یادداشت / جواد کراچی
نام شیراز را با فصل بهار گره زده اند. باغ ها و عطر دلانگیز بهاری این شهر در هیچ کجای این کره خاکی نمونه ای ندارند.
بزرگترین و قدیمیترین جهان گردان شرق و غرب، همگی بر این نکات توصیفات بسیار زیبایی را به رشته تحریر در آوردهاند.
ادبیات پارسی بدون باغهای شیراز انگار که چیزی کم دارد.
زمین گشت پر سبزه و آب و نم
بیاراست گیتی چو باغ ارم.
حکیم توس در باره باغ ارم چنین سروده و مولانا محمد جلال الدین بلخی، گفته است.
تو میدانی که جان باغ ما اوست
مبادا سرو جان از باغ ما کم.
واژه باغ همان بغ است که اندیشه بقا و باقی نیز از همین واژه سر چشمه گرفته.
تا نقش تو در سینه ما خانهنشین شد
هر جا که نشینیم، چو فردوس برین شد
در آثار عجم، نوشته فرصتالدوله شیرازی چنین آمده است.
باغ ارم بستانی است بی مثال و گلشنی بهشت تمثال. فضای جانفزایش طربآمیز، هوای دلگشایش نشاط انگیز، سروهایش سر به فلک کشیده، انحاء ریاحینش از خاک دمیده.
و زندهیاد محمد بهمنبیگی نیز در کتاب «اگر قره قاج نبود» درباره شیراز چنین نوشته.
آب و هوای شیراز گل میپرورد، سرو آزاد می پرورد، گردو را در کنار لیمو مینشاند. یاس و نسترن را بر اندام نار و نارون میپیچد، بادام بن را در بهمن به شکوفه میکشد و از همه اینها بالاتر آتش زبانه کش ذوق را دامن میزند. و در خاطرها شعر تر میانگیزد.
در کثرت رنگارنگی این گلهاست که سبزی نمایان میشود، و پایداری را بیان میکند.
ایرانیان از دیر باز پیوندی تنگاتنگ با طبیعت و گیتی داشتهاند، جهان آرایی، شهر آرایی و کشور آرایی برایشان دارای گوهری زیبا بوده، و این آرامش و زیبایی توام با نظم چنانچه در خیابان کشی های این باغ ها و کاشتن درختان و یا عماراتی که در وسط باغ ها ساخته شده، مشاهده میگردد.
خوشا شیراز و وضع بی مثالش
خداوندا نگهدار از زوالش.
در شهر شیراز باغهای متعدی وجود دارند که از جمله میتوان باغ جهاننما، باغ دلگشا، نارنجستان قوام، باغ عفیف آباد و باغهای قصرالدشت را نام برد.
و ایکاش صدا و سیما به دور از حب و بغضهای غرضآلود و ندانمکاریهای مرسوم، سریال «مینا و نارنج» را که در باره شهر شیراز است، در این ایام بهاری برای بینندههای داخل و خارج ایران پخش میکرد.
بدون دیدگاه