نقد و بررسی «Wicked/شرور» از منظر فرم/ بخش دوم

المیرا ندائی
‏«Wicked» تلاش می‌کند جهان فانتزی سرزمین اُز را از زاویه‌ای متفاوت بازآفرینی کند و قصه‌ی دوستی پیچیده‌ی دو جادوگر گلیندا/Glinda- با بازی آریانا گرانده/Ariana Grande در نقش جادوگر نیک شرق – و الفابا/Elphaba – با بازی سینتیا اریوو/Cynthia Erivo در نقش جادوگر شرور غرب- را روایت کند.
‏«Wicked»به کارگردانی جان ام. چو/ Jon M.Chu، یکی از مقبولترین اقتباس‌های سینمایی از تئاترهای برادوی است. این فیلم در تلاش است تا با ترکیب داستان کلاسیک، فرم سینمایی، موسیقی تأثیرگذار و جلوه‌های ویژه، اثری منحصربه‌فرد خلق کند.
در ادامه، به تحلیل و بررسی فرم این اثر، از جنبه‌های مختلف می‌پردازیم.

*کارگردانی:
کارگردانی جان ام. چو در این فیلم، ترکیبی از وفاداری به منبع اصلی، بهره‌گیری از جلوه‌های بصری گسترده، و روایت موزیکال پرشور است. او که پیش‌تر تجربه‌ی موفقی در کارگردانی فیلم‌های موزیکال را داشته، سعی کرده است که انرژی صحنه‌ای برادوی را حفظ کند، و در عین حال از ظرفیت‌های سینمایی برای گسترش و عمق‌بخشی به داستان بهره ببرد.
یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های هر اقتباس موزیکالی، انتقال جادوی زنده‌ی صحنه به سینماست.
تئاتر برادوی، با طراحی صحنه‌ی محدود اما فریبنده، تماشاگر را از طریق اجرای زنده، نورپردازی‌های خلاقانه، و اجرای احساسی بازیگران جذب می‌کند. اما در سینما، امکان گسترش فضاها، استفاده از جلوه‌های ویژه، و تغییر زوایای دوربین وجود دارد.
جان ام. چو تلاش کرده است که تعادلی میان این دو برقرار کند.


او برخی صحنه‌ها را گسترده‌تر و پویاتر از اجرای صحنه‌ای ساخته است، مانند لحظه‌ای که الفابا برای اولین بار قدرت خود را کشف می‌کند. اما در برخی لحظات، استفاده‌ی بیش از حد از جلوه‌های بصری باعث شده که حس اصالت اجراهای زنده از بین برود.
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های کارگردانی چو در «Wicked»، استفاده‌ی چشمگیر از رنگ، نورپردازی، و جلوه‌های ویژه‌ی دیجیتالی است.
فضای اُز در این فیلم، نسبت به نسخه‌ی جادوگر شهر اُز، غنی‌تر، جادویی‌تر و پرجزئیات‌تر به نظر می‌رسد. رنگ‌های زنده، تضاد بین دنیای زمینی و جادویی را برجسته می‌کند، به‌ویژه در طراحی لباس و دکورهای شهر اِمرالد. اما جلوه‌های ویژه گاهی از حد متعادل فراتر رفته‌اند.
برای مثال، صحنه‌ی معروف «Defying Gravity»، که یکی از نمادین‌ترین لحظات موزیکال است، در فیلم به سطحی فراتر از حد انتظار از CGI ارتقا داده شده، به شکلی که برخی احساس می‌کنند بیش از حد تصنعی و از تأثیرگذاری احساسی آن کاسته شده است.
جان ام.چو به‌عنوان یک کارگردان موزیکال، مهارت خوبی در هدایت بازیگران و ترکیب اجراهای نمایشی با سینمایی دارد.
سینتیا اریوو در نقش الفابا و آریانا گرانده در نقش گلینا، هر دو عملکردی پرقدرت دارند، اما تفاوت‌های سبک بازی آن‌ها در بعضی لحظات مشهود است. سینتیا اریوو که سابقه‌ی تئاتری قوی دارد، بازی‌ای عمیق و تأثیرگذار ارائه می‌دهد که با اجرای موزیکال سنتی هماهنگ است. در مقابل، گرانده که بیشتر با دنیای پاپ شناخته می‌شود، سبک بازی و آوازخوانی متفاوتی دارد که گاهی باعث می‌شود تعادل بین این دو شخصیت به هم بخورد.
چو در هدایت این دو بازیگر، تلاش کرده است تا تفاوت‌های شخصیتی آن‌ها را برجسته کند. اما در برخی صحنه‌ها، تفاوت میان اجرای طبیعی و اجرای موزیکالی آن‌ها بیش از حد محسوس می‌شود و ممکن است برای مخاطبی که به سبک موزیکال عادت ندارد، کمی ناهماهنگ به نظر برسد.
یکی دیگر از چالش‌های اصلی موزیکال‌های سینمایی برای کارگردانان این قبیل آثار، حفظ ریتم در روایت داستانی و اجرای موسیقی است.
چو سعی کرده است که فیلم را در دو بخش تنظیم کند:
بخش اول: تمرکز بر دوستی الفابا و گلینا و شکل‌گیری شخصیت آن‌ها
بخش دوم: بالا گرفتن درگیری‌ها و تبدیل شدن الفابا به جادوگر شرور غرب
اما بخش اول بیش از حد طولانی است، در حالی که بخش دوم ریتم سریع‌تری دارد و بعضی نقاط اوج داستان، فرصت کافی برای پرداخت مناسب ندارند.
برخی آهنگ‌ها که در نسخه‌ی برادوی اجرای قوی و احساسی داشتند، در فیلم دچار تغییراتی شده‌اند که لزوماً به نفع روایت تمام نشده است.
جان ام. چو وفاداری زیادی به منبع اصلی نشان داده و توانسته است فضای برادوی را با امکانات سینما ترکیب کند. اما از سوی دیگر، افراط در جلوه‌های ویژه، ناهماهنگی در برخی اجراها، و مشکلات ریتم روایت، باعث شده که فیلم در برخی لحظات از تأثیرگذاری احساسی فاصله بگیرد. اگرچه این فیلم برای عاشقان موزیکال تجربه‌ای لذت‌بخش خواهد بود، اما ممکن است برای کسانی که انتظار یک روایت عمیق‌تر دارند، کمی سطحی به نظر برسد

*سینماتوگرافی:
یکی از مهم‌ترین جنبه‌های سینماتوگرافی «Wicked»، بهره‌گیری هوشمندانه از رنگ‌ها برای نشان دادن تضاد بین شخصیت‌ها و محیط‌هاست. فیلم با استفاده از پالت رنگی گسترده، موفق شده است جهان اُز را به‌گونه‌ای خلق کند که از لحاظ بصری چشم‌نواز و معنادار باشد.
رنگ سبز، که نماد الفابا و قدرت او است، در تمام فیلم حضوری پررنگ دارد. از پوست سبز او گرفته تا جلوه‌های جادویی‌اش، این رنگ به‌عنوان یک عنصر بصری ثابت، نشان‌دهنده‌ی تفاوت او با دیگران است.
رنگ صورتی و طلایی، که در لباس‌ها و محیط‌های مربوط به گلیندا دیده می‌شود، حس لطافت، زرق‌وبرق و دنیای خیر را القا می‌کند.
شهر اِمرالد، که مرکز قدرت در سرزمین اُز است، با درخشش سبز خود تضادی زیبا با سایر بخش‌های فیلم ایجاد کرده و به‌عنوان یک عنصر نمادین نقش مهمی در داستان ایفا می‌کند.
این ترکیب رنگ‌ها، که یادآور سبک بصری موزیکال‌های کلاسیک هالیوودی است، به فیلم حالتی فانتزی و رؤیایی بخشیده است و آن را از نظر بصری جذاب کرده است. اما گاهی استفاده‌ی بیش از حد از رنگ‌های اشباع‌شده باعث شده است که برخی صحنه‌ها بیش از حد تصنعی به نظر برسند.
در صحنه‌های اولیه، که الفابا هنوز خود را به‌عنوان یک جادوگر نمی‌شناسد، نورپردازی نرم‌تر و طبیعی‌تر است. اما با پیشرفت داستان، نورپردازی‌های دراماتیک‌تر و پرکنتراست‌تری به کار گرفته شده است تا حس قدرت و درگیری درونی او را برجسته کند.
در لحظات اوج احساسی، مانند اجرای آهنگ Defying Gravity، از نورهای نقطه‌ای استفاده شده است تا الفابا را در مرکز توجه قرار دهد و حس اوج گرفتن و رهایی را تقویت کند.
نورهای طلایی و درخشان در صحنه‌های مربوط به گلیندا، تفاوت سبک زندگی او با الفابا را نشان می‌دهد و تضاد بین دنیای او و دنیای تیره‌تر الفابا را بیشتر نمایان می‌کند.
نورپردازی در این فیلم، مانند بسیاری از موزیکال‌های کلاسیک، اغراق‌آمیز و نمایشی است، اما در برخی صحنه‌ها بیش از حد مصنوعی به نظر می‌رسد، به‌ویژه زمانی که با جلوه‌های ویژه ترکیب می‌شود.
بدون شک، یکی از نقاط قوت سینماتوگرافی «Wicked»، حرکات پویا و هماهنگ دوربین در صحنه‌های موزیکال است.
جان ام. چو، که پیش‌تر تجربه‌ی کارگردانی آثار فانتزی موزیکال را داشته است ، نشان داده است که به خوبی می‌داند چگونه از حرکت دوربین برای افزایش انرژی و ریتم داستان استفاده کند. به طور مثال، در صحنه‌های شلوغ و پرجنب‌وجوش، مانند جشن‌های دانشگاه، دوربین دائماً در حال حرکت است و با چرخش‌های نرم و سریع، حس پویایی و هیجان را القا می‌کند. حال آنکه در لحظات احساسی‌تر، مانند صحنه‌ی گفت‌وگوهای صمیمانه بین الفابا و گلیندا، دوربین حرکات آرام‌تری دارد و تمرکز بیشتری روی چهره‌ی بازیگران قرار می‌دهد تا حس عاطفی صحنه تقویت شود.
استفاده از نمای dolly zoom (حرکت همزمان دوربین به جلو و زوم‌بک لنز ) در برخی لحظات مهم، مانند اولین کشف قدرت‌های الفابا، باعث شده است که احساس سورئال و جادویی داستان بهتر منتقل شود.
اما در برخی صحنه‌ها، به‌ویژه هنگام استفاده از جلوه‌های ویژه‌ی گسترده، حرکات بیش از حد دوربین باعث شده که تمرکز بر روی اجراهای بازیگران کاهش یابد. یکی از مهم‌ترین چالش‌های فیلم‌های موزیکال، ایجاد تعادل بین سبک نمایشی تئاتر و واقع‌گرایی سینمایی است.
جان ام. چو و تیم فیلم‌برداری او سعی کرده‌اند که این تعادل را حفظ کنند، اما در برخی بخش‌ها موفق‌تر از سایر بخش‌ها عمل کرده‌اند.
استفاده از زوایای گسترده و قاب‌بندی‌های متقارن، به فیلم حالتی تئاتری بخشیده و یادآور صحنه‌های برادوی است.
در عین حال، برخی از نماهای نزدیک و حرکات دوربین دستی، تلاش کرده‌اند که حس واقع‌گرایانه‌تری به فیلم بدهند.
با این حال، در برخی بخش‌ها، استفاده‌ی بیش از حد از پرده‌ی سبز و جلوه‌های ویژه باعث شده که فیلم بیشتر شبیه به یک بازی ویدیویی به نظر برسد تا یک اثر سینمایی، و این مسئله ممکن است تماشاگرانی که به دنبال تجربه‌ای احساسی‌تر هستند را کمی ناامید کند.
شاید بتوان اینگونه نتیجه گیری کرد که سینماتوگرافی «Wicked»، یکی از جنبه‌های درخشان اما بحث‌برانگیز این فیلم است.
جان ام. چو و مدیر فیلمبرداری او، با بهره‌گیری از ترکیب رنگ‌های زنده، نورپردازی دراماتیک، و حرکات دوربین پویاتر، موفق شده‌اند که دنیایی بصری جذاب و پرزرق‌وبرق خلق کنند که به‌شدت یادآور فضای برادوی است. اما در عین حال، استفاده‌ی بیش از حد از جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری و گاهی حرکات بیش از حد دوربین، باعث شده که در برخی لحظات، فیلم بیش از حد مصنوعی و اشباع‌شده به نظر برسد.

*بازخوانی قطعات جاودانه‌ی «Wicked»:
موزیکال Wicked با آهنگسازی استفن شوارتز/Stephen Schwartz، یکی از ماندگارترین آثار موسیقی برادوی محسوب می‌شود. بنابراین، جای هیچ گونه شکی نیست که انتخاب موسیقی فیلم چالشی بزرگ بوده است که آیا باید قطعات کلاسیک را عیناً بازخوانی کرد یا با تنظیمی جدید، آن‌ها را به فضای سینمایی نزدیک‌تر کرد.
‏Defying Gravity: یکی از نمادین‌ترین قطعات موزیکال، در فیلم با جلوه‌های بصری چشمگیر همراه شده است. اجرای این قطعه توسط سینتیا اریوو از نظر فنی تقریبأ بی‌نقص است، اما جلوه‌های ویژه‌ی سنگین، احساس ارگانیک اجرای صحنه‌ای را کاهش داده‌اند.
‏Popular: یکی از لحظات سبک‌تر و طنزآمیز فیلم، که با اجرای آریانا گرانده حالتی شوخ‌طبعانه دارد. این نسخه به‌خوبی شخصیت پرانرژی گلیندا را به نمایش می‌گذارد، اما برخی تغییرات ظریف در تنظیم موسیقیایی آن توسط جان پاول/John Powell، باعث شده است که لطافت نسخه‌ی برادوی کمی کاهش یابد.
‏For Good:اوج احساسی داستان که پیوند عاطفی دو شخصیت اصلی را به نمایش می‌گذارد. این قطعه در فیلم به‌صورت احساسی اجرا شده است، اما از آنجایی که مخاطبان انتظار یک ارتباط عمیق‌تر را داشتند، برخی معتقدند که می‌توانست تأثیرگذارتر باشد.
در مجموع، فیلم در تنظیم موسیقی، ترکیبی از ارکسترال کلاسیک و مدرن را ارائه داده است. تنظیم‌کننده‌ی موسیقی فیلم تلاش کرده است که حالتی سینمایی‌تر به قطعات بدهد، اما در برخی موارد، سازبندی غنی‌تر ارکستر باعث شده است که صمیمیت اجراهای تئاتری کاهش یابد.

*ساختار روایی:
بدیهی است که در «Wicked»، چالش بزرگ فیلمنامه‌نویسان این بوده است که چگونه داستانی را که بیش از دو دهه در تئاتر به‌صورت زنده روایت شده است را به مدیوم سینما منتقل کنند.
فیلمنامه تقریباً به داستان اصلی وفادار مانده است، اما برخی دیالوگ‌های جدید و تغییرات جزئی در روایت به آن اضافه شده‌اند تا ریتم سینمایی‌تری داشته باشد.
شخصیت‌پردازی الفابا در فیلم کمی عمیق‌تر شده است. او نه‌تنها به‌عنوان یک قربانی، بلکه به‌عنوان فردی با شکاف‌های درونی و درگیری‌های اخلاقی به تصویر کشیده می‌شود.
الفابا در این نسخه کمی آسیب‌پذیرتر به تصویر کشیده شده است، که باعث می‌شود بیشتر مورد همذات‌پنداری قرار گیرد.
گلیندا همچنان کاراکتری سرزنده و شوخ است، اما فیلم تلاش کرده است که او را از یک شخصیت صرفاً کمیک به فردی با عمق شخصیتی بیشتر تبدیل کند.
یکی از انتقادات اصلی که به فیلمنامه‌ی وارد است این است که بخشی از دیالوگ‌های موزیکال که پیچیده‌تر و شاعرانه‌تر بودند، در فیلم ساده‌سازی شده‌اند. این موضوع می‌تواند برای مخاطبانی که با نسخه‌ی برادوی آشنا هستند، ناامیدکننده باشد.
پایان فیلم تقریباً مشابه پایان موزیکال تئاتری است، اما برخی تغییرات ظریف در نحوه‌ی اجرا و دیالوگ‌های نهایی، باعث شده اند که پایان‌بندی فیلم از لحاظ احساسی، کمتر از نسخه‌ی صحنه‌ای آن تأثیرگذار است.

*اجرای بازیگران:
– شخصیت الفابا به‌عنوان جادوگر شرور غرب، یکی از چالش‌برانگیزترین نقش‌های موزیکالی است که به ترکیبی از قدرت دراماتیک و تکنیک خوانندگی بی‌نقص نیاز دارد. سینتیا اریوو که پیش‌تر به‌عنوان یک بازیگر تئاتر موزیکال شناخته شده بود، در این نقش با انتظارات زیادی روبه‌رو بوده است. او در لحظات احساسی، به‌ویژه در سکانس‌های تنهایی و کشمکش‌های درونی الفابا، بازی کنترل‌شده و در عین حال تأثیرگذاری ارائه داده است. به‌خصوص در سکانس I’m Not That Girl، اجرای او به‌شدت صمیمی و واقع‌گرایانه است. قدرت و وسعت صدای او نیز باعث شده است که اجرای آهنگ‌های سختی مانند Defying Gravity کاملاً تأثیرگذار باشد. این لحظه یکی از نقاط اوج فیلم است که ترکیب بازیگری و اجرا به اوج خود می‌رسد. او همچنین موفق شده است مسیر شخصیتی الفابا را از یک دختر خجالتی و مطرود به یک زن قدرتمند و مصمم به‌خوبی به تصویر بکشد.
با وجود تمام این تعاریف، بازی سینتیا اریوو در بعضی لحظات، بیش از حد سنگین است و برخلاف لحن موزیکال که به لحظات سبک‌تر و طنز نیز نیاز دارد، گاهی بیش از حد جدی می‌شود. ارتباط او با آریانا گرانده در برخی سکانس‌ها کمی ساختگی به نظر می‌رسد و به‌اندازه‌ی اجرای برادوی، ارتباط بین این دو قوی و تأثیرگذار نیست.
– شخصیت گلیندا، جادوگر نیک شرق، شخصیتی است که باید هم شیرین و سرزنده باشد، هم عمق احساسی کافی برای تحول شخصیتی را داشته باشد. آریانا گرانده نیز که سابقه‌ی موزیکال تئاتری دارد، در اجرای این نقش با انتظارات بالایی مواجه بوده است. او لحظات کمدی را به طبیعی‌ترین شکل ممکن اجرا کرده است و شوخ‌طبعی خاص گلیندا را به‌خوبی به نمایش گذاشته است. بدون شک، یکی از قوی‌ترین اجراهای صوتی فیلم از آنِ گرانده است. آهنگ Popular با سبکی شاد و پرانرژی خوانده شده است و عملکرد موفق او این لحظه را به یکی از جذاب‌ترین بخش‌های فیلم تبدیل کرده است. در نیمه‌ی دوم فیلم، او موفق می‌شود وجه جدی‌تر و احساسی‌تر شخصیت گلیندا را نیز نشان دهد. سکانس “For Good” نشان می‌دهد که او توانایی دراماتیک کافی برای این نقش را دارد.
در مجموع، بازیگران اصلی و مکمل در «Wicked»، عملکردی قابل‌قبول و در برخی موارد درخشان ارائه داده‌اند. سینتیا اریوو به‌عنوان بازیگری قوی و خواننده‌ای بی‌نظیر، اجرای احساسی و تأثیرگذاری ارائه کرده است. آریانا گرانده، اگرچه در برخی لحظات کمی اغراق‌شده بازی کرده است ، اما از نظر خوانندگی و حس طنز، عملکرد موفقی داشته است. بازیگران مکمل نیز درخشش خاص خود را داشته‌اند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *