بانی‌فیلم: صف‌کشی لشگر رسانه‌ای جناحی که از ابتدای انقلاب بیشترین سود را از سینما و فرهنگ و هنر برده‌اند و در عین حال بیشترین آسیب‌ را هم به آن زده‌اند، در روزهای اخیر چنان «گل‌درشت»، کاندیدا برای نشستن روی صندلی وزارتخانه ارشاد به دولت مسعود پزشکیان معرفی می‌کنند که «کله‌ و پاچه» در طباخی‌ها هم به خنده می‌افتد!

***

در همین چند سال‌ اخیر، مجالس ماهانه‌ای با حضور عده‌ای از افراد برگزار می‌شد که پیش‌تر دارای مقام و منصب مدیریتی بودند اما از بد روزگار و اقبال کم‌فروغ، مدتی را دور از صندلی ریاست و مدیریت می‌گذراندند!
افراد این جمع در نشست‌های‌شان، نه تنها سیاست‌های کلی حکومت را در همه حوزه‌ها، نقد می‌کردند و برای بهبود آنها، راهکار ارایه می‌دادند، بلکه در سطحی وسیع‌تر، دنیای سیاست جهانی را مورد مداقه قرار می‌دادند. آنها افق‌های جهانی را هم در می‌نوردیدند و برای اصلاح وضع جهان، برای دیگر کشورها هم نسخه‌های راهگشا می‌پیچیدند!
نکته بامزه داستان آن جایی بود که وقتی جلسه‌شان تمام می‌شد، می‌پرسیدند: «کی ماشین داره بقیه رو هم برسونه…»!!
شاید همه بدانند که چه نشست‌ها و همایش‌های بی‌خاصیتی در کشور و توسط نهادهای دولتی، شبه دولتی و صنفی برگزار می‌شود که دایره تاثیرگذاری‌شان از اتاق و سالن محل برگزاری فراتر نمی‌رود؛ نمونه‌ای‌ترین آنها تشکیل شوراهای عالی و من‌درآوردی و برگزاری نشست‌های صدتا یه غاز در مکانی که متعلق به یک سازمان شهری‌ست. تاثیر برگزاری این جلسات همانقدر بی‌خاصیت و بی‌ربط است که توقع داشته باشیم بادمجان صدرنشین فهرست میوه‌ها شود!
واقعیت ماجرا اینجاست که هم کارشناسان و هم اهالی فرهنگ و هنر می‌دانند، پنجاه درصد مشکلات فعلی هنر و فرهنگ و… حاصل مشاوره‌های غلط، مدیریت‌های نادرست همین جماعتی‌ست که مدعی میدان‌داری و راهگشایی هستند و توسط «قلم به دستان» به عنوان کاندیدا پیشنهاد می‌شوند!
نمی‌دانیم باید با چه زبانی فریاد بزنیم که؛ مشکلات زیربنایی سینمای ایران، تئاتر ایران، موسیقی ایران، ادبیات ایران، تجسمی ایران، نقاشی ایران و… به واسطه حضور کسانی‌ بوده و هست که هنکام جلوس بر صندلی‌های دولتی یا نهادهای صنفی، طبل هئیت خود را می‌زنند و اهمیت حل مسایل و مشکلات حوزه فرهنگ و هنر برایشان در انتهای صف قرار دارد.
به عبارتی؛ به حال و روز فرهنگ مملکت فرقی نمی‌کند که نمایندگان کدام یک از دو جناح، در راس تصمیم‌گیری مدیریت دولتی یا در کسوت مدیرعامل نهادهای صنفی باشند، اولویت اول آنها، سنگ‌اندازی و بیرون گذاشتن جناح رقیب و ساپورت کردن اعضای طیف متبوع‌ خودشان است. این وسط هم چه بر سر سینما و تئاتر و موسیقی و… می‌آید، به کلید و پریز اتاق‌شان هم نیست!

«نو روغن، وان پیس»!
شاید ما خوابیم و داریم کابوس می‌بینیم؟!
اینکه شخصی تا همین چند سال پیش حتی در مهمانی آکادمی اسکار در امریکا با کاپشن و کتونی شرکت می‌کرد اما چند سال بعد در فلان فستیوال خارجی، کت‌وشلوار و کراوات زد، هیچکدام‌شان، نشانه رشد و بلوغ فکری‌ طرف نیست، شاید او اصل ماجرا را دیر فهمیده و خواسته خود را از تک‌وتا نیندازد.
«زبان‌»دانی چنین افراد هم یادآور اعتماد به نفس آن فردی‌ست که به نشانه داشتن دانش انگلیسی، برای تشویق آشپزی بدون روغن به مردم می‌گفت: «نو روغن… وان پیس»!
از حق نگذریم؛ ماجرای عجیبی‌ست که یا باید «زنگی» باشی یا «رومی». و بیچاره آنانی که معتدل، میانه‌رو و دوراندیش هستند…
اینطور نیست؟!

•عکس از آرشیو بانی‌فیلم

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *