پیشکسوت عکاسی خبری در برنامه «رستاخیز واژهها» گفت: اگر عکاس خطر نکند نمیتواند بلندگویی برای انتقال درد و رنج جامعه به مسئولین باشد.
به گزارش روابط عمومی فرهنگسرای اندیشه، هشتمین قسمت از ویژه برنامه «رستاخیز واژهها» در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد؛ در این جلسه سیدعباس میرهاشمی، مدرس دانشگاه و داریوش عسگری از پیشکسوتان عکاسی خبری به بررسی موضوع «خدمات متقابل عکاسی و فرهنگ و هویت اسلامی» پرداخته و درباره موضوعات مرتبط با این حوزه صحبت کردند.
میرهاشمی در ابتدای این جلسه گفت: اگر بخواهیم درخصوص عکاسی صحبت کنیم باید این مقوله را از 2 منظر مورد بررسی قرار دهیم. اول، عکاسی به مثابه یک هنر و دوم اینکه عکاسی را به مثابه یک رسانه ببینیم. باید دقت داشت که عکاسی دارای زبان بینالمللی است و بدون اینکه نیاز به بیان داشته باشد میتواند حرف خود را با استفاده از تصویر به مخاطبانش انتقال دهد.
وی با اشاره به کارکردهای رسانهای عکس گفت: هیچ رسانهای بدون عکس جذاب نیست و هیچ روزنامهای، خبرگزاری یا صفحه مجازی را نمیبینید که از عکس استفاده نکرده باشد. بنده معتقدم که برای تهیه هر عکس باید سناریو داشت و ما به عنوان عکاس باید مطالعه جدی و عمیقی درباره موضوعی که میخواهیم دربارهاش کار کنیم، داشته باشیم. در این صورت است که اثرگذاری عکس بالا میرود. علاوه بر این معتقدم که عکاس، چشم سوم جامعه است که با حضور در مکانهای مختلف همه اتفاقات را دیده و با هنر خود آن را به تصویر میکشد. بنابراین مطالعه عمیق عکاس و تسلط او بر موضوعات از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
این استاد دانشگاه در رشته عکاسی ضمن توضیح درباره مفهوم «عکاس، چشم سوم جامعه است»، گفت: عکاس به عنوان چشم سوم جامعه، خطر را به جان میخرد. برای مثال لحظه جنگ را تصور کنید. زمانی که همه سنگر میگیرند، عکاس و مستندساز باید سر از سنگر بیرون بیاورد تا بتواند سنگرگرفتن دیگران را عکس بگیرد. بنابراین اگر خطر نکند نمیتواند عکسی تهیه کند. حال باید سوال را پرسید که ماحصل این خطر کردن چیست؟ بدون شک هدف این کار، انتقال درد و رنج مردم به مسئولین است. وظیفه عکاس این است که درد و رنج مردم را به آن کسی که باید انتقال دهد و این وظیفه اوست. اگر مسئول اطلاعی از درد مردم نداشته باشد نمیتواند رفتار سنجیده و تصمیم درستی انجام دهد. در عکاسی مستند این وظیفه مهمی است که بر دوش عکاس قرار دارد.
داریوش عسگری در بخش دیگری از این جلسه درباره عکاسی مطبوعاتی گفت: عکاسی خبری و مطبوعات جایگاه خاص و ویژهای دارد. با توجه به سرعت بالا در انتقال اخبار، امروزه ضرورت استفاده از عکس، فیلم و به صورت کلی مولتیمدیا در رسانهها احساس میشود. مطبوعات همیشه نگاهی به جامعه داشته و واقعیتهای جامعه را منتقل میکند. رسالت یک خبرنگار و عکاس انتقال اطلاعات است و میبینید که در همه رویدادهای ایران و جهان این عکاسان بودند که توانستند نقشآفرین باشند.
وی ادامه داد: نمونه آن عکسهای ماندگاری است که از ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی گرفته شده است. دراینجا میتوان از عکس آقای عباس ملکی از جمعه سیاه یا همان ۱۷ شهریور نام برد یا به عکس ماندگار آقای عبدالحسین پرتوی از بیعت همافران با امام خمینی اشاره کرد. تصور کنید که از این وقایع مهم عکاسی نمیشد و اکنون تصویری نداشتیم، آیا امروز کسی این اتفاقات را باور میکرد؟ این رخدادها یکی از خدماتی است که عکاسی به انقلاب اسلامی داشته است. به عبارت دیگر میتوان گفت که دنیا انقلاب اسلامی را با همین عکسها شناخت و زمانی که این عکسها در سراسر دنیا پخش شد دیگر نمیتوانستند بگویند که مردم پای کار نبودند.
این عکاس پیشکسوت خبری تاکید کرد: در ادامه مسیر انقلاب نیز این عکسها بودند که حرف اول را میزدند که نمونه آن را میتوان در ترورهای سازمان مجاهدین و کشتن مردم بیگناه توسط آنان دید. پس از آن به جنگ و هشت سال دفاع مقدس میرسیم و رشادتهای رزمندگانمان در آن دوران را میبینیم که از طریق عکس پیش چشم مردم کشورمان قرار داده شده است. بنابراین میتوان گفت که عکسهای بهجای مانده از اتفاقات دهههای قبل تبدیل به سندی ماندگار برای نسل جوان شده است و حقانیت انقلاب اسلامی را به آنان نشان میدهد.
عسگری در بخش دیگری از سخنان خود درباره ظرفیتها و زبان بینالمللی عکاسی گفت: اگر بپذیریم که دیپلماسی نوعی از ارتباط بین کشورهاست، عکاسی خبری توانسته کمکهای زیادی در این بخش داشته باشد. برای مثال، بعد از پذیرش قطعنامه میخواستیم به دنیا ثابت کنیم که ما شروعکننده جنگ نبودیم و این صدام بود که علیه ما دست به جنایت زد؛ در اینجا عکاسان خبری به داد ما رسیدند، عکسهایی از بمبارانهای شیمیایی و آثار بهجای مانده از آن به خوبی نشان میداد که چه جنایتی بر سر مردم ما آمد. در همینجا باید از عکاسانی یاد کنم که به حلبچه رفتند و عکاسی کردند. عکاسی خبری در وقایع دیگر نیز بسیار اثرگذار عمل کرده است.
میرهاشمی ضمن بیان یک مثال بر جنبه اسنادی عکس تاکید کرد و گفت: بگذارید مثالی بزنم؛ اگر شما دو نفر را در خیابان ببینید که با هم دست میدهند خیلی برایتان مهم نیست و احتمالا عکسی از آن تهیه نمیکنید. حال فرض کنید آن دو نفر سران دو کشوری باشند که تا پیش از این با هم اختلافات جدی دارند. آن زمان است که همه تلاش میکنند از لحظه دستدادن آن دو نفر با یکدیگر عکس بگیرند تا در تاریخ ثبت شود. بنابراین تهیه عکس از هر سوژهای علاوه بر ابزار و تکنیک درست نیازمند درک و شناخت درست نسبت به محیط و افراد آن است.
بدون دیدگاه