به محض اینکه نام «امپرسیونیسم» به گوش میرسد، معمولا هنرمندانی همچون «مونه»، «رنوآر»، «پیسارو» و «دگا» در ذهن تداعی میشوند. اما نباید از دیگر شخصیت مهم این جنبش غافل شویم: «برت موریسو».
به گزارش ایسنا، «برت موریسو» یکی از بزرگترین بانوان جنبش «امپرسیونیسم»، شاگرد «کامی کورو» و همسر «اوژن مانه» بود. به رغم اهمیت «موریسو» در «امپرسیونیسم»، او همواره تحتالشعاع هنرمندان مشهورتر معاصر خود قرار گرفته است.
برای درک آثار او و چالشهایی که او بهعنوان یک هنرمند زن با آن روبرو بود، مهم است که نقاشیهای برت موریسو را با در نظر گرفتن شرایط زمانهاش تحلیل کنیم. در ادامه به برخی از آثار هنری «موریسو» میپردازیم.
میتوان گفت که «برت موریسو» خوشبخت بود که در یک خانواده ثروتمند متولد شد و والدینش او و خواهرش «ادما» را تشویق میکردند که در کلاسهای نقاشی شرکت کنند. با این حال، زن بودن در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی به آن معناست که این هنرمند با محدودیتها و چالشهایی مواجه بوده است.
«موریسو» با «ادوارد مانه» آشنا بود. «مانه» پرترههایی از «موریسو» نقاشی میکرد و هنر او را از روشهای مختلفی تحت تاثیر قرار داده بود.
«گهواره»(۱۸۷۲)
یکی از چالشهای بزرگی که هنرمندان زن آن دوره با آن مواجه بودند، اتخاذ تصمیم دشوار دنبال کردن هنر نقاشی به صورت حرفهای یا ازدواج کردن بود. «موریسو» موفق شد در هر دو این نقشها تعادل ایجاد کند و به یک هنرمند، همسر و مادر تبدیل شد.
«موریسو» در تابلو نقاشی «گهواره» موضوع مادرانگی را در مرکز توجه قرار داده است. در این نقاشی مادری به سمت کودکش خم شده و او را تماشا میکند. این پرتره در حقیقت تصویرگر «ادما» خواهر «برت» است. «گهواره» در نخستین نمایشگاه «امپرسیونیست»ها که در سال ۱۸۷۴ میلادی برگزار شد به نمایش گذاشته شد.
«اوژن مانه و دخترش»(۱۸۸۱)
اگر امپرسیونیسم با مقررات آکادمیک در مبارزه بود، پس «برت موریسو» یک شخصیت انقلابی در یک جنبش انقلابی بود. همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره کردیم، او حرفه خود به عنوان هنرمند را با ازدواج و مادرانگی در هم آمیخته بود. در نتیجه اعضای خانواده او، همچون همسر و دخترش به موضوع نقاشیهای او تبدیل شده بودند.
«برت موریسو» نقاشی «دو دختر» را در پایان دوران فعالیت خود خلق کرد. این تابلو همچون بسیاری از نقاشیهای «موریسو» زنان جوانی را در خانه و حین انجام فعالیتهای روزمره به تصویر کشیده است. شخصیتها در این نقاشی با ضربات واضح قلممو از سایر اجزای اطرافشان متمایز شده بودند. این رویکرد به همراه استفاده از طراحیهای مقدماتی تحت تاثیر «آگوست رنوآر» که در طول دهه پایانی عمر «موریسو» به دوست نزدیک او تبدیل شده بود، در نقاشیهای این هنرمند مشهود است.
مورخان هنری جنبش امپرسیونیسم به آثار او انتقاد داشتند، بنابراین او به سرعت به عنوان یک هنرمند کم اهمیتتر کنار گذاشته شد و این اتفاقات بیشتر به دلیل تعصبات جنسیتی رخ داد تا کیفیت هنر یا موقعیت «موریسو» در جنبش! با این حال خوشبختانه امروزه نگرش منصفانه و علاقه به دستاوردهای خلاقانه او در حال افزایش است.
بدون دیدگاه