جبارزاده گفت: نمایش «سیمین و آرزوهای خفته» برشهایی از زندگی جلال و سیمین است که خیلی بیشتر از این قابلیت پرداخت داشت.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، نمایش رادیویی «سیمین و آرزوهای خفته» به زندگی سیمین دانشور و جلال آلاحمد و فراز و نشیبهای این زوج میپردازد.
«سیمین و آرزوهای خفته» به نویسندگی آتوسا قربانی، سردبیری مینو جبارزاده، کارگردانی محمد پورحسن و تهیهکنندگی ملیحه مرادی جعفری هر روز ساعت ۰۳:۰۰ بامداد روی آنتن رادیو نمایش میرود.
مینو جبارزاده، سردبیر نمایش رادیویی «سیمین و آرزوهای خفته» در برنامه «ققنوس» رادیو فرهنگ درباره این اثر گفت: یکی از وظایف رسانه این است که به زندگی افرادی که تاثیرگذار بودند، بپردازد. فرقی نمیکند که این افراد در عرصه علم، ادبیات و هنر اثرگذار باشند. چه چیزی بهتر از این دو عزیز که هر دوی آنها از مشاهیر ایران هستند.
جبارزاده درباره ضبط این پروژه ادامه داد: من در ضبط این پروژه حضور نداشتم و آقای پورحسن کارگردانی کار را به عهده داشت. روند کار به این صورت بود که خانم قربانی نویسنده، نمایش را نوشتند و من هم نظراتم را برای ایشان ارسال کردم. در نهایت متنی شکل گرفت که شنوندگان شما میتوانند بشنوند.
سردبیر نمایش رادیویی «سیمین و آرزوهای خفته» با بیان اینکه معمولاً وظیفه سردبیر نظارت بر متن نمایش است، افزود: اینکه چارچوبهای متن به لحاظ ساختاری و محتوایی مطابق با رسانه باشد و نظارتی بر متن صورت بگیرد. بنابراین، حضورشان سر ضبط خیلی تاثیرگذار نیست. البته اگر نویسنده حضور داشته باشد، خیلی بهتر است.
وی افزود: گاهی ممکن است کلماتی قابل تشخیص نباشد و جملاتی ابهام داشته باشد، اینجاست که نویسنده میتواند سر ضبط کمک کند. ولی سردبیر نظارت کلی را به عهده دارد.
جبارزاده در پاسخ به این سوال که آیا به عنوان سردبیر از اثر راضی هستید، توضیح داد: این اثر میتوانست خیلی بهتر از این باشد. چون کار برشهایی از زندگی جلال و سیمین است و پهنه زندگی این دو نفر به شکلی بوده که خیلی بیشتر از این قابلیت پرداخت داشت. پنج، شش قسمت عرصه برای افرادی که ایرانی و تاثیرگذار بودند، کم است. بهنظرم میتوانست تعداد قسمتها بیشتر باشد و بهتر از اینها پرداخته شود.
سردبیر نمایش رادیویی «سیمین و آرزوهای خفته» در پاسخ به این سوال که آیا به چالشهای آشنایی این دو نفر، حضور آقای ابراهیم گلستان و ابهام در مرگ جلال پرداخته شد، افزود: بیشتر به رابطه این دو نویسنده پرداخته شد. یعنی زندگی شخصیشان به نمایش تبدیل شد و به زندگی ادبیشان پرداخته نشده است. یکی از ایرادات من به متن این بوده که بهتر بود به شخصی مانند خانم دانشور که فرهیخته بودند، بیشتر پرداخت. کمتر به این شخصیت پرداخته شده و برشهایی از ۳۱ سالگی تا ۴۶ سالگی جلال و از ۳۳ سالگی تا ۴۸ سالگی خانم دانشور به نمایش درآمده است. در نهایت تا مرگ جلال و اتفاقات قبل از آن پیش میرود.
وی در پاسخ به این سوال که از چه منابعی برای این اثر نمایشی استفاده شده، گفت: نویسنده از منابع مختلفی استفاده کرده است.
بدون دیدگاه