بانی‌فیلم: به تازگی کتاب پنجم از مجموعه داستان‌های شاهنامه به نگارش محسن دامادی توسط انتشارات کتاب سرای نیک روانه بازار شده است.
این کتاب داستان فرزندان فریدون، پادشاه کیانی ایران را می‌گوید که به تازگی توسط این انتشاراتی به بازار کتاب آمده است.
نویسنده این کتاب ارزشمند در یادداشتی به بخش‌هایی از کتاب خواندنی از مجموعه داستان‌های شاهنامه پرداخته که در پی می‌آید:

***

*محسن دامادی

کتاب پنجم از مجموعه داستان‌های شاهنامه، داستانِ فرزندانِ فریدون، پادشاه کیانی ایران است. اما به نظر می‌رسد این داستان از شاهنامه، رازی دارد.
فردوسی داستان را پس از واژگونی پادشاهیِ بیدادگر به نامِ ضحاکِ تازی آغاز می‌کند تا بگوید روزگاری سیاه، سخت و طولانی بر مردمِ ایران گذشت تا مردم با شاهی از نژادی نورانی و پاک، بر زشتی و پلشتی پیروز شوند.
شاعر در ابتدای داستان می‌گوید مادر فریدون از این بابت خشنود بود، زیرا کینِ شوهرش آبتین از کُشندگانِ او گرفته شد. پس از آن، مادر دانست دیگر به مال و دارایی نیاز ندارد، پس آن را به نیازمندان بخشید. به روایتِ شاهنامه، مردم جشن گرفتند. مهرماه بود و جشنِ مهرگان پدید آمد، جشنی که اکنون نامِ آن هست، اما ایرانیان آن را برگزار نمی‌کنند.
پس از این، شاعر از سه فرزندِ فریدون می‌گوید؛ هر سه پسر. باید نشان بدهد فریدون، یکی از آنان را از دیگری برتر و بالاتر نمی‌داند. برای نمایشِ این نگاه برابر، چه تصویری بهتر از این که فریدون سه عروس می‌خواهد، از یک نژاد، یک پدر و مادر و هر سه دختر شبیه هم. بسیار کاوش می‌شود تا چنین دخترانی پیدا شده و دوباره جشنی برپا شود.
تا اینجا کاری است که پدر باید انجام دهد. فریدون پادشاه جهان است و باید جهان را به سه فرزند خود بسپارد، از اینجا به بعد، پسران باید نشان بدهند هر کدام چه گوهر و ویژگی دارند تا جانشینِ پدر باشند. فریدون شهرت از دادگری و مهربانی دارد، وگرنه از جنسِ آدمیان است، سرشت او از مُشک و عنبر نیست، با داد و دهش، نامی نیک یافته، همین را از فرزندان می‌خواهد.
فریدون برای دادنِ سهمِ هر یک از فرزندان، نخست خودش آنها را می‌آزماید، سپس از مردان روحانی زمانه و ستاره‌شناسان کمک می‌گیرد تا بگویند در پیشانی و آتیه فرزندان چه می‌بینند. آنگاه سرزمینِ پادشاهی را بینِ سه پسر بخش می‌کند. این بخش‌بندی، رشک دو برادرِ بزرگ را برانگیخته و کمر به قتلِ برادر کوچک می‌بندند و شاعرِ حکیم ایران از این ماجرا درامی جذاب و خواندنی پدید می‌آورد.
اما سخن از راز بود. چه بسا فردوسی با خلقِ این داستان پیش‌گویی می‌کند: بسیاری یا تعدد سرزمین‌های جهان نتیجه‌ی جاه طلبی و قدرت‌خواهی است و به همین دلیل، پیوسته در جایی از جهان، آشوب، جنگ، کودتا و فتنه و بلوا برپاست تا در چرخه‌ی قدرت‌خواهی، سهمی به نوآمدگان برسد، نوآمدگانی که از ابزارِ جنگ، کودتا، دروغ، وعده، فریب و… استفاده می‌کنند تا سهمی از قدرت بگیرند و بر مردمان ستم کنند، تا روزی که از جایگاه خود سقوط کرده و به قولِ امروزی به زباله‌دان تاریخ بروند،
پس همواره در جهان از جدال‌های کوچک، بیهوده و احمقانه تا جنگ‌های بزرگ و جهانگیر برقرار خواهد بود.
اما فردوسی تنها از این صفتِ ویرانگر داستان نمی‌سازد، بلکه هوشمندانه می‌گوید راه پرهیز از جنگ و خشونت برای سهم‌خواهی از قدرت چیست و چگونه باید به صلح و آرامش رسید…

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *