نشریه انگلیسی «فار اوت» به مناسبت پنجمین سالمرگ «عباس کیارستمی» در مطلبی به کارنامه هنری درخشان او پرداخت و نوشت: درگذشت کیارستمی، مرگ یک نماد ملی و بینالمللی بود؛ فردی که مردم را نسبت به آینده سینما امیدوار کرد.
به گزارش ایرنا، پنج سال پیش در چنین روزهایی سینمای ایران عزادار شد. عباس کیارستمی که با خلق آثار ماندگار نام ایران را در عرصه سینمای بینالملل مطرح کرده بود، ۱۴ تیر سال ۱۳۹۵ در پاریس برای همیشه چشم از جهان فروبست و نامی جاویدان و کارنامهای پربار از خود به جا گذاشت. نشریات انگلیسی زبان به مناسبت پنجمین سالمرگ آبروی سینمای ایران یادداشتهایی در مدح این فیلمساز نوگرا و صاحب سبک منتشر کردند.
مجله انگلیسی فار اوت نوشت: آثار عباس کیارستمی فیلمساز ایرانی که به عقیده بسیاری بهترین کارگردانی است که جهان تاکنون به خود دیده، الهامبخش چند نسل از دانشجویان جوان و کارگردانان بلندپرواز بوده است. کیارستمی به واسطه شاهکارهای شاعرانه خود، موجودیت و هستی را با چنان مهارت خیرهکننده ای به بوته آزمایش گذاشت که از محدودیتهای سینما فراتر رفت. به مناسبت پنجمین سالگرد درگذشت تراژیک کیارستمی، با مرور زندگی و کارنامه هنری او، به ردپای ماندگار او بر تاریخ ادای احترام میکنیم:
کیارستمی در سال ۱۹۴۰ میلادی در تهران چشم به جهان گشود و از همان سنین پایین به هنر علاقه نشان داد. او یک نقاش مستعد بود، وقتی تنها ۱۸ سال داشت در یک مسابقه نقاشی مقام اول را به دست آورد و در نهایت در رشته طراحی گرافیک دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول تحصیل شد. کیارستمی کارش را با ورود به دنیای تبلیغات، طراحی پوسترهای تبلیغاتی و ساخت آگهیهای بازرگانی آغاز کرد. در سال ۱۹۶۹ وقتی موج نو در سینمای ایران به راه افتاد، با ابراهیم فروزش همکاری کرد تا یک شاخه سینمایی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان راه اندازی کند.
کیارستمی به کمک این موسسه، اولین فیلم سینمایی خود را که یک فیلم کوتاه ده دقیقهای به نام نان و کوچه بود، ساخت. این فیلم که در سال ۱۹۷۰ به نمایش درآمد، برداشتی فوق العاده از روانشناسی کودک بود با شاخص هایی از سبک نئورئالیسم که از لحاظ هنری با آنچه آن زمان عرف سینما بود تفاوتهایی داشت. کیارستمی درباره این فیلم گفت: نان و کوچه اولین تجربه من در سینما بود و باید بگویم خیلی تجربه سختی بود. باید با بچه های خیلی کوچک، یک سگ و تیم تولیدی ناشی و تازه کار کار می کردم به استثنای فیلمبردار که آن هم تمام مدت شکایت می کرد و غر می زد چون من عرف های فیلمسازی را که او به آنها عادت کرده بود، رعایت نمی کردم.
این فیلمساز مطرح کمی بعد در سال ۱۹۷۴ اولین فیلم بلند و تحسین شده خود به نام مسافر را ساخت که حتی پس از پایان فعالیت هنریش هم یکی از بهترین آثارش محسوب میشد. این فیلم روایتگر داستان پسر جوانی است که با فرار به فانتزی فوتبال با خفقانی که در خانه با آن روبه روست کنار میآید. کیارستمی تا قبل از آن که شاهکار سال ۱۹۷۷ خود به نام گزارش را بسازد، چند فیلم کوتاه مثل من هم میتوانم و رنگ ها را ساخت. گزارش با روایت داستان زندگی آشفته یک کارمند اداره دارایی، سوالاتی را درباره فساد شغلی و مشکلات شخصی مطرح کرد. این آثار هنرمندانه چون مدرکی غیرقابل انکار از رسیدن این فیلمساز جوان و آیندهدار به قلههای موفقیت خبر میدادند.
دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی بدون شک درخشانترین دوران حرفه کیارستمی به عنوان یک کارگردان بود: سه گانه کروکر شامل فیلمهای خانه دوست کجاست؟ (۱۹۸۷)، زندگی و دیگر هیچ (۱۹۹۲) و زیر درختان زیتون (۱۹۹۴) سرشار است از دستاوردهای هنری خارق العاده. تصویری که کیارستمی در فیلم خانه دوست کجاست از معصومیت کودکانه ترسیم میکند و تبدیل مساله ای پیش پا افتاده به مقوله ای عمیق در این فیلم آنقدر خاص است که تا زمانی که به یاد داشته باشیم دوستی به چه معناست کهنه نخواهد شد. در دو قسمت بعدی این سه گانه، کیارستمی مرزهای بین داستان و واقعیت را از بین میبرد تا حقایق اساسی درباره روند فیلمسازی را مورد ارزیابی ماوراءالطبیعی قرار دهد.
اگر کارنامه فیلمشناسی کیارستمی را به صورت کلی در نظر بگیریم، دهه ۱۹۹۰ میلادی به دلیل ساخت سه شاهکار سینمایی فوقالعاده (به استثناء سه گانه کروکر) از اهمیت ویژهای برخوردار است. این فیلمساز ایرانی با ساخت فیلم کلوز-آپ در سال ۱۹۹۰ میلادی به شهرت جهانی رسید و تحسین فیلمسازان پیشگام از جمله ژان لوک گدار، مارتین اسکورسیزی و ورنر هرستوک را برانگیخت. کیارستمی در این فیلم به موانعی که حقیقت را از دنیای واقعی فیلتر میکنند حمله کرد و خطرات سینمادوستی نفسگرایانه را در یک قاب انسانی به تصویر درآورد. یکی دیگر از فیلمهای جذاب از آن دوره فیلم طعم گیلاس است که با انتقاد تند راجر ایبرت خبرنگار و فیلمنامه نویس مشهور آمریکایی روبه رو شد اما نخل طلای جشنواره کن را برد. زمان نشان داد ایبرت اشتباه میکرد چون مخاطبان جدید همچنان با داستان ساده کیارستمی درباره مردی که در جستوجوی مرگ است، ارتباط برقرار میکنند.
ایبرت گفته بود سبک کیارستمی متظاهرانه است. طعم گیلاس ارزش دیدن ندارد؛ این فیلم مثل یک سخنرانی یک نواخت و بی روح است که ما فقط میتوانیم آن را به عنوان یک فیلم تجربه کنیم نه چیزی بیشتر.
فیلم باد ما را با خود خواهد برد (۱۹۹۹) پایانی بود بر دههای پرماجرا که در آن کیارستمی توانست جایگاه خود را به عنوان یکی از بزرگترین فیلمسازان زنده جهان تثبیت کند. یک سال بعد او جایزه آکیرا کوروساوا برای یک عمر دستاورد هنری در جهان سینما را دریافت کرد. کیارستمی پس از آن با ساخت شاهکارهایی چون ده، شیرین و غیره به تقویت کارنامه هنری خود ادامه دارد و به ما ثابت کرد کارگردانان صاحب سبک در قرن بیست و یکم منقرض نشدهاند. آثار کیارستمی تا همین پایان قدرت شاعرانه خود را حفظ کردند، فیلم کپی برابر اصل (۲۰۱۰) گواهی بر این مدعاست. این فیلم با بازی ژولیت بینوش و ویلیام شیمل تعمقی پیچیده بر ماهیت نمایشی عشق ارائه داد.
کیارستمی در سال ۲۰۱۶ به سرطان دستگاه گوارش مبتلا شد و این خبر جهان را به شوک و ماتم فرو برد. درگذشت او، مرگ یک نماد ملی و بین المللی بود؛ کسی که به مردم درباره آینده سینما امید میداد. کیارستمی جهان سینما را تغییر داد، او در عوض نسخه خشک و انعطاف ناپذیر هالیوودی، سینما را تازه کرد و بعد انسانی به آن بخشید. آخرین فیلم کارنامه این کارگردان، یک شاهکار تجربی به نام ۲۴ فریم بود که در سال ۲۰۱۷ و پس از مرگش اکران شد. این فیلم به زیبایی هر چه تمام تر دغدغه تمام عمر کیارستمی درباره مرگ، زمان، طبیعت و خلق شعر بصری از طریق عکاسی را در خود خلاصه میکند.
کیارستمی درهای غرب را به روی سینمای خاورمیانه باز کرد
ساندِی ویژن که یکی از بزرگترین منابع خبری در آفریقای شرقی است، نیز به مناسبت سالمرگ کیارستمی در مطلبی نوشت: عباس کیارستمی که پنج سال پیش در چنین روزی درگذشت، آثاری زیبا و موزون از خود به جا گذاشت که شاهدی بر تحولات هنری در ایران بودند. این کارگردان همچنین به واسطه فیلمهایی چون طعم گیلاس، درهای غرب را به روی سینمای خاورمیانه باز کرد.
در ادامه این مقاله آمده است: کیارستمی از دهه ۷۰ میلادی کارگردانی را با ساخت فیلمهای کوتاه آغاز کرد و در دهه ۸۰ حرفه خود را به ساخت فیلمهای بلندی تعمیم داد که بیشتر در کشورش و چند جشنواره سینمایی در غرب اکران میشدند. با نمایش فیلم زیر درختان زیتون (۱۹۹۴) در جشنواره بینالمللی فیلم مار دل پلاتای آرژانتین، نام این کارگردان ایرانی در جهان شنیده شد و یک سال بعد با دریافت جایزه نخل طلایی برای فیلم طعم گیلاس توانست جایگاه خود را در سینمای جهان تثبیت کند. دریافت این جایزه، اوج حرفه کیارستمی بود.
به نوشته این روزنامه، کیارستمی که از فیلمسازان نوگرای سینمای ایران بود با خلق آثاری که از لحاظ محتوای فلسفی، سیاسی، واقعگرایانه و استعاری متنوع بودند، به شهرت جهانی رسید.
بدون دیدگاه