یادداشت / جمشید پوراحمد

عبدالقادر دینار‌ زئی؛ نویسنده، شاعر‌ و هنرمندی که ریشه‌اش در خاک بلوچستان تبدیل به سروی بلند قامت، زیبا و پرآوازه گشته…

در گرمای طاقت‌فرسای تیرماه، بخشدار جوان و پرتلاش پارود جناب کاظم بلوچ لاشاری، در کنار جناب سلیم کدخدا فرماندار شهرستان راسک، مردی از جنس شرافت، وجدان، معرفت و دانش، با دیگر یاران و همکاران‌شان مشغول خدمت هستند.
از جاده مرز پیرکور به طرف روستای کرایکور که به شکل ناباورانه‌ی مخاطره‌آمیز است، حرکت کردیم. اتومبیل‌هایی که دراین جاده مخروبه و غیراستاندارد و ده‌ها جاده مشابه دیگر، به سرعت در حرکت بودند، تماشای آنها مرا به یاد اتومبیل‌های گران‌قیمت خیابان فرشته، الهیه، لواسان و… انداخت که همه از مرفهین بی‌درد بلوچ هستند! و فقط برای دور و دور و خوشگذرانی دراین جاده‌های مرگ و زندگی برای به فقط لقمه نانی با هزاران خطر آنی، سوخت‌بری می‌کنند و در مواردی با سوخت‌شان، سوخته می‌شوند!
چرا؟
چون زمامداران عزیز مالک سرزمین پربرکت ایران! زمین و دریای سیستان و بلوچستان، با زنان و مردان متفاوت، مهربان، مقاوم و عاشقش را به یغما برده‌اند. اینها دادرسی ندارند و تنها به امید روزی مانده‌اند که ستاره دنباله‌دار هالی در آسمان زندگی آنها ظاهر شود!
به روستای کرایکور که در روزگار نه چندان دور، روستایی پرجمعیت بوده و امروز‌ تقریبا خالی از سکنه است به دیدار‌ عبدالقادر دینارزئی هنرمند دلسوخته، دلشکسته و تنها مانده رفتیم. او در سن هشتادسالگی و با همه سختی‌هایی که در زندگی‌اش دارد همچنان ایستاده و امیدوار است.
این هنرمند، موجودیت مادی زندگی‌اش را هزینه اعتقاد و فرهنگ غنی سیستان و بلوچستان کرده و محکم و استوار و کاملا به جا می‌گفت؛ ایرانیها فقط فارس‌زبان‌ها نیستند، ایرانی یعنی کرد، لر، فارس، ترکمن، بلوچ و ترک…
عبدالقادر دینارزئی می‌گفت؛ جدایی هر کدام و به هر دلیلی یعنی مرگ سرزمین، یعنی فروپاشی، یعنی مرز و جدایی.
می‌گفت؛ همه دیوارهای فرو ریخته را دوباره می‌توان ساخت، بجز دیوار فروپاشیده اعتماد را. می‌گفت دیوار اعتماد به یک باره ساخته نمی‌شود؛ از رفتار و عمل است که هر خشتی روی هم چیده می‌شود.
عبدالقادر دینارزئی فقط بلد بود خودش باشد، این هنرمند معتقد است مردمان بلوچ در فصل بهار آرام روی زمین قدم برمی‌دارند، چون مادر طبیعت باردار است و معتقد است که ما جزئی از طبیعت هستیم نه رئیس آنو
گفت؛ فکرهای آزار دهنده‌ام را در دفتر می‌نویسم تا ذهنم سبک شود و آرام گیرد.
عبدالقادر‌ دینازئی خالق کتاب‌های مرواردین گال، شکلین گال، گارین داستان، بلوچ راج دپتر‌گارین تاک و درد داستان است، جهت اطلاع شما خواننده عزیز، نام کتاب‌ها، قصه‌های بسیار جذاب و سروده‌های زیبای آن به زبان بلوچی است.
عبدالقادر دینارزئی همچنین در یک سریال تلویزیونی ۴۸ قسمتی شبکه هامون به نام «‌شنبل و شاهی‌»، نقش تأثیرگذاری را ایفا کرده که خود یکی از نویسندگان آن سریال هم بوده.
هنرمند عزیز جناب عبدالقادر دینارزئی محبت، سخاوت، منش و صداقت شما را در روستای دور افتاده کرایکور هرگز فراموش نخواهم کرد.
برای شما آرزوی سرافرازی و سربلندی دارم.

1 دیدگاه

  • به نام خالق عشق ومعرفت
    خوش به حالتان که هنوز در دلتان رخصت معرفت گذشتگان را دارید که این روزهای مدرنیته نشانی ازاین جنس معرفت را شاید فقط بتوان درپشت شیشه ویترین برخی موزه ها برای مردم خاطر نشان کرد، که روزی چنین ادمهایی ازجنس عبدلقادر دینارزئی بوده چیزی که که نگران کننده تر از ان است همین اتفاق برای صاحب قلم در پشت این صحنه ممکن است بیفتد وما شاهد معرفتی که در جستجوی یافتن وی درحیات امروزش باشیم نیستیم متاسغانه!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *