون و متکثر است. مذهب هر کدام از ما می‌تواند با دیگری تفاوت داشته باشد. همین تفاوت‌ها، ریشه‌های استعداد و تفکر بارور ایرانیان بوده و باعث شده که از قرن‌ها پیش و از پس هر بحرانی عبور کنند. همین‌ها زمینه ساز انعطاف پذیری فکر و اندیشه ایرانیان و رمز ماندگاری آنان بوده است.
همین‌ها به وجود آورنده چند لایگی و چند ضلعی بودن اندیشه و خرد ایرانیان گردیده است.
همین چند گونه بودن سرچشمه حرکت و پویایی است.
امروزه در روانشناسی بی‌هیچ شک و تردیدی صحبت از امتیازات برتر مالتی کالچر Multiculture (چند فرهنگی) بودن می‌کنند.
افتخار ما، این است که زادگاه‌مان ایران است و زبان‌مان پارسی است و من آذری هستم و شما کرد و او بلوچ است و یا ترکمن و یا قشقایی… این ها، بن و ریشه‌های همان مالتی کالچر بودن است. استعداد و هوشی که فلاسفه و فرهیختگان قدیمی اروپایی از آن سخن گفته‌اند نتیجه همین چند گانگی فکری و اندیشه‌ای ماست.
امروزه در کشورهای غربی و یا اروپایی پس از مطالعات و تحقیقات بسیار، پی برده‌اند که چند فرهنگی بودن و چند زبانی و چند مذهبی بودن، انعطاف و تفکر چند ضلعی بودن را رشد و پرورش می دهد و برای خودشان با جدیت، این مبحث را دنبال می‌کنند و عزم رسیدن به چنین جایگاهی را دارند و برای آینده فرزندان خودشان، از کشورهای کهن و چند ملیتی با به وجود آوردن بحران و یا با هزار حیله و نیرنگ افرادی را بدان جا می‌کشانند و یا با تحمیل جنگ و تضادهای قومی، مردم را آواره می‌کنند تا از نیروها و توانایی‌های آنان بهره‌مند شوند.
با نگاهی سطحی به کشورهایی نظیر امریکا، انگلستان، آلمان، فرانسه، کانادا، استرالیا، ایتالیا، دانمارک، سویس، سوئد، هلند، بلژیک پی می‌بریم که دارای اقلیت‌های بزرگی از کشورهای کهن و چند ملیتی هستند و برنامه‌های گسترده‌ای نیز در همین راستا برای کشورهای خودشان دارند.
حاصل بحران و جنگ برایشان اهمیت دارد.
چند دهه جنگ و تخریب و سپس چند دهه بازسازی کشور جنگ‌زده را جهت رشد اقتصادی کشورشان دنبال می‌کنند و برایشان اهمیت دارد.
برتری اقتصادی را حفظ کردن برای‌شان اهمیت دارد.
چند صد مهندس و دکتر و تحصیل‌کرده با ژن‌های برتر به کشورشان مهاجرت کرده باشند، برایشان اهمیت دارد.
فرزندان این افراد برایشان اهمیت دارند.
زیرا خودشان رشد منفی جمعیتی دارند. منابع کشورهای بحرانی و جنگ زده را به سود خود مصادره کردن برای‌شان اهمیت دارد.
و بر همین منوال، پیشگام بودن خود را حفظ کردن.
اگر به تیم‌های ورزشی‌شان نگاه کنیم پی به گوناگونی نژادی و ملیتی و مذهبی آنان می‌بریم، بهترین و برترین ورزشکاران کشورهای پیرامونی و یا در حال رشد را با نام حرفه‌ای بودن، می‌خرند و از توانایی و استعداد آنان، کودکان خودشان را بهره‌مند می‌سازند. آنان به این نتیجه رسیده‌اند که نسل‌شان رو به انقراض است، رشد منفی جمعیتی و کمبود کودک، آینده این کشورها را تهدید می‌کند.
لذا برای خودشان مالتی کالچر( چند فرهنگی) بودن و چند زبانی بودن را خوب و موثر می‌دانند ولی برای کشورهای قدیمی و کهن، بذر نفاق و تفرقه می‌کارند.
می‌خواهند که ما از یکدیگر جدا باشیم تا ریشه‌های آن هوش و استعداد را بخشکانند.
یوگسلاوی سابق را نگاه کنید. صرب‌ها، مقدونیه‌ای‌ها، بوسنی‌ها، کروات‌ها و… در سودان به همین گونه و در اریتره و عراق و کشورهای در‌گیر بحران نیز به همین گونه، موضوعاتی نظیر حقوق اقلیت‌های قومی و اقلیت‌های مذهبی را در بوق و کرنا می‌دمند و پایمال شدن حقوق اقلیت‌ها در کشورهای خودشان را فراموش می‌کنند.
کشورهای غربی به خاطر منافع خودشان، تاریخ کشور ما را به فراموشی ‌می‌سپارند.
فراموش می‌کنند که ما از پی گذشت قرن‌ها با همین گوناگونی‌ها و با همین رنگارنگی‌ها با هم زیسته‌ایم و با هم رشد کرده‌ایم و رمز پایداری ما نیز همین گوناگونی و چند فرهنگی و چند زبانی و چند مذهبی بودن و چند صدایی بودن ماست.
زبان در خطه ایران‌زمین از دیر باز جایگاه والایی داشته که به وسیله مستعمره‌گران پیر به زبان هند و اروپایی مشهور گشته و اهل قلم هم در ایران آن را بدون اندیشیدن تکرار کرده‌اند. در حالی که بن و ریشه تمدن و فرهنگ‌های منطقه همان زبان هند و پارسی بوده است، چنانچه از وجود لغات و ضرب‌المثل‌های مشابه در زبان آلمانی و انگلیسی میتوانیم این تاثیر‌گذاری را کاملا به وضوح مشاهده کنیم.
زبان پارسی امروز هم ریشه‌های همان درخت است با شاخه ها و برگ‌ها و میوه‌های بسیار. زبان فردوسی و زبان رودکی و سعدی و حافظ است.
دشمنان این مرز و بوم با بی ثباتی‌ها و تحریم‌ها و فشارهای گوناگون، زمان تامل و تعقل را از ما گرفته اند و با سرعت بخشیدن به مشکلات روزمره، ما را به دنبال خودشان می‌کشانند تا در نهایت، راهی پیش پای ما بگذارند که تامین‌کننده منافع خودشان باشد.
زمانه نخواهم به آزارتان
وگر دور مانم ز دیدارتان.

آلمان / اسفند ۱۴۰۰

5 دیدگاه

  • مرگ بر دشمن فارسو فارسی مرگ بر دشمنان فارسی نسلشون منقرض در زباله دان تاریخ آمییین🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    • مرگ بر دشمن ترک، خدا نسل دشمنان ترکها را منقرض کند، لعنت بر دشمن ترک، لعنت برکسانی که با زبان ترکی که زبان مادری ۵۰ درصد مردم ایران است دشمنی میکنند. لعنت بر پدر ومادر هر چه نژاد پرست باستانپرست که تو ایران بین اقوام تخم دشمنی میکارند.

      • اصلا شما ها خوندید این متنو 😒
        میگه تفرقه و دشمنی ریشه ملتو خشک می‌کنه حالا ترک فارس کرد و… فرقی نداره وقتی همه مون از ی چاه آب میخوریم

  • تفرقه بنداز و حکومت کن این انگلیس و روس هنوز دارن از این روش استفاده می‌کنند روس به صورت مستقیم و انگلیس با مکر و حیله،بفهمید دیگه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *