13:38

یادداشت / جمشید پوراحمد
در یکی از سفرهای کاری در خدمت یکی از مدیران سمت‌مند و تاریخ مصرف منقضی شده تلویزیون بودم! ایشان فرمودند؛ تلاش مذبوحانه نکنید!
در ادامه فرمودند؛ آنچه می‌نویسید، مدیران و برنامه‌سازان فقط به ریش داشته و نداشته شما می‌خندند!
اما از نظر بنده به عنوان نویسنده یادداشت‌ها، در ناامیدی بسی امید است و باز هم الهی به امید تو که می‌نویسیم، می‌نویسند و خواهیم نوشت.
دنیا را چه دیدید، شاید روزی مدیر دلسوزی به اشتباه به جمع دیگر مدیران بی‌تفاوت(!) اضافه‌ شود و آگاه باشد که قاب تلویزیون یعنی، معنا، مفهوم، مدرسه، فرهنگ، هنر، زندگی، ارزش، انرژی، تاثیر، تربیت‌، الگو و در نهایت نسبت به آنچه که از قاب تلویزیون می‌بینیم خوش‌بین باشیم. مصداق انکارناپذیری برای شرایط امروز بنده و ما…
بعد از ترور اعتماد بینندگان نسبت به تلویزیون با دیدن سریال‌های برف آهسته می بارد و خوشنام و دیگر مجموعه‌های مشابه(!) با دیدن سریال حکم رشد حال و احوال‌مان بهتر شد… بهتر به اندازه فشارهای نقطه به نقطه زندگی و چنانچه معجزه شود، به فشارهای نقطه‌ای برسیم!
قصه سریال حکم رشد واقعیتی ترسناک از افرادی‌ست که در زیر پوست شهر به ارتکاب جرم، جنایت، خشونت، ایجاد رعب و وحشت، سرقت و تجاوز به خدمتگزاری مشغولند و گاه در مواردی با اِعمال‌ ضعیف قانون، موفق هستند!
باید از نویسندگان سریال حکم رشد تقدیر و قدردانی کرد.
یکی از ویژگی‎‌های کارگردان سریال حکم رشد این است که از آب بستن به سریال پرهیز کرده و قصه را کاملا هوشمندانه و آگاهانه شروع و به پایان رساند.
تمام بانوان سریال حکم رشد بازی چشمگیر و متفاوتی داشتند به ویژه خانم مه‌‎لقا باقری… چقدر دلتنگ دیدن یک مادر‌ کاملا ایرانی با تمام قدرت و داشته‌های مادرانه‌اش بودیم؛ مادری از جنس ثریا قاسمی که گفتار، نگاه، رفتار و منش‌اش کاملا منحصر به فرد است…
قدرت بازی ثریا قاسمی هر بیننده‌‎ای را متحول می‌کند؛ فقط ثریا قاسمی است که با نقش خود، زندگی و با زندگی نقش بازی می‌کند. توصیف این خاتون هنرمند تکرار نشدنی، این اسطوره مهربان و دوست داشتنی، در توان بنده نیست…خانم ثریا قاسمی برای شما آرامش، زیبایی و سلامتی آرزو دارم.
بازیگران مرد سریال حکم رشد، بازی‎‌های یکدست و باور‌پذیری را ایفا کردند… به غیر از بازی حمید ابراهیمی که انتظار بیشتری از این هنرمند می‌رفت و متاسفانه بازی اگزجره و اغراق آمیزی را از او مشاهده کردیم.
چرا تلویزیون ارذال اوباش دارد و چرا قاب تلویزیون قیمتی است.
شهریارا چه به جا زد فلکت سنگ محک
تا تو باشی که طلا خرج مطلا نکنی
وقتی بازی علیرضا مهران را در سریال حکم رشد دیدم به یاد سرور و استادم حمید سمندریان افتادم… بازی علیرضا مهران تحسین‌برانگیز است، نقش بسیار سختی را که در بازی آسان کرد « لات و اراذل اوباش عاشق » آفرین جوان… علیرضا مهران تحصیل‌کرده و با شخصیتی ستودنی و بسیار اخلاق‌مدار است.
در مقابل علیرضا مهران، عباس جمشیدی را می‌گذاریم، که در سریال خوشنام لات و اراذل اوباش بازی کردند! خسته نباشی پهلوان!
از سحر ولدبیگی به عنوان «عمو خوانده‌‎اش» توقع و انتظار داشتم نه از یک همکار قدیمی که می‌گفت؛ عباس جمشیدی در پشت صحنه خوشنام فحاشی‌هایی با صدای رسا و درحد لالیگا می‌کردند! فحاشی‌هایی دور از انتظار و باورنکردنی!
چگونه می‌توان پذیرفت و باور کرد! فحاشی نزد پیشکسوتان سینما و تلویزیون که هنرمندانی بسیار قابل احترام هستند!
مدیران و برنامه سازان تلویزیون چشم‌تان روشن؛ تبریک بنده را بپذیرید!

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *