یادداشت/ علیرضا سمیعآذر
اغلب گفته میشود تابلوی ”شام آخر” شاهکار جاودانه ”لئوناردو داوینچی” تصویریست محزون درباره وداع در واپسین دیدار عیسی مسیح با یارانش. اما واقعیت این است که آن ضیافت بهقصد ‘وداع’ بود، لیکن مضمون این تابلو ‘خیانت’ است.
همه درام این صحنه براساس واکنش حیرتزده یاران مسیح در برابر این جمله او شکل گرفته است: ‘یکی از شما به من خیانت خواهد کرد’. وی همان شب بازداشت و صبح روز بعد تحت شکنجه و محاکمه ساختگی قرار گرفته و نهایتاً عصر آن روز اعدام میشود.
آرایش کلی صحنه به صورت نشستن اعضای ضیافت شام در یک طرف میز، یک میزانسن غیرمتعارف است برای نمایش حالت فیگورها که در واقعیت هرگز اتفاق نمیافتد و در هیچیک از نقاشیهای شام آخر مسیح، قبل و بعد از داوینچی، نیز چنین نبوده است. فیلیپ، ایستاده در سمت راست تصویر میپرسد: ‘خداوندا، من هستم؟’ مسیح پاسخ میدهد: ‘کسی که غذای خود را در ظرف من میریزد به من خیانت میکند.’ (سِفر مَتا-۲۶) دست مسیح و یهودا بهسوی یک ظرف دراز شده که بهنظر میرسد یهودا بهطور غریزی دستش را عقب میکشد.
اگرچه مسیح در مرکز تصویر آرام و باشکوه نشسته و همه خطوط به چهره او ختم میشوند، اما بیشترین اشارات اثر به شخصیت یهودا مربوط میشود که یگانه آنتاگونیست صحنه است.
او تنها فیگورِ در سایه، با ژستی متمایز کننده است؛ سرش پائینتر از همه است، بازویش روی میز و دستش را برای برداشتن نان دراز کرده است. کیسهای در دست دارد که شاید حاوی سکههای نقرهای است که برای خیانت به وی داده شده است. آرنج راست او به نمکدان خورده و نمک ریخته شده؛ تمثیلی از شومی و خسران که پیمانشکنی و خیانت به مرشد و مقتدای خود نیز تعبیر میشود. گردن یهودا پیچیده و این وضعیت به خودکشی او با بهدار آویختن خود در نهایت ماجرا اشاره دارد.
دوازده حواری مسیح در گروههای سهتایی در طرفین وی نشستهاند، پشت سر او سهتا پنجره قرار دارند و بدنش یک مثلث کامل را شکل داده تا تثلیث بر کل صحنه حاکم باشد. برخلاف همه نمونههای شام آخر، هیچ هاله قداستی بر گرد سیمای عیسی مسیح و شاگردانش وجود ندارد؛ اما پشت سر او پنجرهای است که همچون هاله نور عمل میکند. پنجره، منظره روشن و زیبایی را نشان میدهد که تجسمی از بهشت و رابطه معنوی مسیح با آن است. هریک از حواریون واکنش متفاوتی نسبت به گفته مسیح دارند و به درجات مختلفی خشم و تعجب ابراز میکنند.
جوانترین آنها جان (یوحنا) در سمت راست مسیح، گویی دچار ضعف شده و به پیتر (پطرس) تکیه میکند. برخی گمانهزنیها معتقدند او درواقع مریم مجدلیه است؛ حتی اگر چنین نباشد حالت زنانه چهرهاش از جذابیت و مهر او به عیسی حکایت دارد. آرامش مسیح در تضاد با هرج ومرج صحنه و آشفتگی حواریون است که آشکارا در شوک و ابهام بهسر میبرند.
شام آخر داوینچی بدونشک یکی از دراماتیکترین صحنههای تاریخ هنر است و الگویی از دستاوردهای تکنیکی عصر طلایی رنسانس. پرسپکتیو قدرتمند اثر، منظری چشمگیر در برابر مخاطب قرار داده که بیننده را بهدرون خود فرامیخواند. او برای خلق این توهم فضایی، یک میخ در نقطه گریز پرسپکتیو؛ گونه راست مسیح، روی دیوار کوبید و سپس نخی به آن بست تا خطوط دور شونده را برمبنای آن بهدقت ترسیم کند. داوینچی این دیوارنگاره عظیم ۴۶۰ در۸۸۰ سانتیمتری را با تکنیکی متفاوت، روی دیوار خشک صومعه ظرف سه سال کار کرد؛ با استفاده از تکنیک چندلایه تمپرا مرکباز لایههای متعدد رنگ و جسو و نیز لایهای زیرین بهرنگ سفید برای ارتقاء روشنایی تصویر. اما این تجربه چندان موفق نبود؛ رنگ بهخوبی نچسبیده و چند دهه بعد شروع به پوسته پوسته شدن کرد. بهتدریج بخش زیادی از اثر آسیب دید و بارها مرمت شد، لذا بخش قابل توجهی از آنچه که از همان زمان در کلیسای ‘سانتا ماریا دلگراتزیه’ شهر میلان در معرض نمایش است، بازسازی مرمتکاران برمبنای نقاشی اولیه داوینچی است.
علیرضا سمیعآذر
بدون دیدگاه